صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۰۰۹۰۲
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۲۴ تير ۱۴۰۳
یادداشت‌های اسدالله علم: صبح اول وقت کاردار سفارت انگلیس پیش من آمد که راجع به فرمول بحرین مشکلی پیش آمده است. کار بحرین سه مرحله داشت: اول اینکه نماینده ما و نماینده انگلیس کارت‌بلانش به اوتانت بدهند که فرمولی جهت مراجعه به مردم پیدا کند. دوم این که اوتانت برنامه خودش را غیر رسمی به نماینده ایران و انگلیس بدهد و سوم این که برنامه اجراء بشود. در قسمت دوم وکیل نماینده ایران گفته است من نمی خواهم این برنامه را بگیرم مگر بعد از آن که اوتانت کارش را شروع کرده باشد. [ولی] اوتانت کارش را شروع نمی کند تا آقای وکیل نگفته باشد که این برنامه به دست من رسیده است. (البته نماینده انگلیس باید از جهت این که مسئول امور بحرین است اظهار عقیده بکند ولی نماینده ایران قرار نبود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۴۸: صبح اول وقت کاردار سفارت انگلیس پیش من آمد که راجع به فرمول بحرین مشکلی پیش آمده است. کار بحرین سه مرحله داشت: اول اینکه نماینده ما و نماینده انگلیس کارت‌بلانش به اوتانت بدهند که فرمولی جهت مراجعه به مردم پیدا کند. دوم این که اوتانت برنامه خودش را غیر رسمی به نماینده ایران و انگلیس بدهد و سوم این که برنامه اجراء بشود. در قسمت دوم وکیل نماینده ایران گفته است من نمی خواهم این برنامه را بگیرم مگر بعد از آن که اوتانت کارش را شروع کرده باشد. [ولی] اوتانت کارش را شروع نمی کند تا آقای وکیل نگفته باشد که این برنامه به دست من رسیده است. (البته نماینده انگلیس باید از جهت این که مسئول امور بحرین است اظهار عقیده بکند ولی نماینده ایران قرار نبود. حالا نماینده ایران می گوید من اصلاً برنامه کار را نمی پذیرم).
 
بعد شرفیاب شدم,٫، به عرض رساندم. فرمودند: وکیل درست می گوید. اگر ما برنامه را بدانیم و به آن ایراد داشته باشیم که دیگر نمی گذاریم عملی بشود. اوتانت چرا پافشاری می کند؟ فرمایش شاهنشاه صد درصد درست بود.
 
عصری کاردار سفارت را خواستم و جریان را به او گفتم. می گفت: دستور کاری که قبلاً به تصویب افشار و لرد کلارندن نماینده اوتانت رسیده است، این مرحله را پیش بینی کرده و گفته است باید برنامه کار من غیر رسمی به دست نماینده ایران برسد. گفتم صد درصد اشتباه است. ما گفته ایم اوتانت هر طوری می داند به آراء مردم مراجعه کند و از رفراندوم به معنی اخص کلمه چشم پوشیده ایم. اگر نتیجه کار او را شورای امنیت پذیرفت، ما هم خواهیم پذیرفت دیگر چه می گوید؟
 
تا امروز هم سفیر آمریکا مریض است بیچاره گرفتار گریپ ژاپنی است، به این جهت کاردار سفارت را خواستم و اوامر شاهنشاه را در همان زمینه دستخط که مرقوم فرموده اند به او گفتم. منظور این بود که از دو جهت به واشنگتن فشار وارد بیاید. 
 
...شب سفارت دانمارک مهمان بودم. مهمانی خصوصی بود. راجع به اعدام قاچاقچی ها که در تمام اروپا و آمریکا مثل بمب ترکیده است، خیلی بحث بود. اغلب اروپایی ها می گفتند کاش ما هم یک آدم قوی میداشتیم و به این صورت جوانان خودمان را نجات می دادیم. عجیب این است که همین امروز پارلمان انگلیس مجازات اعدام را لغو کرده است!
 
 بعد از شام خواستم زود برگردم، یک دختر خانم خوشگلی که گویا ندیمه خانم سفیر باشد مرا به حرف گرفت. صحبت گل انداخت. همه مهمان ها هم منتظر رفتن من بودند که بتوانند بروند. یک دفعه متوجه شدم خیلی خیلی بد شد. ساعت یک صبح بود.