پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته میشود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. «انتخاب» روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر خواهد کرد.
اوایل سه شنبه چهاردهم مه فهمیدیم ایران دوباره در حملهای شبانه به دو ایستگاه پمپاژ در خط لولهٔ شرق به غرب عربستان سعودی آسیبزده است. اگر چه حوثیهای یمن مسئولیت حملات را بر عهده گرفته بودند افرادی معتقد بودند این حمله کار گروههای شبه نظامی شیعه در عراق بوده؛ در حالت موشکها تحت هدایت و کنترل ایران پرتاب شده بودند.
این بار سعودیها فوراً حملات را علناً اعلام کردند، برای همین حدود ساعت هشت و نیم به ترامپ زنگ زدم. او به نرمی واکنش نشان داد اما درباره ایران گفت: «اگه اونا به ما حمله کنن بدجوری جوابشون رو میدیم این رو میتونم بهت بگم. » وقتی ترامپ کاخ سفید را به مقصد لوییزیانا ترک میکرد تا یک کارخانه صادرات گاز مایع طبیعی را افتتاح کند، خبرنگاران از او درباره گزارشهای خبری ای پرسیدند که میگفتند او قصد دارد دوازده هزار نیروی جدید به خاورمیانه اعزام. کند ترامپ در جواب گفت آن خبر جعلی است و اضافه کرد: «اگه ما این کار رو میکردیم خیلی بیشتر از اینا میفرستادیم. » این بار حتی دموکراتها از گستردگی و سرعت رشد غیر قابل قبول تهدید ایران نگران شده بودند. آگاهی مردم از خروج برنامهریزی شده بیش از صد پرسنل غیر ضروری از سفارتمان در بغداد به این نگرانیها بیشتر دامن زد.
روز بعد ترامپ ریاست جلسه شورای امنیت ملی در ساعت نه و نیم صبح را بر عهده گرفت تا همه درک بهتری از افکار او به دست بیاورند. دانفورد و شاناهان چندین بار به ترامپ اصرار کردند تا کمی دوراندیشتر باشد و در تصمیماتش به افق دورتری نگاه کند. شاناهان گفت آنها میخواستند صبر و تحملش را بسنجند و ترامپ در جواب او گفت من یه ظرفیت باورنکردنی واسه ریسک کردن دارم ریسک کردن خوبه. »
بعد نظراتش را درباره عراق بیان کرد؛ سپس درباره این که چرا میخواست از سوریه خارج شود؛ این که چرا باید بعد از سرنگونی مادورو، نفت ونزوئلا را تصاحب کنیم مثل کاری که باید با عراق میکردیم؛ و این که چرا فکر میکرد چین بزرگترین متقلب دنیاست، چیزی که اخیراً به خاطر رفتارشان در مذاکرات تجاری ثابت شده بود و در نهایت درباره قدرت اقتصادی به عنوان پایه و اساس قدرت نظامی سخنرانی کرد. بعد موضوع ناوهای هواپیما بر مطرح شد و یک بحث دیگر درباره این که سیستمهای بخار برای حمل هواپیماها به عرشههای پرواز هواپیما برها خیلی برتر از سیستمهای الکترونیکی بسیار پرهزینه مورد استفاده در ناو جرالد فوردند ؛ به گفته ترامپ آن سیستم تا آن روز شانزده میلیارد دلار هزینه داشته به رغم این که ملوانان خودشان میگفتند که میتوانند سیستمهای بخار را با چکش درست کنند ولی نمیتوانستند بفهمند سیستمهای الکترونیکی چطور کار میکنند از همین منطق درباره منجنیقهای بخاری به کار گرفته شده برای بلند شدن هواپیماها استفاده کرد و ترامپ میخواست این سیستم در تمام ناوهای هواپیمابری که به سیستمهای پیشرفتهتر مجهز شده بودند، نصب شود.
ناگهان هاسپل رئیس، سیا، حرف ترامپ را قطع کرد و شروع کرد به گزارش دادن و قطار ترامپ را سر جایش متوقف کرد البته نمیتوانم به شما بگویم که او چه میگفت اما وقتی شروع کرد، ما از ته دل برایش دعا کردیم. در نبود پومپئو، جان سالیوان درباره کاهش پرسنلمان در سفارت بغداد توضیح داد که ترامپ آن را به افغانستان ربط داد و گفت از اونجا بیاید بیرون که فکر میکنم منظورش عراق و افغانستان بود، هر چند قبل از این که بتوانیم بفهمیم منظورش چه بود ترامپ: پرسید چقدر طول میکشه تا ما از سوریه بیایم بیرون بجز اون چهارصد روز؟ دانفورد گفت: «فقط چند ماه. »
ترامپ گفت: «عراق کوچیکترین اهمیتی به ما نمیده. منظورش کنسولگری اربیل بود در رو قفل کنید و بیاید بیرون. » بعد گفت: «اون ناو هواپیمابر لینکلن نمای قشنگی داشت. شاید فکر کردن به نیروی دریایی او را به یاد ارتش و ژنرال مارک میلی انداخت که در یکم اکتبر جانشین دانفورد شد. ترامپ پرسید شاید باید میلی را هم به جلسات شورای امنیت ملی دعوت کنیم و بعد گفت این تصمیم را به دانفورد محول می کند. یکی از ما در هر دوره زمانی مشخص میتوانست روی یکی از آن صندلیها بنشیند و یک زمان مشخص برای شروع و یک زمان مشخص برای پایان آن دوران وجود داشت. هیچ کس از جمله خود میلی که بعد از آن جلسه با او درباره این موضوع صحبت کردم تصور نمیکرد که این فکر خوبی باشد که میلی و دانفورد هر دو در جلسات تا زمان تحویل پست شرکت کنند.
دانفورد با بی تفاوتی گفت: «هر وقت شما بخواید من میرم آقای رئیس جمهور» که خوشبختانه باعث شد ترامپ عقب بنشیند بعد از موضوع لینکلن، ترامپ نسخه کوتاه شدهای از سخنرانیاش درباره جان کری و قانون لوگان را ایراد کرد ایرانیها فقط به خاطر جان کری جلو نمیآن که حرف بزنن؛ اما شاناهان که دیده بود هاسپل با بی توجهی به ترامپ موفق شده بود
حرفش را قطع کرد و بحث درباره چیزهای خستهکنندهتری مثل، ریسک هزینه و زمانبندی مربوط به گزینههای مختلفی که پیش رو داشتیم از جمله استفاده از زور را مطرح کرد ترامپ گفت
«من فکر نمیکنم اونا بتونن ساخت سلاحهای هستهای رو شروع کنن وقتی دانفورد شروع کرد به دادن جزئیات بیشتر درباره کارهایی که در صورت حمله ایرانیها میتوانستیم بکنیم ترامپ گفت عربهای خلیج [فارس] میتوانند پولش را بدهند دانفورد سعی میکرد توجه ترامپ را روی گزینههای خاص و واکنشهای ممکن ما جلب کند، اما بحث ما به آفریقای جنوبی کشیده شد و خبرهایی که در باره رفتار با کشاورزان سفیدپوست در آنجا به ترامپ میرسید و او گفت میخواهد به آنها پناهگاه و شهروندی بدهد. بحث درباره اهداف دوباره از سر گرفته شد. از بخش زیادی از آن شخصاً راضی بودم. متأسفانه اشاره به حضور نیروهای باقیمانده ما در عراق باعث شد ترامپ بپرسد چرا اونا رو خارج نمیکنیم؟ توی سوریه از شر داعش خلاص شدیم. چیزی که بعد از آن، شنیدم شوکهام کرد اما این را خیلی خوب به یاد دارم که گفت: اگر داعش به عراق برگردد اصلاً برایم مهم نیست.