پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: برخیز و اول تو بکش: تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل؛ کتابی است که در سال ۲۰۱۸ میلادی به قلم رونن برگمن نوشته شدهاست. این کتاب تاریخچه ترورهای مخفی موساد است. نویسنده که خبرنگار روزنامه یدیعوت آحارانوت و از نویسندگان ارشد سابق بخش نظامی روزنامه «هاآرتص» است، از طریق مصاحبه با افراد مطلع و بررسی اسناد تلاش کردهاست که تاریخچهای از عملیات ترور مخفیانه اسرائیل را ارائه دهد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را در ساعت 6 عصر منتشر خواهد کرد.
در وزارت خارجه و موساد و همین طور در سیا مقامات به این نتیجه رسیدند که لوبرانی و مرهاب اشتباه میکردند و حکومت شاه مستحکم است و ایران برای همیشه متحدی برای اسرائیل و ایالات متحده باقی خواهد ماند. این یک اشتباه جدی بود [آیت الله] خمینی از آخرین مقرش در پاریس تظاهرات هزاران نفری را رهبری میکرد تظاهراتی که خیلی زود در شهرهای سراسر ایران به تظاهرات دهها هزار و صدها هزار نفری تبدیل شدند. شاه در تاریخ شانزده ژانویه رنجور و ناتوان به این نتیجه رسید که بهترین کار بدون حمایت آمریکا این است که دست از کار بکشد و برود.
روز بعد شاپور بختیار نخست وزیر سکولاری که شاه منصوب کرده بود با درخواستی صریح به ملاقات الیزر تسافریر رئیس جدید ایستگاه موساد در تهران رفت تا بفهمد آیا امکان دارد موساد [آیت الله] خمینی را در محل سکونتش در حومه پاریس بکشد؟ اسحاق، حوفی رئیس وقت، موساد خواستار تشکیل جلسه اضطراری با کارکنان ارشدش در مقر موساد در بلوار شاه شائول تل آویو شد. منافع اسرائیل واضح بود، ساواک عمیقاً مرهون اسرائیل بود. به علاوه یک ضربه ممکن بود مسیر تاریخ را عوض کند و مانع ربودن قدرت از سوی [آیت الله] خمینی که دیدگاه خود را درباره اسرائیل و یهودیان شفاف بیان کرده بود، شود. شرکتکنندگان در جلسه درباره چند نکته بحث کردند آیا نقشه از نظر عملیاتی شدنی است؟ آیا آیت الله واقعاً آن چنان خطر بزرگی است؟ اگر هست؛ آیا اسرائیل آمادگی دارد خطرهای حذف یک شخصیت برجسته روحانی و انجام چنین عملیاتی در خاک فرانسه را بپذیرد؟
مایک هراری نماینده و رئیس واحد، قیصریه در جلسه گفت از نظر عملیاتی این یک مسأله پیچیده نیست اما ممکن است مانند تمام عملیاتها، به ویژه عملیاتیهایی که باید در بازه زمانی محدودی انجام، شود، ممکن است اوضاع خوب پیش نرود مسئول یکی از بخشهای، موساد که در ایران کار میکرد گفت: «بگذارید آیت الله] خمینی به ایران برگردد. او دوام نخواهد آورد. ارتش و ساواک با او و طرفداران معترضش در خیابانها و شهرها مقابله خواهند کرد. او نماینده گذشته ایران است نه آینده آن. » اسحاق حوفی به صراحت اعلام کرد میخواهد این درخواست را به چند دلیل اساسی رد کند؛ چون او مخالف ترور رهبران سیاسی بود.
یوسی آلفر، تحلیلگر ارشد تحقیقاتی مرتبط با ایران در این جلسه گفت: ما اطلاعات کافی درباره دیدگاههای [آیت الله] خمینی یا شانس عملی کردن دیدگاههایش نداریم و به همین دلیل من دقیقاً نمیتوانم برآورد کنم آیا خطر قابل توجیه است یا خیر. حوفی نظر آلفر را تأیید کرد و قرار شد تسافریر به بختیار جواب منفی بدهد.
این مقطع یکی دیگر از مقاطعی بود که نشان داد دولت اسرائیل با اینکه غالباً مشتاق استفاده از ترور هدفمند به عنوان یک ابزار است، وقتی کار به ترور رهبران سیاسی میرسد چقدر مردد میماند حتی اگر به صورت رسمی اعلام نشود. آلفر با توجه به گذشته: گفت چند ماه پس از آن جلسه متوجه شدم او آیت الله خمینی اصلاً کیست آلفر درباره آن تصمیم بسیار متأسف بود. طبق حرفهای آلفر اگر موساد [آیت الله خمینی را کشته بود؛ شاید تاریخ مسیر بهتری را پیش میگرفت. [آیت الله] خمینی اول فوریه در فرودگاه بینالمللی مهرآباد تهران از هواپیما پیاده شد و با چنان شور و شعف پیروزمندانهای مورد استقبال قرار گرفت که ایران پیش از آن هیچگاه شاهد چنین استقبالی نبود.
[آیت الله] خمینی تنها با قدرت صدای ضبط شدهاش توانست سلطنت شاه را سرنگون کند او و حامیانش تقریباً بدون استفاده از زور کنترل ایران را به دست گرفتند؛ کشوری پهناور و غنی از منابع طبیعی که دارای ششمین نیروی نظامی برتر دنیا و بزرگترین انبار مهمات در آسیا بود. [آیت الله] خمینی در اولین سخنرانیاش به عنوان رهبر گفت: «اسلام ۱۴۰۰ سال مرده بود یا داشت میمرد ما اسلام را با خون جوانان خود احیا کردیم... خیلی زود بیت المقدس را آزاد خواهیم کرد و آنجا نماز خواهیم خواند. » او دولت بختیار را که شاه پیش از رفتنش او را به عنوان نخست وزیر منصوب کرده بود، با یک جمله کوتاه و گزنده کنار زد. «من توی دهن این دولت میزنم. » ایالات متحده شیطان بزرگ و اسرائیل شیطان کوچک آن طور که [آیت الله] خمینی مینامید خیزش او را مقطعی و گذرا تلقی کردند. بالاخره سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس یکبار در گذشته شاه را پس از اینکه شورشیان چپگرا او را در سال ۱۹۵۳ از قدرت ساقط کردند دوباره به قدرت برگردانده بودند؛ اما قیام [ آیت الله] خمینی اوج سالها برانگیختگی بود. که حلقه بی شماری از حامیان مردمی داشت. او از سوی افسران خبره و کارکشته حفاظت میشد؛ افرادی که همه تلاشهای ضد انقلابی را شناسایی و خنثی کرده بودند.