صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۱۹۶۴۶
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۵ - ۰۳ مهر ۱۴۰۳
«انتخاب» تحولات افغانستان در سال ۵۷ را بررسی می‌کند:
در ادامه شرح ماجرای رقابت‌های حزبی در افغانستان در سال ۵۷ را می‌خوانیم که بخشی از آن مربوط به گم شدن سفیر افغانستان، محمد نجیب الله در تهران است. نجیب الله در اصل گم نشده بود بلکه به آلمان غربی رفته بود تا در جلسه‌ای سیاسی، در کنار دیگر مخالفان تره‌کی باشد. نکته جالب اینجاست که نجیب الله بعد‌ها رئیس جمهور افغانستان شد و پس از او طالبان روی کار آمد. نجیب تا ۶ مهر ۱۳۷۵ و سقوط کابل در دفتر ساختمان سازمان ملل در کابل پناهنده بود، اما او با برادرش شاهپور احمدزی در ساعات اولیه صبح روز ۷ مهر، به‌دست طالبان از سازمان ملل ربوده شده و هر دو بعد از دو روز شکنجه پیکرشان از ایستگاه ترافیکی آریانا به دار آویخته شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ انتخاب/امیرحسین جعفری:

سال‌های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ سال‌های تغییر ریل در افغانستان بود، یک پسر عمو در افغانستان برعلیه پسرعموی دیگرش که در ایتالیا در حال درمان بود، کودتا کرد. محمد داوودخان، که سابقه‌ی نخست وزیری داشت، برعلیه محمدظاهرشاه، کودتایی ترتیب داد تا به حکومت پادشاهی در این کشور پایان دهد و عصر جدیدی در افغانستان آغاز شود که چندان به نفع ملت افغانستان تمام نشد. کودتای شبه شوروی، داوود خان باعث شد پسرعمویش ۲۹ سال در تبعید و در ایتالیا وقت بگذراند. حکومت‌های پس از ظاهرشاه، یکی پس از دیگری با روش‌هایی خشن از بین رفتند و عمرچندانی نیافتند. حکومت داوودخان و شاخه‌ی پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نشد و دوام زیادی نیاورد.

داوود خان در نهایت در ارگ ریاست جمهوری همراه با تمامی نزدیکانش کشته و در گوری دسته جمعی به خاک سپرده شد. قربانیان شامل همسر رئیس جمهور و خواهر او؛ برادرش نعیم خان؛ سه پسرش؛ سه دختر؛ یک داماد و یک عروس؛ و چهار نوه که یکی از آن‌ها تنها ۱۸ ماه داشت بودند.

این اتفاق در اردیبهشت ۵۷ با عنوان انقلاب ۷ ثور به وقوع پیوست. جناح راست و چپ حزب دموکراتیک در این بین در مدت زمان اندکی به جان یکدیگر افتادند. نور محمد تره کی با حفیظ الله امین به تضادی جدی برخورد که در نهایت با مرگ تره کی در اثر خفگی در ۱۶ مهر ۵۷  این نبرد به پایان رسید، اما حفیظ الله امین، حساب روس‌ها را نکرده بود. به باور برخی، امین به آمریکایی‌ها نزدیک شده بود و مرگ تره کی نیز در همین راستا صورت گرفت که موجب تغییر تحلیل روس‌ها نسبت به این جناح از حزب دموکراتیک شد. برخی نیز در مقابل تره کی را عامل تشویق امین به کودتا می‌دانند و تقابل جناح‌های حزب دموکراتیک خلق افغانستان را از زمان ریاست جمهوری او جدی‌تر تحلیل می‌کنند.

اینکه پس از مرگ تره‌کی چه بر سر امین آمد و در اصل امین نامه‌ی مرگ خود را با این کار امضا کرد، بحث مفصلی می‌طلبید که باید جداگانه و با بررسی عمیق تاریخی مطرح شود. اما روایت تاریخی به اینجا رسید که امین پس از حمله روس‌ها کشته شد و ببرک کارمل به ریاست جمهوری افغانستان رسید. زمان ریاست جمهوری او به سال‌های بعد از انقلاب رسیده بود. ۶ دی ۱۳۵۸، ببرک کارمل با حذف امین، توانست به ریاست جمهوری افغانستان برسد. ایرانی‌های پیروز که از مارکسیست‌ها دل خوشی نداشتند، تمایلی به کمک به یک رهبر مارکسیست در همسایگی‌شان نشان ندادند. این عدم همراهی آینده حکومت کارمل را با چالش‌ای جدی مواجه کرد.

در ادامه شرح ماجرای رقابت‌های حزبی در افغانستان در سال ۵۷ را می‌خوانیم که بخشی از آن مربوط به گم شدن سفیر افغانستان، محمد نجیب الله در تهران است. نجیب الله در اصل گم نشده بود بلکه به آلمان غربی رفته بود تا در جلسه‌ای، در کنار دیگر مخالفان باشد. نکته جالب اینجاست که نجیب الله بعد‌ها رئیس جمهور افغانستان شد و پس از او طالبان روی کار آمد. نجیب تا ۶ مهر ۱۳۷۵ و سقوط کابل در دفتر ساختمان سازمان ملل در کابل پناهنده بود، اما او با برادرش شاهپور احمدزی در ساعات اولیه صبح روز ۷ مهر، به‌دست طالبان از سازمان ملل ربوده شده و هر دو بعد از دو روز شکنجه پیکرشان از ایستگاه ترافیکی آریانا به دار آویخته شد.

 کیهان در شماره ۲ مهر ۱۳۵۷ درباره گم شدن نجیب الله می‌نویسد:

«دکتر نجیب سفیر افغانستان در دربار شاهنشاهی مدت سه روز است که بطور مرموزی ناپدید شده است و مسؤلین سفارت نیز از هرگونه اظهار نظری درباره غیبت و یا ناپدید شدن وی خودداری می‌کنند. تنها اظهار نظری که از طرف سفارت می‌شود اینست که هیچگونه اطلاعی درباره سفیر نداریم و سرپرست سفارت نیز در حال حاضر آقای دکتر راشی است. معمولاً سرپرست یا کاردار سفارت زمانی انتخاب می‌شود که سفیر در محل مأموریت خود نباشد. خبرگزاری یونایتدپرس نیز که امروز خبر ناپدید شدن سفیر افغانستان را انتشار داده در گزارش خود یادآور شده است که سفیر افغانستان در تهران بخاطر ناراضی بودن از کار برکنار شده و از اواسط هفته گذشته ناپدید شده است.»

«شخصی که درخانه سفیر به تلفن‌ها جواب می‌دهد به خبرنگار یونایتد پرس گفت دکتر نجیب سفیر افغانستان در دربار شاهنشاهی در ایران نیست وی از محل اقامت فعلی وی اظهار بی اطلاعی کرد. منابع دیپلماتیک غربی عقیده دارند که سفیر افغانستان ٣ الی ٤ روز قبل تهران را ترک کرده است دکتر نجیب یکماه قبل به سفارت افغانستان در تهران منصوب شده بود.»

«این منابع گفتند احتمالاً نجیب به سایر سیاستمداران ناراضی افغانی در آلمان غربی پیوسته است. سیاستمداران ناراضی افغانی که در آلمان فدرال گرد هم آمده‌اند در تدارک اقدامات سیاسی علیه نور محمد تره کی رهبر جدید طرفدار شوروی افغانستان هستند. ببرک کارمل رهبر حزب بال رهبر پارچم و آناهیتا راقب‌زاده همکارش که توسط تره کی در ژوئن گذشته تبعید شدند.

هم اکنون در آلمان فدرال بسر می‌برند. تره کی بهنگام تصفیه مخالفان خود گفت عناصر افراطی را اخراج می‌کند، اما محافل غربی عکس این عقیده را دارند.»

«کرمال و همکارانش بعد از کودتا یک خط مشی ملی‌گرایانه در پیش گرفته بودند. اما تره کی ظاهراً تحت فشار شوروی برای تحکیم رژیم انقلابی‌اش آن‌ها را تصفیه کرده است. علیرغم سانسور شدید در کابل گزارش تصفیه‌های کامل در صفوف مقام‌های حکومتی کابل از ژوئیه گذشته کم و بیش به تهران می‌رسید.»

کیهان یک روز بعد در ۳ مهر ۵۷ با تیتر «مخالفان دولت افغانستان در آلمان غربی اجماع کردند» می‌نویسد:

«برکناری سفیر افغانستان در تهران که هفته گذشته صورت گرفت آخرین ضربه‌ای بود که در جریان یک تصفیه بزرگ در حزب پرچم توسط نور محمد تره کی رئیس جمهوری افغانستان وارد شد. تره کی بعد از موفقیت کودتای خود با گرایش‌های طرفداری از مسکو علیه محمد داود در فروردین ماه گذشته دست به تصفیه متحدانش در حزب پرچم زد. منابع مطلع در تهران می‌گویند رژیم تره کی در تصفیه کامل رهبران حزب پرچم موفق شده است به این ترتیب که ابتداء آن‌ها را بصورت «تبعید» به پست‌های دیپلماتیک به خارج فرستاد و سپس بدون هیچگونه تشریفاتی آن‌ها را از کار برکنار کرد. همین منابع گفتند آخرین مقام حزب پرچم که بسر کنار گردید. دکتر نجیب سفیر افغانستان در تهران بود که بنا بر پاره‌ای گزارش‌ها تهران را ترک کرده است.»

«سخنگوی سفارت افغانستان دیروز گفت از محل اقامت دکتر نجیب که دوماه قبل به سفارت تهران منصوب شد اطلاعی در دست ندارد. کار‌های سفارت را فعلا دکتر راشی کاردار سفارت تا رسیدن سفیر جدید انجام خواهد داد. سایر رهبران حزب پرچم که مقام‌های خود را از دست دادند عبارتنداز ببرک کارمل سفیر افغانستان در یوگسلاوی، دکتر آناهیتا راغب‌زده سفیر در چکسلواکی، نور محمد نور منتصب در واشنگتن و باریلای سفیر در پاکستان؛

ببرک کارمل کسی بود که با حل و فصل اختلافات ایدئولوژیک خود با حزب حلق تره کی به نیرو‌هایی پیوست که در کودتای خونین ۲۷‌آوریل شرکت داشتند. کارمل به مقام نیرومند معاون نخست وزیر برگزیده شد. اما امتناع رئیس جمهوری از حفظ برابری میان رؤسای حزب پرچم و حزب خلق در رژیم جدید باعث از سرگرفته شدن دشمنی‌ها شد. در جدال بعدی تره کی دست بالا را داشت و نه تنها کارمل بلکه کلیه همکاران نزدیکش را به ماموریت‌های دیپلماتیک به خارج فرستاد.»

«در حالیکه احزاب پرچم و خلق از طرفداران پروپا قرص مسکو هستند، بعقیده، بعضی از ناظران کارمل خواستار خط مشی مستقل‌تر و ملی‌گرایانه‌تری بود. باوجود این تره کی همکاران سابقش را به هواداری از سیاست تند مارکسیستی و فرمانبرداری از مسسکو متهم می‌کند. ناظران مستقل امور افغانستان با این نظر مخالفند و عقیده دارند که مسکو شخص مناسبی را انتخاب کرده است. کرملین با دادن کمک و نظر‌های مشورتی و بسا دور شدن طرفداران کارمل طرفداران تره گی را تقویت کرده است. از سرنوشت رهبران حزب پرچم اطلاع دقیقی در دست نیست یک گزارش حاکی است که کارمل بسعد از برکناری مستقیماً برای دیدار با برژنف رهبر شوروی و تشریح مسائل مربوط برای رهبران شوروی مستقیماً به مسکو پرواز کرده است گزارش دیگر حاکی است که وی برای روبرو شدن با تره کسی مستقیماً به کابل رفته است و تره کی بلا فاصله وی را زندانی کرد. گزارش‌های تائید نشده حاکی است که رهبران حزب پسرچم برای تنظیم یک طرح اقدام علیه رژیم تره کی در آلمان فدرال گرد هم آمده‌اند. دولت کابل به گزارش مطبوعات خارجی درباره ناآرامی‌های در حال گسترش و جنگ ایدئولوژیک داخلی در افغانستان توجه فراوانی دارند. تره کی و حفیظ الله امین وزیر خارجه افغانستان هفته گذشته رادیو بی بی سی و سایر رادیو‌ها و رسانه‌های گروهی خارجی را متهم به دروغ پردازی و تحریک شورش در افغانستان کردند. ناظران امور افغانستان به نقش کمی که حزب شعله جاوید طرفدار پکن بعد از کودتا ایفا کرده توجه کردهاند، اما این ناظران هر گونه اتحاد میان حزب شعله جاوید و حزب خلق را رد می‌کنند و عقیده دارند این دو حزب هنوز مانند روز‌های قبل از کودتا به روی یکدیگر شمشیر کشید ماند.»