صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۰۳۶۱۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۵ - ۰۴ مرداد ۱۴۰۳
خاطرات نورالدین کیانوری، قسمت سی؛
در سال‌های قبل از آذر ۱۳۲۵ حزب مورد استقبال عده زیادی از روشنفکران نیز قرار گرفت ولی از آنجا که حزب تمام نیرویش را بر پشتیبانی از فرقه متمرکز کرد و امیدوار بود که فرقه پابرجا بماند و نقشی در مجموعه سیاست ایران بازی کند و اینطور هم تبلیغ می‌کرد، شکست فرقه برای این افراد ضربه فوق‌العاده سختی بود هم از لحاظ موضع حزب در جامعه و هم در درون خود حزب عده قابل ملاحظه‌ای شاید ۳۰ تا ۳۵ درصد اعضاء از حزب بکلی کنار رفتند. عکس مطلب متعلق به خلیل ملکی است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده  از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضل‌الله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخ‌های عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این کتاب را منتشر می‌کند

انشعاب خلیل ملکی

کیانوری: در سال‌های ۱۳۲۰ در تاریخ حزب دو نقطه عطف وجود دارد: پیروزی استالینگراد و شکست فرقه در آذر ۱۳۲۵ اولی سبب گرایش عده‌ای به حزب شد و دومی سبب بریدن عده‌ای؛

قبل از استالینگراد نمو و پیشرفت حزب زیاد نبود بسیاری از مردم می‌ترسیدند که به حزب بپیوندند. بعد از پیروزی استالینگراد توجه به حزب زیاد شد و حزب به سرعت توسعه یافت. البته باید بگویم که در این مقطع عناصر بدی هم به حزب بخصوص به اتحادیه کارگری، وارد شدند و یا در گرداگرد حزب خود را هوادار معرفی می‌کردند. در میان این‌ها عناصر قاچافجی و دزد هم بودند که بعضی‌شان مانند اسکندر، سرایی بعد از آذر ۱۳۲۵ عامل پلیس شدند. او فرد بسیار فاسدی بود و در گروهی که در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ برای بازداشت به منزل من آمدند حضور داشت. یکی دیگر از این موجودات عباس شاهنده مدیر روزنامه فرمان بود که خیلی انقلابی نمایی می‌کرد ولی بلافاصله پس از شکست آذربایجان به خدمت پلیس در آمد. از این قبیل در میان هواداران و اعضای حزب افرادی بودند.

در سال‌های قبل از آذر ۱۳۲۵ حزب مورد استقبال عده زیادی از روشنفکران نیز قرار گرفت ولی از آنجا که حزب تمام نیرویش را بر پشتیبانی از فرقه متمرکز کرد و امیدوار بود که فرقه پابرجا بماند و نقشی در مجموعه سیاست ایران بازی کند و اینطور هم تبلیغ می‌کرد، شکست فرقه برای این افراد ضربه فوق‌العاده سختی بود هم از لحاظ موضع حزب در جامعه و هم در درون خود حزب عده قابل ملاحظه‌ای شاید ۳۰ تا ۳۵ درصد اعضاء از حزب بکلی کنار رفتند؛ بعضی امیدی به موفقیت نداشتند بعضی از ترس که مبادا زیر فشار قرار بگیرند، و بعضی واقعاً اعتقادشان را از دست دادند نمونه‌ای را می‌آورم یکی از مهندسین، که اسناد یکی از دانشکده‌های صنعتی بود و در زمان انشعاب خلیل ملکی جدا شده بود. نامه‌ای به حزب نوشت که دوستان عزیز من با صراحت می‌گویم که از ترس زندان و غیره و غیره استعفاء می‌دهم و با انشعابیون هم عقیده نیستم و به شهامت شما که هنوز در این جریان مانده‌اید احترام می‌گذارم این آدم با شرفی بود و ما با این افراد بعد‌ها مناسبات خصمانه نداشتیم. آن‌ها خیلی سالم ماندند و در جریانات مبارزه مخفی ما حتی در دوران سخت بعضی‌شان حتی به ما کمک کردند و در خانه‌های آن‌ها به صورت مخفی زندگی کردیم عده‌ای به این علت کنار رفتند. عده‌ای هم همانطور که گفتم افراد قالتاق و آشغال مانند اسکندر سرایی بودند. ولی عده‌ای هم بودند که اعتقادشان را از دست دادند و در اینجا ما با یک جریان اعتراضی خیلی سخت در میان جوانان و دانشجویان مواجه شدیم سازمان دانشجویی ما اکثریت مطلق دانشجویان دانشگاه را در بر می‌گرفت و حزب عده قابل توجهی عضو دانشجو داشت. این جریان عده زیادی از دانشجویان را شامل می‌شد. بنابراین اولین انشعاب در بین دانشجویان به وجود آمد و عده زیادی از دانشجویان - بیشتر از دانشکده‌های حقوق و پزشکی عده محدودتری از دانشکده‌های دیگر و عده کمتری از دانشکده‌های علوم و فنی از حزب کناره‌گیری کردند.

-این همان انشعاب ملکی بود؟

کیانوری: خبر این انتخاب در بدنه حزب بود و ربطی به رهبری نداشت، این کناره‌گیری سازمان یافته نبود و کنار رفتگان تشکیلاتی به وجود نیاوردند و به دنبال زندگی خود رفتند.

-در واقع علت این گست نیروی جوان و روشنفکر مواضع حزب در قبال جریانات آذربایجان و کردستان بود. اگر حزب در قبال این حوادث موضع مستقل می‌گرفت، شکست فرقه نمی‌توانست این چنین سبب سلب اعتقاد و جدایی شود.

کیانوری: در اینجا دو عامل داخلی و خارجی مؤثر بود روشنفکر‌ها معمولاً آدم‌های نایتی نیستند. اغلب وابسته به طبقات متوسط و حتی طبقات بالای جامعه هستند و بنابراین از نظر طبقاتی متزلزلند هر وقت نهضت به پیش می‌رود این‌ها به نهضت می‌پیوندند و هرگاه نهضت شکست می‌خورد جدا می‌شوند این خاصیت قشر‌های متوسط بویژه روشنفکران است. عامل خارجی اوجگیری جنبش جهانی کمونیستی در سال‌های ۱۳۲۰ - ۱۳۲۵ بود که بر ایران اثر می‌گذاست. در چنین شرایطی، روشنفکران که با آن رژیم فاسد و کثیف مخالف بودند به تنها جریانی که می‌توانستند جذب شوند حزب بود جریان دیگری وجود نداشت. در نتیجه، ما در در شکستی که خوردیم بخش مهمی از این نیروی روشنفکری را از دست دادیم در شکست آذربایجان مقصر حزب ما نبود مقصر حزب کموتیست شوروی بود و جویش را ما خوردیم تعداد اعضای حزب از حدود هزار نفر در سال ۱۳۲۷ به ده - دوازده هزار نفر در سال ۱۳۳۲ رسید و باز شکست پیش آمد در شکست ۲۸ مرداد و پس از آن شوروی تقصیری نداشت. عامل عمده توطئه عظیم امپرئالیستی بود اشتباهات ما هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ سازمانی آثار شکست را تشدید کرد بدین ترتیب در این فضا جریان انتخاب خلیل ملکی پیش آمد. اما درباره انشعاب خلیل ملکی هسته انشعاب عده‌ای از روشنفکران ناراضی از رهبری حزب مقداری به حق و مقداری هم به ناحق - مثل جلال آل احمد و انور خامه‌ای بودند که در پیرامون خلیل ملکی جمع شده بودند ملکی عضو ارشد هیئت اجرائیه بود.