پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب» کتاب پیر پرنیان اندیش، جمعآوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سؤالات گردآورندگان میپردازد. این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. «انتخاب» روزانه بخشهایی کوتاه از این کتاب را در سی قسمت برای علاقهمندان به تاریخ منتشر خواهد کرد.
-آیا همه اونچه که در چاووش اتفاق افتاد مطابق میل شما بود؟
چیزی مخالف میل من نبود.
-یه حرفی مطرح شده که اگه استاد شجریان کار چاووش (سپیده) رو نمیخونده باید مثل خوانندههای رادیویی مثل شهیدی و قوامی و محمودی خونه نشین میشد و موقعیت کنونی استاد شجریان مدیون چاووش است.آیا به نظر شما این حرف درسته؟
نه ... نه! مگه شجریان فقط چاووش شیشو خونده؟ اصلاً چرا چاووش شیشو شجریان خونده و کسی دیگه نخونده البته دیگران هم خوندن اما هیچکس کار اونها رو به خاطر نداره که چنین چیزی رو شنیده اصلاً چرا شجریان خونده و اینطور گل کرده؟ چاووش ۶ به شجریان رونق داده یا شجریانه که به چاووش ۶ رونق داده؟ این بی انصافیه درست نیست واقعاً این حرف چاووش ۶ از هر جهت نمونه است. ببخشید من این حرفو میزنم اگه اون تصنیف رو من نساخته بودم، اگه اون غزل رو: نذاشته بودم؛ زمانه قرعه نو میزند به نام شما اگه صدای شجریان نبود، اگه آهنگ لطفی نبود اگه ساز لطفی، نبود و اگه اون فضای دگرگون شدن اوضاع ایران نبود... هزار تا عامل باهم دست به یکی کرد تا چاووش ۶ به وجود اومد؛ آقای شجریان شانسش این بود که برخورد کرد به یک نوازنده درجه یک به اسم آقای محمدرضا لطفی. آقای لطفی شانسش این بود که به یک خواننده درجه یک به اسم محمدرضا شجریان برخورد کرد؛ همزمان شدن با هم یک شاعر بیچاره بدبختی که عاشق موسیقی بود با استیصال این جمله را میگوید و نه میواست نون بخوره و نه دنبال نام بود در خدمت اینها قرار گرفت؛ لحظه به لحظه در اختیار اونها قرار گرفت.... آقای عظیمی این جمع سه نفره ما یه استثنا بود شماها هیچ کدوم از این عواملو نمیتونین بردارین و یه چیز دیگه جاش بذارین... بله شکی نیست که چاووش ۶ یک استثناء بوده؛ واقعاً حادثه بود این کنسرت دانشگاه ملی اصلاً تا شروع شد مردم دیدن که یه چیز عجیب و غریب دارن میشنون تا اون زمان چنین موسیقی شنیده نشده بود... به خدا حیفه که اون روزگار و کارهای مهم رو آدم ابزار بکنه برای خودش من بگم که من آقای امیرهوشنگ خان ابتهاج این کار رو کردم. واقعاً حیفه... (تقریباً التماس میکند) کارهای عظیم شده هم در رادیو و هم در دوره بعد... افتخار اون کارها برای هفت پشت همۀ ما کافیه شما نمیدونین از این نوار چه استقبالی شده بود. یلدا و مجید درخشانی به میز گذاشته بودن کنار چهارراه پهلوی و نوار چیده بودن و میفروختن مردم پشت سر هم میاومدن و میخریدن سکوت میکند و پشت سر هم سیگار میکشد؛ بکهای تند و سطحی؛ پکهای عصبی... معلوم است که بسیار ناراحت است... اینهمه کراهت و ملال هنگام حرف زدن درباره جریانی فرهنگی که اجماع عمومی بر آن است که جریان ماندگار و موفقی بوده تأمل برانگیز است. شاید پیرمرد به همین نکته میاندیشد.
- استاد گفته شده که استاد شجریان برای اینکه به مال و موقعیت بهتری برسه به پشتگرمی افرادی در حکومت از چاووش جدا شد؟
با ناراحتی شدید و حالتی شبیه به درماندگی میگوید:
این قضاوت بی انصافیه... واقعاً بی انصافیه... حتی غیر انسانیه؛ شما عوامل مختلف رو از عوامل شخصی و خلق و خوی افراد گرفته تا سلیقههای مختلف سیاسی، کنار بذاری و بگی آقای شجریان رفته سازشکاری کرده ... بله... مسلماً آقای شجریان با روش سیاسی کلی چاووش در خیلی موارد موافقت نداشت. در اون زمان هم چاووش از انقلاب حمایت میکرد. حاصل کار ما و چاووش و سرودهایی که ساختیم نشون میده دیگه که چاووش در مسیر حمایت از انقلاب بوده
- شما چرا از چاووش جدا شدید؟
یه روز تو همون خونه خیابون کوشک به آقای لطفی گفتم که مصلحت این نیست که من دبیر چاووش باشم وجود من چاووش رو منتسب به توده ایها، چاووش دیگه میکنه. جای بحث درست یا نادرستی این تلقی نیست گفت: آقا نمیشه که شما دبیر مادام العمر هستید. گفتم آقا ما خودمون این اساسنامه رو نوشتیم دیگه. یک مجمع عمومی فوقالعاده تشکیل، بدین و این اساسنامه رو تغییر بدین. همه جای دنیا هم هست این مسأله. گفت: آقاکی رو میتونیم به جای شما بذاریم؟ گفتم: خود شما آقای لطفی. مجمع فوقالعاده تشکیل دادیم و این ماده رو که آقای فلان مادام العمر دبیر چاووش است حذف کردیم و در همون جا رأیگیری کردیم و آقای لطفی انتخاب شد به دبیری چاووش..
- رابطه تون با چاووش قطع شد؟
نه... با چاووش بودم فقط دبیر نبودم همون آدم بودم با همون تأثیراتی که قبلش داشتم... محتاج قانون نبود.