صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۸۰۰۵۸۰
تاریخ انتشار: ۵۴ : ۲۳ - ۲۳ تير ۱۴۰۳
یادداشت‌های اسدالله علم: شب سفیر آمریکا مهمان من است، قرار بود مطالبی در خصوص دستخطی که شاهنشاه به نیکسون مرقوم فرمودند به او بگویم، خلاصه اش نگرانی از وضع عربستان سعودی و این که هم ما و [هم] آنها باید کمک بکنیم و این که وسایل کمک ما کم است، باید در مورد ازدیاد درآمد نفت و فروش نفت ما در آمریکا، آمریکایی ها کمک بکنند. ولی بیچاره ناخوش بود، ممکن نشد صحبت بکنیم. قرار است فردا پیش من بیاید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.
 
سه‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۴۸: صبح شرفیاب شدم مذاکرات سفیر مراکش را به عرض رساندم. شاهنشاه فرمودند: به سفیر بگو افسار خودتان را نباید به دست عناصر انقلابی بدهید که مثلاً همین فردا می خواهند با اسرائیل جنگ کنند. فرمودند: بگو حرف زدن و عروتیز کردن آسان است ولی جنگ کردن آسان نیست. این است که باید خیلی دقت بکنند.
 
مطالب دیگری هم عرض کردم، از آن جمله اجازه فرمودند دکتر صالح به جای مرحوم سیف السلطنه افشار، سناتور تهران بشود. از این مقوله صحبت بود. فرمودند: رئیس مجلس سنا تا فشار ببیند مرد روبه راهی است ولی تا اندکی قدرت کم شود، او هم تغییر جبهه می دهد. عرض کردم اغلب ایرانی ها این طور هستند، چیزی که هست حالا که به حمد الله همه چیز در ید قدرت شاهنشاه است، باید ترتیبی داده شود که مردم واقعا به آزادی عادت بکنند. یک آزادی هایی داشته باشند تا بدانند خودشان مؤثر در کارها هستند. همان طور که روز سلام فطر
فرمودید. دیگر شاهنشاه چیزی نفرمودند.
 
مرخص شدم.سفیر مراکش را خواستم اوامر شاهنشاه را ابلاغ کردم. او می گفت ملک فیصل قرار نبود به قاهره و از آن جا به رباط برود، این که به قاهره می رود معلوم می شود عناصر افراطی اطراف او موفق شده اند قبل از رباط، او را به قاهره بکشانند.
 
...امروز روز مادر است. ناهار در خدمت مادرم خورده و شکر خدا را به جا آوردم...
 
شب سفیر آمریکا مهمان من است، قرار بود مطالبی در خصوص دستخطی که شاهنشاه به نیکسون مرقوم فرمودند به او بگویم، خلاصه اش نگرانی از وضع عربستان سعودی و این که هم ما و [هم] آنها باید کمک بکنیم و این که وسایل کمک ما کم است، باید در مورد ازدیاد درآمد نفت و فروش نفت ما در آمریکا، آمریکایی ها کمک بکنند. ولی بیچاره ناخوش بود، ممکن نشد صحبت بکنیم. قرار است فردا پیش من بیاید.