پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اواسط شهریور سال1378، به پلیس دزفول گزارش شد زن جوانی در خانهاش به قتل رسیده است. با حضور تیمی از کارآگاهان در محل حادثه معلوم شد که زن جوان بر اثر خفگی جان باخته و مقداری پول و طلا از خانهاش به سرقت رفته است. این زن که اهل لرستان بود و سرپرستی 3فرزندش را بر عهده داشت، به همراه آنها برای کار راهی دزفول شده بود و در آن خانه زندگی میکرد. شواهد نشان میداد که انگیزه قتل سرقت بوده و قاتل یا قاتلان شبانه و زمانی که اعضای این خانواده در خواب بودند، وارد خانه شدهاند و پس از قتل مادر خانواده دست به سرقت زده و گریختهاند. سرنخها و شواهدی که در صحنه جنایت و تحقیقات میدانی به دست آمده بود پلیس را به 3مرد رساند که در این جنایت نقش داشتند. هر 3نفر آنها در عملیاتی جداگانه دستگیر شدند و در بازجویی از آنها معلوم شد که عامل اصلی جنایت یکی از آنهاست که جوانی 30ساله است. او با همدستی 2نفر از دوستانش برای سرقت راهی خانه مقتول شده و دست به این جنایت زده بود.
متهم در بازجوییها گفت: مقتول را میشناختم و میدانستم که تنها زندگی میکند. برای همین نقشه سرقت از خانهاش را کشیدم و این موضوع را با دوستانم مطرح کردم.
قاتل افزود: شب حادثه وقتی برای سرقت به خانهاش رفتیم، زن جوان از خواب بیدار شد و شروع به سر و صدا کرد. از ترس اینکه مبادا با داد و فریاد بچهها هم بیدار شوند و گیر بیفتیم دهانش را بستیم، اما او من را دیده و شناخته بود. برای همین از ترس اینکه لو برویم او را با سیم تلفن خفه کردم و بعد از سرقت پول و طلاهایش فرار کردیم.
مدتی بعد جلسه محاکمه متهم در دادگاه کیفری خوزستان آغاز شد. در ابتدای جلسه، اولیای دم که مادر و 3فرزند مقتول بودند، در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم درخواست قصاص کردند. قاتل نیز در جلسه محاکمه بار دیگر جزئیات شب حادثه را شرح داد و درخواست بخشش کرد. او میگفت که پشیمان است و قصد جنایت نداشته و از ترس و ناخواسته زن جوان را به قتل رسانده است. با این حال با توجه به درخواست اولیای دم، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند.
هرچند متهم به قتل به رأی دادگاه اعتراض کرد، اما این رأی در دیوان عالی کشور تأیید و شمارش معکوس برای اجرای حکم قصاص آغاز شد. با وجود قطعی شدن حکم قصاص، از آنجا که اولیای دم برای اجرای حکم باید تفاضل دیه مرد و زن را پرداخت میکردند، اجرای حکم به تعویق افتاد و مرد محکوم به قصاص همچنان در زندان بود. در تمام سالهایی که قاتل در زندان به سر میبرد واحد صلح و سازش دادسرا و خیرین، بزرگان عشایر و ایلات بارها برای گرفتن رضایت از اولیای دم اقدام کرده بودند، اما تلاش هیچ یک راه به جایی نبرد. در این شرایط، مرد محکوم به قصاص ۲۵سال از عمرش را پشت میلههای زندان گذراند و به این امید که شاید روزی آزاد شود زندگی کرد. او در این سالها نهتنها توبه کرده بود، بلکه حافظ کل قرآن و نهجالبلاغه شده بود و در فعالیتهای فرهنگی زندان هم مشارکت مستمر داشت. به همین دلیل، تلاش واحد صلح و سازش برای گرفتن رضایت اولیای دم ادامه داشت.
مرد محکوم به قصاص سالها در زندان ماند و اتفاقات تلخی که برای خانواده اولیای دم افتاده بود باعث شد پرونده به سرانجام نرسد. مقتول 2دختر و یک پسر داشت که طی این سالها یک دختر و یک پسر او بر اثر بیماری جانشان را از دست دادند و به این ترتیب، اولیای دم فقط مادر مقتول و یکی از فرزندان او بودند. در محرم امسال شیخ علی زبید که یکی از فعالان اجتماعی خوزستان است و تاکنون در پروندههای زیادی باعث صلح و سازش شده، با درخواست واحد صلح و سازش دادسرا و دادگستری خوزستان برای گرفتن رضایت از اولیای دم وارد این پرونده شد. او در جلسات مختلفی که با اولیای دم داشت در نهایت موفق شد در ماه محرم امسال و در جریان پویش «به عشق حسین(ع) میبخشم» آنها را راضی به گذشت کند و اولیای دم به حرمت ماه محرم، بدون هیچ قید و شرطی از قصاص گذشتند. بدین ترتیب، مرد زندانی بعد از 25سال تحمل حبس، آزاد و این پرونده مختومه شد.