صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۰۶۳۱۵
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۵ - ۱۴ مرداد ۱۴۰۳
روزنامه گردی با «انتخاب»؛
ایلیچ رامیرز سانچز معروف به کارلوس شُغال، مارکسیستی معروف و اهل ونزوئلا بود که غربی‌ها از او به عنوان یکی از بزرگترین تروریست‌های تاریخشان یاد می‌کنند. کارلوس شغال هنوز در زندان و در حال گذراندن حبس ابد است. پرونده او، اما به ایران نیز گره خورده و بار‌ها نام ایران در رزومه او دیده می‌شود. او در ۳۰ آذر ۱۳۵۴، همراه با چند دوست دیگر خود از جمله انیس نقاش و سه آلمانی، به محل اجلاس وزرای اوپک حمله کرد. کارلوس شغال در جریان این گروگانگیری قصد کشتن زکی یمانی، وزیر نفت عربستان و جمشید آموزگار را داشت که پس از دریافت پانزده میلیون پوند، از صحنه گریخت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

کارلوس، مامور قتل آموزگار

سرویس تاریخ انتخاب/امیرحسین جعفری:

ایلیچ رامیرز سانچز معروف به کارلوس شُغال، مارکسیستی معروف و اهل ونزوئلا بود که غربی‌ها از او به عنوان یکی از بزرگترین تروریست‌های تاریخشان یاد می‌کنند. کارلوس شغال هنوز در زندان و در حال گذراندن حبس ابد است. پرونده او اما به ایران نیز گره خورده و بار‌ها نام ایران در رزومه او دیده می‌شود. او در ۳۰ آذر ۱۳۵۴،، همراه با چند دوست دیگر خود از جمله انیس نقاش و سه آلمانی، به محل اجلاس وزرای اوپک حمله کرد. در این گروگان‌گیری 60 نفر به دست کارلوس افتادند که یکی از آن‌ها جمشید آموزگار، اقتصاددان، وزیر کشور، نماینده ایران در اوپک و نخست وزیر ایران در سال 56 بود. کارلوس شغال در جریان این گروگانگیری قصد کشتن زکی یمانی، وزیر نفت عربستان و جمشید آموزگار را داشت که پس از دریافت پانزده میلیون پوند، از صحنه گریخت. در ادامه مصاحبه روزنامه اشپیگل آلمان با یکی از عناصر این واقعه را می‌خوانیم:

این گفتگو در اشپیگل آلمان با هانس یواخیم کلاین منتشر شده است. اشپیگل او را تروریستی معرفی میکند که در حمله به مقر کنفرانس وزیران اوپک شرکت داشته است. روزنامه کیهان در تاریخ 17 مرداد 1357، این مصاحبه ترجمه و منتشر میکند که در ادامه قسمت اول آن را میخوانیم:

-چطور شد شما که در کارهای تروریستی بی تجربه بودید برای حمله به وزیران اوپک در نظر گرفته شدید؟

من به گروه‌های انقلابی تعلق نداشتم و در ارتش آلمان خدمت سربازی کرده بودم و کار با اسلحه و ماده منفجره را بلد بودم/ اول قرار بود افراد در کشور عرب آموزش ببینند اما وقت پیدا نکردیم.

-کدام کشور؟

اینرا نمی‌گویم

-در یمن جنوبی

 نمی‌گویم؛

-چرا؟

از لحاظ بیانی نمی‌خواهم بگویم. به علاوه ماموران محلی عرب را به جان من می‌ندازد.

-چه کسی مبتکر حمله به وزیران اوپک بود؟

یک رئیس جمهوری عرب

-قذافی؟

دیگر چیزی نمی‌گویم؛ در هر حال تمام اطلاعاتی که درباره کنفرانس داشتم، بخصوص درباره تدابیر امنیتی را از همان کشور که خودش هم عضو اوپک است گرفته بودیم. مشکل ما این بود که سلاح‌ها خیلی دیر به دست ما رسید. در حالیکه قرار بود حمله روز یکشنبه انجام شود.

- با عاملان حمله کجا ملاقات گردید؟

من از فرانکفورت رفتم یوزه هم همراه بود. اولین بار بود که با اوراق جعلی از مرز رد می‌شدیم. در یک کوچه بن بست در نزدیکی کلیسا به هتل رسیدیم. نفر بعدی که رسید سانچز بود.

-کارلوس چه موقع رسید؟

همان روز به هیلتون رفت. عاشق هیلتون است. بعد چهار نفر از سلول‌های انقلابی رسیدند. دوتا دوتا در 20 کیلومتری وین آپارتمان اجاره کردند

-از اول میدانستید تدارک چه کاری را میبینید؟

خالد، یوسف، جوزف {. } دو روز پیش از عملیات متوجه شده بودند.

هر کدامشان میدانستند چه نقشی باید داشته باشند؟

روشن بود وقتی کارلوس رسید درباره تمام جزئیات حرف زدیم. هنوز انگلیسی نمی‌دانستم.

- کارلوس رئیس بود؟

بله

-سعی میکرد ناشناس بماند؟

خیلی بی تکلیف وارد شد. کلاه معروفش را در وین خریده بود.

-چه حرفهایی زدید؟ تشویش داشتید؟ کارلورس را اولین را کی دیدید؟

از نگرانی‌ها حرفی نزدیم با کارلوس در اواسط سال ۱۹۷۵ در پاریس افشا شده بودم. از حرف‌های کارلوس چندان سر در نمی‌آوردم. انگلیسی حرف می‌زدند که من بلد نبودم. غروب که شد کارلوس چند اسلحه نشانمان داد. چند اسلحه مخصوص از سلاح‌های سری مصری و یک سلاح که طرز کارش را درست بلد نبودیم. عرق نام یک مسلسل دستی با کالیبر{} بود. می‌توان آن را تا کرد و -مانند هفت تیر در جیب گذاشت.

تازه در وین از قصد حمله به کنفرانس وین خبر دار شدید؟

نه از فرنکفورت به من گفته بودند که قرار است وزیران اوپک ربوده شوند. اول فکر می‌کردم غیرممکن است چون وزیران اوپک تحت شدید‌ترین تدابیر امنیتی بودند. خیال می‌کردم کاری از دست ما ساخته نیست. بعد‌ها فهمیدم که از داخل خبر می‌رسد. آنوقت بنظرم کمی آسانتر آمد. با خودم گفتم من هم هستم.

-در فرانکفورت چه کسی شما را در جریان قرار داد؟

بریکته کولمان، در جنگل با او ملاقات کردم.

-چرا فلسطینیها خودشان حمله را انجام ندادند؟

رهبر فلسطینی‌ها که می‌گویند چند وقت است مرده است و من باور نمی‌کنم. می‌خواهد با پولی که خرج می‌کند چیزی هم گیر بیاورد. سلول‌های انقلابی مواجب ماهانه دارند. در ان روز‌ها که وضع اینطور بود. ماهی 3 هزار دلار و گاهی هم بیشتر به آمد می‌دادند. اسلحه هم او می‌داد.

ادامه دارد....