پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ انتخاب/امیرحسین جعفری-
گروه توحیدی صف یکی از مهم ترین گروههای سیاسی-نظامی دهه پنجاه بود که انفجار رستوران خوانسالار را نیز در سابقه دارد. این انفجار که یکی از پرسر و صدا ترین اقدامات نظامی گروههای انقلابی محسوب میشد، در 22 مرداد 1357 در تهران رخ داد. گروه توحیدی صف به رهبری محمد بروجردی، در کنار حسین صادقی و مصطفی تحیری، نقشه انفجار خوانسالار، محل تجمع نیروهای آمریکایی را طراحی میکند. این رستوران از جهت تجمع مستشاران نظامی آمریکایی، محل قابل توجهی برای گروه های سیاسی-نظامی مخالف حکومت شاه بود، به همین از سوی گروه صف برای انفجار انتخاب شد. مصطفی تحیری و علی احمدی نیز به رستوران وارد شده و بمبی را در آنجا میگذارند که در اثر انفجار آن تعداد زیادی از آمریکاییها کشته میشوند. اما این واقعه به سادگی چند جمله نیست و منجر به ایجاد اختلافات تاریخی بسیاری نیز شده است. به جهت بررسی موضوع فوق، در سالروز این واقعه، گفتگو کردیم با حسین بروجردی، فرزند شهید بروجردی و پژوهشگر تاریخ معاصر که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
- ماجرا انفجار خوانسالار از کجا شروع شد و چه نکات ناگفتهای در آن وجود دارد؟
گروه توحیدی صف در ارتباط با خوانسالار که مهم ترین عملیات نظامی گروه توحیدی صف بود و جدی ترین عملیاتی بود که توسط کلیه گروههای مبارز انقلابی مسلح انجام میشد. در کل دوره پهلوی به نسبت تمام گروههای سیاسی، این اقدام گروه صف مهم تر بود. این عملیات در یک محل نظامی مستشاران آمریکایی انجام شد. آن مکان سطح امنیتی بالایی داشته و در تهران هم واقع بود. گروههای مختلف عملیاتهای مسلحانه را در حد منفجر کردن یک کانکس شهربانی انجام میدادند. انفجار یک چنین مکانی در تهران، باعث شد گروه توحیدی صف در صدر توجه قرار بگیرد و تمام پروژکتورهای امنیتی روی این گروه روشن شود. عملیات خوانسالار چند نکته دارد که میتواند برخی از ادعاهای موجود را به حاشیه ببرد و از لحاظ بررسی سیر دیدگاههایی که حضرت امام به جریانات مسلحانه داشتند قابل اهمیت است. نکته اول درباره خوانسالار که باعث شد این اتفاق مهم شود و خیلیها بابت آن صحبت نکردند و مخفی نگه دارند، مسئلهی مجوز عملیات خوانسالار بود که اجازه آن را نماینده گروه توحیدی صف از امام میگیرد.
- سفر شهید بروجردی به لبنان را میتوان سرآغاز این واقعه درنظر گرفت؟
شهید بروجردی همراه حسین صادقی در یک سفر به لبنان میروند و قصدشان هم این بود که از آنجا راهی پیدا کنند تا نزد امام بروند. در آنجا با برخی از جریانات انقلابی که در لبنان کار نظامی انجام میدادند همراه میشوند. این نشان میدهد که در حلقه 4 نفره گروه صف، آن کسی که مهم ترین بخش سیاسی گروه را هدایت میکرد، در نقاطی قرار گرفته که وجه نظامی داشته است. در سفر لبنان که 6 ماه طول کشید فقط حسین صادقی همراه شهید بروجردی بود. هدفشان هم برای رسیدن به عراق ناکام ماند اما آنجا ملاقاتهای مهمی را با جریانات انقلابی آنجا انجام دادند و آموزشهای نظامی آنها را بررسی کردند. جمع بندی این بود که آموزشهای نظامی خودشان در تهران که توسط فرد دیگری به نام مصطفی تحیری در جریان بود، بالاتر از جریانات لبنان است. عدهای میگویند بروجردی و صادقی برای آموزش نظامی به لبنان رفتند اما اینها برای بررسی نظامی رفتند و به این نتیجه رسیدند که سطح آموزشهای نظامی لبنان پایین است. بعد از بازگشت از لبنان، برنامه عملیات خوانسالار در دستور کار قرار گرفت. آن موقع امام هم به پاریس رفته بودند. شهید بروجردی، حسین صادقی را مامور میکند که به پاریس برود و مستقیم با امام طرح موضوع کند.
امام تمام جریاناتی که به ایشان برای کار مسلحانه مراجعه میکردند، را رد میکردند. امام به هیچ جریانی اجازه فعالیت مسلحانه نداده بود. در این بین گروه صف استثناست. گروه منصورون و امت واحده و فلق اگر امکان ارتباط با امام را میداشتند، حتما در رابطه با مبارزه مسلحانه پاسخ منفی میگرفتند. حسین صادقی با دو سوال به امام مراجعه میکند.
- امام این گروه را از کجا میشناخت و این اعتبار از کجا بود که امام به آنها ملاقات داد؟
رابط شهید بروجردی و گروه صف با امام، مرحوم شاه آبادی بود. برخلاف اینکه همه از طریق روحانیون شناخته شده با امام ارتباط داشتند، کانال ارتباطی گروه صف با امام، یک کانال بسیار معتبر بود. این گروه برای تمام کارهایش نیز مجوز میگرفت. یکی از اتهامات صف اصفهان (سیدمهدی هاشمی) به صف تهران این بود که میگفتند بروجردی فتوایی است. آنها میگفتند بروجردی آب هم میخواهد بخورد از امام اجازه میگیرد.
- در دیدار با امام از سوی حسین صادقی چه گذشت؟ نظر امام درباره خوانسالار چه بود؟
حسین صادقی در دیدار با امام میپرسد که ما جایی که محل مستشاران آمریکایی است را برای ناامن کردن فضا میتوانیم منفجر کنیم؟ یکی از محلهای اختلاف میان فجر اسلام و دیگر گروهها سوال دوم است؛ سوال دوم این است که برای عملیات از زنان میتوانیم برای شناسایی استفاده کنیم؟ در محیط خوانسالار فضا اینگونه است که برای ورود یک زن باید همراه باشد. در کمال شگفتی و ناباوری، امام به هر دو سوال پاسخ مثبت داد. حتی امام علاوه بر این اجازه، اندکی بعد از طریق بچههای لبنان که یکی از آنها هم الان زنده است، توصیه شد که به گروه صف سلاح و مواد منفجره برسانند. دلیل دیگری هم که سازمان در تمام فعالیتهایش مورد تایید سازمان بود، این است که زمان ورود امام به ایران، تمام مسئولیت حفاظت امام به گروه صف سپرده شد.
- چه کسانی عناصر موثر در طراحی و اجرا این عملیات بودند؟
از مجموع افرادیکه اسمشان برای صف برده میشود، سه نفر در این عملیات شرکت داشتند. به جز این افراد هرکسی درباره خوانسالار نظر داده، دست دوم و دست سوم است. شهید بروجردی، حسین صادقی و مصطفی تحیری که در انجام عملیات هم نقش داشت و از رستوران بیرون آمد، سه نفری بودند که در جریان قرار داشتند. استفاده از زن برای شناسایی منتفی شد. قرار بود یک گروه سه نفره این عملیات را انجام دهند، بعدها این قضیه منتفی شد. گروه توحیدی صف هیچوقت هم به منتقدین خود توضیح نداد که در عملیات خوانسالار از زن استفاده نکرده است. شرایط انقلابی آن روز به گونهای بوده است که نتوانستند در اینباره توضیح دهند.
- ماجرا درگیر کردن گروه فجر اسلام با سوژهای غیر از خوانسالار چیست؟
یک کاری گروه صف انجام داد و این کار خیلی از گرههای کنگرلو و فجر اسلام را باز میکند. شهید بروجردی به گروه فجراسلام اعلام میکند که ما قصد انجام عملیاتی را در یک منطقه نظامی درمورد نظامیان آمریکایی داریم. آن محل را هتل اینترکنتینانتال در بلوار کشاورز معرفی میکند. شهید بروجردی تمام اعضا گروه فجراسلام را که برای نخستین عملیات نظامیشان دعوت شده بودند را به سمت آن هتل فرستاد. اینها هر روز گزارش از رفت و آمدهای هتل میآوردند و در تمام مقطعی که مصطفی تحیری و احمدی برای شناسایی به خوانسالار میرفتند، همه اعضا فجر به بلوار کشاورز هدایت شدند. این کار شهید بروجردی یک عملیات فریب بود که اگر نفوذی از ساواک در گروه انجام شده، تور ساواک را روی هتل اینترکنتینانتال ببرند. در همان زمان که فجراسلام روی جمع آوری اطلاعات بود، ناگهان کافه خوانسالار منفجر شد و بزرگترین اختلاف بین فجراسلام و صف اتفاق افتاد. آنها گفتند که ما را سرکار گذاشتهاید در حالیکه اینطور نبود.
- اجرا عملیات به چه شکل بوده است؟
از یک ماه قبل از عملیات مصطفی تحیری و آقای علی احمدی برای شناسایی به آنجا میرفتند. در برنامههای آنها شرکت میکردند و میز میگرفتند و ادا خوشگذرانی در میآوردند تا عادی سازی شود. یک کیف مشکی هم همراهشان بود که چشم افراد آن جا عادت کند. از همان زمانیکه مصطفی تحیری و احمدی به آنجا میرفتند، مصطفی تحیری و شهید احمدی شب عملیات، مثل همیشه با عادی سازی وارد میشوند و به صورت عادی سر میز خودشان مینشینند، انعام میدهند، سفارش میدهند و... زمان مقرر عملیات، ساک را زیر میز میگذارند و تایمر آن را هم کار انداخته بودند؛ هنگام خروج یکی از گارسونها که مسئول میزها بود، از پشت آقای طهیری را صدا میزند و میگوید کیفتان را جا گذاشتید. شهید احمدی میگوید شما برو من کیف را میآورم. مصطفی طهیری هم سریعا خارج میشود و همانطور که بیرون میآمد، متوجه میشود که احمدی دیگر فرصت برگشت ندارد و بمب منفجر میشود. این اتفاق باعث شد گروه صف یکی از نیروهایش را از دست بدهد. دو عضو نیروهای صف هم در 22 بهمن شهید میشوند.
- آیا پیگیری بین المللی هم برای کشته شدن آمریکاییها صورت گرفت؟
پرونده بین المللی خاصی نیست. بالاخره چند نظامی آمریکایی کشته شدهاند و برای آمریکاییها مهم است. اسم سه نفر از اینها در آمریکا قطعا مورد بررسی است. مصطفی تحیری و شهید بروجردی حتما مورد تمرکز آمریکا بودهاند. پرونده خوانسالار در ایران هم رسیدگی نشد چون کشور دیگر انقلاب شد اما خوانسالار همیشه موضوع باز تاریخی مانده است. البته برای آمریکاییها یک پرونده تاریخی نیست چون نیروهای نظامیشان را در آن از دست دادهاند و یک عملیات بسیار موفقی برعلیهشان انجام شده است.
- خوانسالار چه تعداد کشته و زخمی داشت؟
آنچه من شنیدم با زخمیهایی که بعدها کشته شدند، حدود 30 نفر بودهاند. تعداد زخمیهایی که قطع عضو شدند هم قابل توجه است. یک بیانیهای گروه صف دارد که بعد از عملیات به فارسی و انگلیسی منتشر شده است. نویسنده این بیانیه شخص حسین صادقی است. در آن بیانیهها یک عدد 90 نفر نام برده شده است که خاطرم نیست تعداد چیست. نکته قابل توجه اینجاست که هیچ ایرانی در بین آنها نبوده و همه کشتهها ژنرالهای آمریکایی بودهاند. البته ممکن است 2 الی 3 نفر ایرانی هم در بین کارکنان بوده باشند اما کسانیکه در آن مرکز کشته میشوند ژنرالهای آمریکایی بودند.
عدهای میگویند گروه صف شاخه نظامی فجراسلام بود در حالیکه فجراسلام فقط اعلامیه چاپ میکرد و اصلا این ادعا درست نیست. اعضا صف هم بعضا خاطراتی منتشر کردهاند که خیلی دقیق نیست. خوانسالار میتواند به ما بفهماند که اعضا اصلی صف چه کسانی بودند و اهمیت این گروه چقدر بود. وقتی شهید بروجردی فجراسلام را به سمت جای دیگری هدایت میکند حتما معتقد است که ساواک تور جدی در فجراسلام داشت.