صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۱۷۹۴۴
تاریخ انتشار: ۴۲ : ۲۱ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۳
یادداشت‌های اسدالله علم: بعد از شام به ویلا برگشتیم. سر راه شاه خندیدند. عرض کردم چرا می خندید؟ فرمودند: پیش بینی تو در مورد کارهای امنیتی ما صحیح بود، زیرا در جلو [چشم] پلیس سویس که مثلاً خارج ویلا را نگاهبانی می کند قالی دم در را دزدیدند. عرض کردم: همان طور که سابقا به عرض شاهنشاه رسانده ام شما را خدا نگاه می دارد. از این مضحک تر این است که یک نفر به نام این که دیوانه است، در پشت خوابگاه علیاحضرت در محیط باغ در کاخ نیاوران دستگیر شده است. بعد هم گارد او را مرخص کرده که دیوانه بود. واقعا جای تأسف و خنده هر دو دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
 سه‌شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۴۸:  به سنت موریتز برگشتم. عصری فوری شرفیاب شدم. باز هم شاهنشاه خیلی خوشحال شدند. دیگر بچه ها به ایران بازگشته اند و شاهنشاه واقعا خیلی تنها هستند. فرمودند شب برویم بیرون شام بخوریم. اطاعت کردم. سر شام از من پرسیدند تنها یا با دوست خودت آمده ای؟ عرض کردم تنها هستم..... فرمودند با او محبت کن تو را دوست دارد. عرض کردم: به هر حال در این سفر نمی شود، چون با دخترم آمده ام. فرمودند: او را چرا آوردی؟ عرض کردم: چون سنت موریتز را دوست دارد ولی خودش یک عده دوست دارد و سرش با آنها مشغول است.
 
بعد از شام به ویلا برگشتیم. سر راه شاه خندیدند. عرض کردم چرا می خندید؟ فرمودند: پیش بینی تو در مورد کارهای امنیتی ما صحیح بود، زیرا در جلو [چشم] پلیس سویس که مثلاً خارج ویلا را نگاهبانی می کند قالی دم در را دزدیدند. عرض کردم: همان طور که سابقا به عرض شاهنشاه رسانده ام شما را خدا نگاه می دارد. از این مضحک تر این است که یک نفر به نام این که دیوانه است، در پشت خوابگاه علیاحضرت در محیط باغ در کاخ نیاوران دستگیر شده است. بعد هم گارد او را مرخص کرده که دیوانه بود. واقعا جای تأسف و خنده هر دو دارد.
 
عرض کردم اجازه می خواهم وسیله ساواک این مطلب را جدا تحقیق کنم و تعقیب نمایم. فرمودند: اجازه داری. آخر چه طور این مرد آن هم با اتومبیل وارد محوطه کاخ شده است؟