پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته میشود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. «انتخاب» روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر خواهد کرد.
از قسمت قبل:
«احتمالاً یکی از کشتیها نروژی، دو تا عربستانی و یکی اماراتی بودند و حملات را یا غواصهایی انجام داده بودند که مینهایی به بدنه نفتکشها چسبانده بودند یا شاید حمله با راکتهای کوتاه بردی بوده که از یک ناوچه شلیک شده بودند. یکشنبه شب گزینه غواصها محتمل تر به نظر میرسید و این مورد را در روزهای بعد پرسنل عملیات های ویژه آمریکا تأیید کردند. حدود ساعت ۶ ۱۵ صبح به این نتیجه رسیدم که به ترامپ زنگ بزنم اگرچه این دومین بار در دو هفته بود که تقریباً مطمئن بودم باید او را بیدار کنم دفعه اول شورش سیام آوریل در ونزوئلا بود، اما تصمیم گرفتم این کار را بکنم.»
تصمیم گرفتم این کار را بکنم او را در جریان چیزهایی که میدانستیم گذاشتم و او پرسید: باید چیکار کنیم؟ گفتم میتوانیم به جمعآوری اطلاعات ادامه دهیم و برای حملات دیگر آماده باشیم و به این فکر کنیم که واکنش نظامیمان چگونه میتواند باشد. او پرسید: «چرا ما درباره این حمله چیزی نمیدونستیم؟ » ظاهراً هنوز فکر میکرد ما همه چیز را میدانیم. همان طور که بارها قبلاً توضیح داده بودم گفتم ما همه چیزدان نیستیم و من او را مدام در جریان اخبار قرار میدهم چند ساعت بعد، در گفتگو با پومپئو، ترامپ دوباره گفته بود چرا ما پیشاپیش از این حمله خبر نداشتیم.
من به مالوینی که همراه اعضای کنگره و سنا در کمپ دیوید بود پیغام فرستادم. همچنین به اتاق وضعیت دستور دادم با سفارتمان در اسلو، ابوظبی و ریاض تماس بگیرند تا با دولتهای میزبانشان تماس بگیرند و ببینند چه اطلاعاتی دارند تجربهام، میگفت این سه دولت باید برای برگزاری یک جلسه شورای امنیت فوری تماس بگیرند تا توجهها را متوجه ایران کنند.
حول و حوش ۶: ۲۵ با پومپئو صحبت کردم و او با این کار موافقت کرد ساعت 7:30 به پنس زنگ زدم و او را در جریان گذاشتم پیشتر از کوپرمن خواسته بودم جلسهای با حضور کمیته معاونان رأس ساعت هشت برگزار کند تا درباره یک واکنش تصمیمگیری کنیم و این اولین جلسه از سه جلسه آن روز بود. چند نهاد به خاطر این که آنها را روز یکشنبه سر کار آورده بودیم، غرغر کردند. تا ساعت هشت اطلاعات هنوز پراکنده بود. سعودیها بنا بر دلایلی که فقط خودشان میدانستند اولش انکار کردند که اصلاً حملهای رخ داده است اما بعد حرفشان را پس گرفتند؛ ما با تمام متحدان آسیب دیدهمان مشورت کردیم و به خصوص با دقت عملیات پخش اطلاعات نادرست ایرانیها را دنبال میکردیم که تازه شروع شده بودند. ساعت ۸ نروژ اعلام کرد که به هیچ کشتیاش حمله شده است و گفت حمله تلفاتی نداشته و کشتی آسیب جدی ندیده است.
از ساعت 8:40 سه بار پشت سر هم با دانفورد صحبت کردم تا آن زمان عکسهایی از یک سوراخ در بدنه یکی از کشتیها داشتیم که خدمه کشتی گرفته بودند و آن عکس به خوبی نشان میداد که حمله کار یک پهپاد نبوده است. دانفورد بار دیگر ساعت 8:50 زنگ زد تا بگوید متحدانمان بخش زیادی از چیزهایی را که شنیده بودیم، تأیید کردهاند اما عملیات پخش اطلاعات نادرست ایران داشت اوج میگرفت، آنها ادعا میکردند که هفت تا ده کشتی آتش گرفتهاند و هواپیماهای آمریکایی و فرانسوی در آن نزدیکی دیده شدهاند. تهران برای به دست آوردن جایزه بالاترین اعتماد به نفس سال رقابت میکرد، اما آنها میدانستند که افراد زیادی در دنیا آماده پذیرفتن حرف هایشانند. دانفورد و من درباره این صحبت کردیم که اگر کل این ماجرا فقط یک عملیات نفوذ ایرانی باشد چه کار باید بکنیم. این یکی از دلایلی بود که چرا در تمام آن روز دولت آمریکا هیچ چیزی به صورت رسمی اعلام نکرد.