پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
رسیدگی به این پرونده از حدود ۱۵ روز پیش در دستور کار بازپرس جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران آغاز شد. بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی ساعات اولیه بامداد ۱۸ تیر ماه از کشف جسد مرد میانسالی در فضای سبزی در حاشیه یک پارک در منطقه جنتآباد مطلع شدند. با حضور بازپرس و تیم تحقیق جنایی در محل، آنها با جسد مردی ۶۰ ساله روبرو شدند که با شلیک یک گلوله به سر جانش را از دست داده بود. در کنار جسد مقتول جعبه ابزار پزشکی و عینک آفتابی وجود داشت. چند نفر از شاهدانی که در محل حضور داشتند، گفتند با شنیدن صدای تیراندازی به آنجا آمده و جسد مرد میانسال را پیدا کردهاند.
در حالی تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول به عنوان اولویت تیم جنایی در دستور کار قرار داشت و بررسی صحنه تمام نشده بود، ناگهان زنی میانسال و دختر ۱۸ سالهاش از میان جمعیت خود را به جسد رساندند و شروع به داد و فریاد کردند. زن میانسال گفت مقتول همسرش است که از چند ساعت قبل ناپدید شده بود.
این زن توضیح داد: چند سال قبل با محمود ازدواج کردم و دو دختر داریم که یکی از آنها ازدواج کرده و دیگری هم دختری است که همراهم است. خودم هم پرستار خانگی هستم و از مدتی قبل پدرم در بیمارستان بستری است. به همین دلیل من و خواهرم نوبتی بالای سر پدرمان میمانیم. دیشب من پدرم بودم و عصر به خانه آمدم که دیدم همسرم از معده درد مینالد. در عین حال باید به برای تزریق به خانه یکی از مشتریان میرفتم، به همین خاطر بعد از کمی مراقبت از همسرم خانه را ترک کردن و وقتی برگشتم از محمود خبری نبود. هر چه هم به تلفن همراهش زنگ زدم جواب نداد. چون معدهاش درد میکرد، نگران شدم و با دخترم دنبالش میگشتیم که متوجه جمعیت شدیم و بعد هم جسد همسرم را دیدیم که شوکه شدیم و داد و فریاد کردیم.
در ادامه تحقیقات بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت همسر محمود را به سه دلیل صادر کرد. نخستین دلیل این بود که زن مدعی بود جعبهای را که وسایل تزریق و پزشکی داخلش بود را در ماشین گذاشته است، این در حالی بود که جعبه مورد نظر در چند قدمی جسد پیدا شده بود. دوم اینکه با بررسی ادعای زن زمان تماس او با همسرش درست همزمان با شنیدن صدای شلیک گلوله و احتمالا اصابت آن به سر مقتول بوده است. موضوع سوم هم اینکه چرا مادر و دختر برای یافتن محمود دقیقا به محل کشف جسد آمده بودند که مدتی قبل قتل در آنجا رخ داده بود و بیمارستانها یا مراکز درمانی را جستوجو نکرده بودند.
به این ترتیب با دستور بازپرس جنایی زن میانسال به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت انتقال یافت.
زن بازداشت شده که فرزانه نام دارد، در تحقیقات بعدی گفت: شوهرم راننده تاکسی اینترنتی است وزمان وقوع قتل شوهرم در محل حضور داشتم و قاتل را میشناسم.
به این ترتیب فرزانه که در تحقیقات اولیه منکر اطلاع از ماجرا بود، در نهایت راز قتل همسرش را فاش کرد و گفت: مدتی است که مردی به نام بهنام از من باجخواهی میکند و به دروغ میگوید به همسرم میگوید، من با او در رابطه هستم، من هم از ترس اینکه همسرم با دروغهای بهنام به من بدگمان نشود، مدام با او بگو مگو داشتم.
فرزانه در مورد شب قتل هم گفت: وقتی خواستم برای تزریق به خانه بیماران بروم، بهنام را در خیابان دیدم و او دوباره مزاحمم شد. از او خواستم مزاحم نشود و با او صحبت میکردم که ناگهان همسرم من و بهنام را با هم دید. شوهرم با دیدن این صحنه خیلی عصبانی شد و از من خواست به خانه بروم، من هم حرفش را گوش کردم. لحظاتی بعد برای اینکه ببینم نتیجه صحبت بهنام و شوهرم چه شده به آنجایی که آنها را تنها گذاشتم برگشتم و فهمیدم بهنام همسرم را به قتل رسانده است.
با این گفتههای فرزانه، بهنام دستگیر و مدعی شد زن میانسال قبول کرده بود در ازای قتل شوهرش ۲۰۰ میلیون تومان به او بدهد.
فرزانه در جدیدترین بازجوییها گفت: قاتل، همسر دوستم است. من او را به یکی از دوستانم معرفی کردم و ازدواج کردند. بعد آنها به شهرستان رفتند، اما با هم اختلاف داشتند. بهنام در تماسهای مکرر میگفت دوستم او را اذیت میکند. حتی به تهران آمد و من را دید و از اختلافاتش با دوستم گفت. من هم به او گفتم من هم با شوهرم اختلاف دارم و مهریه را اجرا گذاشتهام و برای طلاق اقدام کردم، اما به خاطر بچهها کوتاه آمدم. در این بین وقتی گفتم حاضرم ۲۰۰ میلیون بدهم تا شوهرم را بکشند، قبول کرد این کار را بکند. آن روز زنگ زد که از شهرستان آمده تا کار را تمام کند، اما من نمیکردم به این زود بیاید. زمان قتل ماشینم خراب شده بود و به شوهرم زنگ زدم که بیاید جلوی پارک درستش کند. بهنام هم زنگ زد تا صحبت کنیم. وقتی به پارک آمد، به او گفتم شوهرم الان میآید و زمان مناسبی برای صحبت نیست. او درخواست کرد لااقل آمپولش را بزنم. من و بهنام در حال صحبت بودیم که شوهرم رسید. وقتی او مرا با بهنام دید درگیر شدیم و من قهر کردم و به خانه رفتم. بعد بهنام تماس گرفت و گفت شوهرم را کشته است. او ۲۰۰ میلیون را طلب کرد من که ۲۰ میلیون به او داده بودم در این فکر بودم که باقی مبلغ را از پدرم بگیرم و به او بدهم. اما او گفت پول را سریع حاضر کن وگرنه بلایی که سر شوهرت آوردم سر تو هم میآورم.
با این اظهارات فرزانه تحقیقات از او و بهنام همچنان ادامه دارد.