پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: نورالدین کیانوری دکترای مهندسی عمران و دبیرکل حزب توده از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ بوده است؛ و نوه پسری شیخ فضلالله نوری و همسر مریم فیروز بود. وی در سال ۶۱ به جرم همکاری با شوروی دستگیر و در سال ۷۸ درگذشت. کتاب خاطرات نورالدین کیانوری، محصول پرسش و پاسخهای عبدالله شهبازی با اوست. این کتاب در سال ۱۳۷۲ توسط نشر اطلاعات منتشر شد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند
-بپردازیم به نظراتی که درباره قتل محمد مسعود مطرح است اول اینکه این ترور چه رهبری حزب اطلاع داشت و چه نه طرح شورویها بود که به علت مواضع ضدشوروی محمد مسعود میخواستند او را به قتل برسانند و تقصیر را متوجه دربار پهلوی کنند.
کیانوری: این را کشاورز نمیگوید خامهای میگوید او مدعی است که گویا قرار بود که فردای آن روز یک مطلب ضد شوروی در روزنامه محمد مسعود چاپ شود و شورویها به این علت او را کشتند. این ادعا واقعاً مهمل است. هیچ کس نمیداند که آن مقاله چه بود و چه شد! علاوه بر این، اگر قرار بود که شورویها هر کسی را که علیهشان تبلیغ میکرد میکشتند. باید در سراسر دنیا روزی ۵۰ نفر را می کشتند. بدین ترتیب این ادعا واقعاً مسخره است. جوک است. ولی خود خامهای در آخر مطلبش مینویسد که احتمال این هم هست که رزم آرا این کار را کرده باشد و بالاخره مینویسد که راز این کار برای ابد پنهان میماندا ببینید!
-محمد مسعود از یک مقطعی به شدت ضد تودهای شده بود
کیانوری: خوب خیلیها ضد حزب توده بودند محمد مسعود که بدتر از احمد دهقان و تهران مصورش نبود! ضد شورویتر از او که نبود دهقان، بدتر کثیفتر و بدنامتر از مسعود بود. در میان مردم واقعاً بدنامی داشت. چرا او را نکشتند!
-اتفاقاً ترور احمد دهقان را هم به حزب توده نسبت میدهند!
کیانوری: اتهام قتل احمد دهقان آنقدر مسخره است که خامهای و اسکندری هر دو اظهارات کشاورز را به خاطر این غرض ورزی و مزخرف گویی مورد تمسخر قرار میدهند.
- نظر دوم این است که برخی نیروهای راست دربار یا یک کانون توطئهگر غرب به علت خاصی و با اهداف خاصی که قابل تحلیل است مستقیم یا غیر مستقیم روزبه را به این قتل ترغیب کردهاند.
کیانوری: صحیح نیست روز به شخصیت ویژهای بود غیر ممکن بود که او تحت تأثیر کسی و یا مرجعی قرار بگیرد. او در تصمیماتش اگر نادرست هم بود، بسیار سرسخت بود.
-در صحبت خود شما نکتهای است که این احتمال را تقویت می کند. گفتید که در جریان قتل، شماره ماشین لنکرانی به دست آمد و آنها دستگیر شدند ولی در واقع مسأله پیگیری نشد و آنها را آزاد کردند. در حالیکه اگر پیگیری قتل جدی بود سرنخ به سرعت به دست میآمد. به عبارت دیگر دستهایی در کار بود تا پرونده را لوث کند.
کیانوری: حسام چند روز به مسافرت رفت و برادرانش، آقا شیخ حسین و احمد لنکرانی، توانستند برای بودن ماشین در آنجا دلایلی سرهمبندی کنند. بنظر من، دستهایی برای لوث کردن این ترور نمیتوانست مؤثر باشد چون در افکار عمومی این ترور به حساب اشرف و شاه گذارده شده بود و آنها بطور جدی در پی پیدا کردن قاتل بودند.
-مارک گازیوروسکی محقق، آمریکایی اخیراً ادعا کرده است که لنکرانیها عامل ام. آی ۶ اینتلیجنس سرویس بریتانیا در حزب توده بودهاند. نظر شما چیست؟
کیانوری: من باور نمیکنم اگر آنها عامل. ام. آی ۶ بودند. پس از ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ تا روزی که ما ایران را ترک کردیم میتوانستند در هر لحظه تمام کمیته مرکزی حزب و سازمان افسری را تحویل دستگاه بدهند. سرگرد، مبشری دبیر اول سازمان افسری هم با حسام رابطه داشت و هم با احمد لنکرانی عباسی و روز به نیز هم با حسام و هم با احمد رابطه داشتند.
-آنها کی و چگونه وارد حزب شده بودند؟
کیانوری: لنکرانیها پنج برادر بودند شیخ حسین احمد، مرتضی، مصطفی، حسام. شیخ حسین فرد سیاسی مشهوری بود.
- او با حزب هم رابطه داشت؟
کیانوری: شاید اسکندری و دیگران بطور دوستانه با او رابطهای داشتهاند ولی من شخصاً او را هیچگاه ندیدهام او بطور مستقیم با حزب هیچ رابطهای نداشت.
-ارزیابی شما از او چیست؟
کیانوری: شیخ حسین لنکرانی یک روحانی مبارز سابقه دار و قدیمی بود. او خود را یک دمکرات و آزادیخواه میدانست و انتظار داشت که از او تجلیل شود. ولی خوب، در سطحی نبود که از او چنین تجلیلی بشود. اینکه برادران شیخ حسین در چه زمان عضو حزب شدند چه کسی آنها را معرفی کرده بود، و سابقه رابطه آنها با روز به چگونه بود من اطلاع ندارم فقط میدانم که احمد و مرتضی و مصطفی و حسام به کامبخش خیلی نزدیک شده بودند و از طریق کامبخش با من هم دوست و نزدیک بودند. شیخ حسین را هیچ به خاطر ندارم که دیده باشم احمد لنکرانی از هر گونه کمکی که ما خواستارش بودیم و او توانائیش را داشت خودداری نمیکرد و من شخصاً به او احترام و اعتماد داشتم در ۱۵ بهمن او را هم با ما بازداشت کردند ولی پس از مدتی آزاد شد.