پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته میشود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. «انتخاب» روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر خواهد کرد.
از قسمت قبل:
«ترامپ با گفتن «اونا (ایرانیها) میخوان گفتگو کنن از جواب طفره رفت، اما باز کری را به خاطر نقض قانون لوگان و دلسرد کردن آنها سرزنش کرد دموکراتها نگران استفاده از قدرت نظامی بودند اما ترامپ گفت: «یه حمله، اما حملهای که قرار نیست زیاد مخرب باشه. » بعد ترامپ گفت: «دست روی دست گذاشتن بزرگترین خطره این حرفش باعث شد جیم ریش به حرف بیاید و بگوید: «من هم موافقم. » و همه جمهوری خواهان تأیید کردند. مایک مک کاول (نماینده تگزاس) پرسید آیا میتوانیم پایگاههای ایرانی را که از آنها حمله به پهپاد صورت گرفته بود نابود کنیم؟ »
امیدوارم وقتی ترامپ جواب داد: من نمیتونم در این باره نظر بدم اما خوشحال خواهید شد قیافه هیچ کدام از ما تغییر نکرده باشد. میچ مک کانل پرسید: این چه فرقی با طغیانهای دورهای در طول چند سال گذشته داره؟ ترامپ به درستی جواب داد: مسأله این نیست مسأله جاییه که اونا میخوان برن ما نمیتونیم بهشون اجازه بدیم به سلاحهای هستهای برسن دانفورد اضافه کرد: چیزی که از نظر کیفی متفاوته اینه که اون یه حمله مستقیم از طرف ایرانه قابل استناده.
آن جلسه ساعت ۲۰ :۴ به پایان رسید و آمادهسازی برای حمله تسریع شد چون انتظار داشتم تمام شب را در کاخ سفید، بمانم حدود ساعت ۵:۳۰ به خانه رفتم تا لباسهایم را عوض کنم و برگردم. دانفورد ساعت هفت شب را به عنوان زمان تعیین تکلیف برای حمله یا عدم حمله به سه پایگاه ایرانی تعیین کرده بود برای همین فکر میکردم تا ساعت نه که قرار بود حملات انجام شوند وقت زیادی دارم از شاسی بلند سرویس مخفی حدود ساعت ۵:۳۰ به ترامپ زنگ زدم و به او گفتم همه چیز طبق برنامه است. ترامپ گفت: باشه بزن بریم.
ساعت 5:40 با شاناهان درباره بیانیههایی که او و دانفورد باید در پنتاگون بعد از انجام حملات صادر میکردند و همچنین درباره این که آیا باید به سؤالات جواب بدهند یا فقط از روی بیانیهها بخوانند، صحبت کردیم به خانه رسیدم لباسهایم را عوض کردم و بلافاصله برگشتم و در راه به ترافیک سنگین بلوار یادمان جرج واشنگتن خوردیم. وقتی در ماشین بودم شاناهان زنگ زد و گزارش حمله به سفارت بریتانیا در ایران را داد که بعداً معلوم شد نادرست بوده و این که او و دانفورد تصمیم گرفتهاند تصمیمگیری درباره حمله را به ساعت ده شب موکول کنند.
منبع این اطلاعات یک مأمور رابط بریتانیا در ستاد مشترک ارتش بود. اما شاناهان گفت پومپئو دارد چک میکند و معلوم شد فقط یک تصادف رانندگی کوچک بوده است. نمیتوانستم باور کنم که پنتاگون زمان حمله را بدون مشورت تغییر داده است، به خصوص بر اساس مقداری اطلاعات مبهم به ترامپ زنگ زدم تا به او بگویم احتمالاً زمان حمله را یک ساعت به تعویق میاندازیم هر چند هنوز داریم همه چیز را چک میکنیم؛
ترامپ هم نمیتوانست بفهمد ما چرا همه چیز را به تأخیر انداختهایم اما اعتراضی نکرد. همین که تلفن را قطع کردم به دانفورد زنگ زدم و او گفت آن دو داشتند با هم صحبت میکردند. حالا نگران شده بودم مبادا شاناهان و دانفورد دچار تردید شده باشند. به پومپئو زنگ زدم که هنوز در خانهاش بود تا ببینم اوضاع از چه قرار است.
او فکر میکرد شاناهان و دانفورد ترسیدهاند و کلاً وا دادهاند؛ آنها به او گفته بودند با توجه به حمله به سفارت بریتانیا باید دو روز صبر کنیم تا ببینیم آیا میتوانیم بریتانیاییها را با خودمان در این حمله تلافی جویانه همراه کنیم یا نه هر چند با توجه به اتفاقاتی که بعد از آن افتاد، این ایده هرگز محقق نشد اوضاع داشت بدتر میشد. وقتی من و پومپئو صحبت میکردیم، اتاق وضعیت زنگ زد تا بگوید ترامپ درخواست یک ویدئو کنفرانس با من، پومپئو، شاناهان و دانفورد کرده است. حدود ساعت ۲۰: ۷ ترامپ روی خط آمد، من به کندی در حال عبور از پل روزولت در امتداد پوتومک ٢ بودم تا بگوید تصمیم گرفته حملات را لغو کند چون «مناسب» نبودند.
او گفت: صد و پنجاه به یکه و من فکر کردم شاید منظور او تعداد موشکهایی است که ممکن است ما شلیک کنیم در مقایسه با یک موشکی که ایرانیها با آن پهپاد ما را سرنگون کرده بودند. در عوض ترامپ گفت شخص نامعلومی به او گفته احتمالاً صدوپنجاه ایرانی در این حمله کشته میشوند....