مرگ قاچاقچی شیشه موقع از بین بردن مواد مخدر

چند روز پیش، خبری در برخی از رسانه‌های معاند منتشر شد که از مرگ یک قاچاقچی در بازداشتگاه پلیس حکایت داشت. در این خبر آمده بود که فردی به نام محمد پس از دستگیری از سوی مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر، در بازداشتگاه به کام مرگ رفته و این در حالی است که روی بدن آثار شکنجه وجود داشته است.

این خبر در حالی منتشر شده که بررسی‌ها از این حکایت داشت که مرد قاچاقچی نه بر اثر شکنجه که بر اثر گازگرفتگی هنگام تولید مخدر شیشه به کام مرگ رفته است.

واقعیت ماجرا از این قرار است که چند روز قبل، مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر زاهدان که از مدتی پیش یک تولید‌کننده و قاچاقچی شیشه به نام محمد را زیرنظر داشتند، متوجه شدند که وی در خانه‌ای مسکونی سرگرم تولید مواد است. به همین دلیل در یک عملیات ضربتی وارد این خانه شدند اما مرد قاچاقچی و همدستش با دیدن پلیس، قصد از بین بردن مواد تهیه شده را داشتند که در این میان محمد بر اثر استنشاق گاز سمی مواد شیمیایی جانش را از دست داد.

همدست محمد درباره روز حادثه می‌گوید: آن روز محمد به من زنگ زد و گفت که نزد من می‌آید و داخل کوچه است. وقتی وارد کوچه شد، ماشینش را پارک کرد و یک کیسه مواد شیمیایی و یک پلاستیک که داخل آن مخدر شیشه بود را از داخل ماشین بیرون آورد و وارد خانه شد. بعد به من گفت اجاق را بیاور. من هم اجاق آوردم و خودش دیگ را پر از آب کرد و روی اجاق گذاشت. همزمان پلاستیک شیشه را هم داخل دیگ خالی کرد و کمی بعد همه شیشه‌ها در آب حل شد. بعد کیسه مواد شیمیایی را داخل یک سطل خالی کرد و متوجه شدم که این مواد مثل آب جوش قل می‌زند. در آن لحظه محمد ماسک داشت و به من گفت، چون گاز این مواد خطرناک است، دورتر بایستم. او داخل آشپزخانه بود و من نزدیک در نشسته بودم و نگاه می‌کردم.

متهم ادامه داد: محمد مقداری بنزین هم داخل سطل مواد شیمیایی ریخت تا گازش بیشتر شود. او داخل آشپزخانه کارش را می‌کرد که مامورها آمدند. محمد دستپاچه شد. دیگ و سطل مواد را برداشت که داخل سینک آشپزخانه خالی کند. آنقدر دستپاچه شده بود که مقداری از مواد را روی خودش ریخت. وقتی محمد سطل و دیگ را خالی کرد، خانه پر از گاز شد. طوری که من هم که جلوی در بودم به سختی می‌توانستم نفس بکشم. مامورها که آمدند، هر دوی ما را دستگیر کردند و به داخل ماشین پلیس بردند. به‌خاطر اینکه مقداری از مواد روی محمد ریخته بود، مامورها کولر ماشین را روشن کردند و به سمت اداره پلیس رفتند. در بین راه نه‌تنها من و محمد، بلکه مامورها هم سرفه می‌‌‌کردند و وقتی رسیدیم، هم من و هم محمد، حال‌مان بد شد. هر دوی ما به‌خاطر گاز سمی بدحال شدیم و مامورها اورژانس را خبر کردند و ما به بیمارستان منتقل شدیم اما محمد به‌خاطر اینکه گاز بیشتری تنفس کرده بود، جانش را از دست داد.

با مرگ عجیب قاچاقچی شیشه، همدست او در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.