صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۶۸۹۹۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۱۷ اسفند ۱۴۰۲
شماره شانزدهم؛
وابستگی من به آژانس یهود پیوندی بیرون از چهارچوب‌های سازمانی، بود ولی هرگاه که نمایندگان این آژانس از ایران دیدن می‌کردند از هیچگونه همکاری با آنان دریغ نمی‌کردم دیدار تب یوسف ( وزیر بازرگانی و سرپرست آژانس یهود) و همسرش از ایران را در روز‌های ویژه سوگواری شیعیان، تاسوعا و عاشوراء روز‌های نهم و دهم ماه محرم باید از این نمونه‌ها بخوانم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: مئیر عزری، متولد اصفهان و از خانواده‌های یهودی ایران بود که نقش مهمی در آژانس یهود داشت. او از سال ۱۳۳۶ تا پیروزی انقلاب در ایران به عنوان سفیر غیررسمی اسرائیل حضور داشت. مئیر عزری در سال ۱۳۸۰، خاطرات خود را نوشت و در آن به نقش و نفوذ جامعه یهودی در ایران قبل از انقلاب اشاره کرد. خاطرات او به کوشش غلامرضا امامی و توسط نشر علم منتشر شده است.

پس از اینکه در میانه‌های سال ۱۹۵۰ ایران را پشت سر نهادم و در اسرائیل جایگزین شدم، سران حزب «مپای» سرپرستی کار‌های سازمانی و فراهم آوردن نیاز‌های ایرانی تباران اسرائیل را در این حزب به من سپردند. از آن روز‌ها با دستگاه‌های گوناگون اداری در اسرائیل به ویژه سوخنوت (آژانس یهود) برای گره کشانی از دشواری‌های یهودیانی که از گوشه و کنار دنیا به ویژه از ایران به اسرائیل می‌آمدند همکاری هانی داشتم این آژانس از سال ۱۹۷۲ در ایران نمایندگی داشت و کارکرد‌های آن برای دستگاه‌های دولتی ایران شناخته شده بود.

یکی از کوشش‌های من در آن روز‌ها بال و پر دادن به برنامه‌های این نمایندگی در ایران و گسترش مهاجرت یهودیان به اسرائیل بود، این تلاش تا سال ۱۹۵۸ که به ایران بازگشتم هرگز از جوشش و بارآوری نایستاد. بنابراین نخستین برنامه‌هایم را پس از بازگشت به ایران می‌توانم دو بخش کنم.

الف: یاری‌رسانی به یهودیانی که گرایش به رفتن به اسرائیل داشتند و گشودن گره‌های آنان در زمینه‌های گوناگون

ب: گردآوری یاری‌های همگانی برای پشتیبانی‌های مالی از آژانس جهانی یهود و فراهم آوردن پنج میلیون دلار وام با کمترین بهره که همکاری‌های دامنه دار لطف الله ( نماینده یهودیان در پارلمان ایران ) در این زمینه همواره شایان یادآوری خواهد بود.

 پنج میلیون دلار پول چندان هنگفتی برای کار بزرگی که باید انجام می‌شد نبوده، به ویژه اینکه می‌بایستی برای هزینه‌های مهاجرت خانواده‌های نادار مصرف می‌شد. در سپتامبر ۱۹۵۸ توانستم این وام را با بهرۀ شش در صد در سال برای یک دوره بازپرداخت سه ساله، از سوی یک بانک سویسی به سود آژانس در اسرائیل برنامه‌ریزی کنم تب یوسف (وزیر پیشین دادگستری و بازرگانی) سرپرست آژانس و همسرش برای آشنائی با سران انجمن کلیمیان تهران و سپاسگزاری از آنان به تهران آمدند و با سران انجمن دیدار‌هایی انجام دادند گفت و گو‌های دامنه داری در زمینه همکاری‌های انجمن کلیمیان ایران با آژانس جهانی یهود انجام یافت تا اینکه روز هشتم اکتبر همان سال بن میون شندار خزانه دار آژانس برای سر و سامان دادن به آن گفت و شنود‌ها از اسرائیل به ایران آمد.

در سه سالۀ نخستی که به ایران آمده بودم با ابراهام سیگل سرپرست بخش مهاجرت آژانس یهود، همچنین با بخش نوجوانان و پیشاهنگان نامه‌نگاری‌های گسترده‌ای داشتم موشه کل (وزیر پیشین جهانگردی ) بخش جوانان و نوجوانان آژانس در دسامبر ۱۹۵۸ در پی فراخوان من برای دیداری به تهران آمد. برای پیشبرد کار‌ها در ایران به ویژه میان همکیشان یهودی از بخش انتشارات آژانس یهود درخواست کرده بودم چند حلقه فیلم برایمان بفرستند. کمیته مکبیت برای نخستین بار در ساختمان نمایندگی اسرائیل در تهران نشست داشت و من می‌کوشیدم دفتر‌های آژانس و سوخنوت در ایران از برنامه‌های مگبیت و کرن کییست آگاه گردند.

آن روز‌ها مهاجرت را برای گروهی از یهودیان ایرانی به اسرائیل نیازی روشن و بایسته می‌دانستم و نمی‌توانستم آنرا نادیده بگیرم حزب مذهبی ی کارگران کیشکرا (هیو عل همیزراخی) به یاری چند تن از همکاران کارکشته‌اش در ایران مانند بنیامین ناخون کار مهاجرت یهودیان ایرانی را به اسرائیل انجام می‌دادند. روز هجدهم ماه می‌1958 در. نامه‌ای به گیورا یوسفتال پیشنهاد کردم چند تن از همکاران ایرانی تبار مانند ابراهیم حاخامی، رئوون سینای‌دان نسیمی و صیون ذبیحی را به یاری برگزیند و به ایران بفرستد. ابراهام سیکل یکی از برجستگان سوخنوت بود که پس از دیدارش از یهودیان ایران توانست مبالغ ارزنده‌ای برای نیاز‌های دستگاه مهاجرت پول به ایران بفرستد وی به سادگی توانست در دل سرمایه‌داران همکیش راه یابد و بی رودربایستی خواسته‌هایش را با آنان در میان نهد.

 این همکاری تا پیش از رویداد‌های پانیز ۱۹۷۹ در ایران از گردش نایستاد در دورۀ همکاری با آژانس یهود پس از بازگشت به ایران با یعقوب نیمرودی آشنا شدم او را به نام همکار آژانس به تهران فرستاده بودند ولی گویا از همان روز‌ها به پاره‌ای کار‌های دیگر نیز رسیدگی می‌کرد به دنبال همین آشنانی بود که چنانچه در بخش‌های پیشین گفتم به نام وابسته نظامی اسرائیل در ایران با من آغاز به همکاری نمود.

وابستگی من به آژانس یهود پیوندی بیرون از چهارچوب‌های سازمانی، بود ولی هرگاه که نمایندگان این آژانس از ایران دیدن می‌کردند از هیچگونه همکاری با آنان دریغ نمی‌کردم دیدار تب یوسف ( وزیر بازرگانی و سرپرست آژانس یهود) و همسرش از ایران را در روز‌های ویژه سوگواری شیعیان، تاسوعا و عاشوراء روز‌های نهم و دهم ماه محرم باید از این نمونه‌ها بخوانم. مردم هر ساله در چنین روز‌هایی در خیابان‌ها راه می‌افتند و سوگواری می‌کنند خاک بر سر خود میریزند، با زنجیر تن و جانشان را سیاه می‌کنند و با شمشیر به سرشان می‌کوبند تا با فوران خون آرامش یابند. دکتر دب یوسف یعقوب، نیمرودی همراهانمان و من آنسال در یکی از شهر‌های کرانه دریای خزر بودیم که این سوگواری ی شگفت‌انگیز را ناخواسته با چشم خود می‌دیدیم. من در سال‌های کودکی بار‌ها این آئین‌ها را در اصفهان دیده بودم؛ ولی دیگران به راستی چشم‌هایشان خیره مانده بود در خانه‌ای بر فراز تپه‌ای نشسته و ساعت‌ها خیره سوگوارانی مانده بودیم که گروه گروه در پائین دست ما در رفت و آمد بودند.

آن روز دشوار با هراس فراوان به پایان رسید و به راستی نمی‌توانستیم آشفتگیمان را از یکدیگر پنهان کنیم. از دیگر سرشناسان آژانس یهود که از ایران بازدید کردند می‌توانم از شادروان باروخ دوب دوانی یاد کنم. باروخ با سخنرانی‌های شور آفرینش در دل یهودیان ایران جانی باز کرد و دوستدارانی یافت یهودا دومینیتص یکی از نمایندگان پر تلاش آژانس یهود بود که شاخه ایران را در اورشلیم اداره می‌کرد و با همکاری وی و دیگر فرستادگانی که به ایران آمدند مگبیت و کرن کییمت جان تازه‌ای گرفت دستگاه‌های کرن کیست و مکبیت در ایران با آغاز سال ۱۹۶۰ دگرگونی‌های بنیادی یافتند.

 سال ۱۹۶۰ برای این دو دستگاه پولی یهود در ایران همراه است با نوآوری‌ها زیرا پیش از آن هر کس بنا به خواسته و توان خویش پولی به هریک از سازمان‌های خیریه اسرائیل می‌پرداخت ولی با بازدید‌ها و سخنرانی‌های پیاپیی دکتر ایرانل گلدشتاین ( مرد شماره یک) مگبیت، همچنین، کرؤیتنر عزرا، پیرا راو مردخای کیرش بلوم، اسحق کینان میان یهودیان ایران موجی تازه آفرید و پرداخت‌ها و دریافت‌ها از روشی پسندیده برخوردار گشتند.

یکی از نخستین نکته هانی که همۀ یهودیان ایرانی دریافتند و از آن پشتیبانی کردند نیاز به گسترش نمایندگی‌های مگبیت و همۀ سازمان‌های پول‌رسانی به نیاز‌های مهاجران ایرانی در اسرائیل بود در میان ایرانیان برخی به نادرستی می‌پنداشتند گردآوری ی این پول‌ها برای فراهم آوردن جنگ‌افزار است. آنان نمی‌دانستند که این پول‌ها گره گشای دشواری‌ها و نیاز‌های یهودیان ایرانی تبار مستمندی است که به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند. گواینکه برخی نوا‌های ناسازگار از گوشه و کناره‌ها به خوبی به گوش می‌رسید ولی دست اندرکاران مگبیت در ایران کارشان را در یک چهاردیواری کوچک در دفتر سفارت اسرائیل در ایران آغازیدند.

 نمایندگی‌ها یکی پس از دیگری در شهرستان‌ها گشوده می‌شد و یاری‌های مردم هر روز بیش از پیش فزونی می‌گرفت. اداره روزانه این بخش از کار‌ها را به همکار نزدیکم امیر ترشیش الیاسی سپرده بودم که او را از دوره جوانی در باشگاه کورش بزرگ در تهران می‌شناختم.

کار دفتر به خوبی پیش می‌رفت، نمایندگی‌ها در شهرستان‌ها رو به افزایش بودند بخش بانوان و جوانان کوشا شده بود گروه‌های گوناگون سازماندهی شده بودند و یکی از یهودیان عراقی از سوی دفتر به نیاز‌های یهودیان عراقی رسیدگی می‌کرد در جشن‌های گوناگونی که مردم کردهم می‌آمدند نمایندگان مگبیت با خوشروئی از می‌همانان درخواست یاری می‌کردند. گفتنی اینکه پیرو قوانین مالیاتی ایران کسانی که پولی به دستگاه‌های یاری‌دهنده رایگان به مردم ( عام المنفعه ( می‌پرداختند از معافیت مالیاتی برخوردار نمی‌شدند. این نکته‌ای بود که در اسرائیل و همه کشور‌های باختری به چشم می‌خورد یهودیان ایران با آگاهی از همه دشواری‌ها که از یاری‌رسانی به دستگاه مگبیت می‌دیدند هرگز از هیچگونه فداکاری کوتاهی نکردند. درآمد نمایندگی این سازمان در ایران در سال ١٩٦٥ از مرز یک میلیون دلار گذشت و در روز‌های جنگ شش روزه به اوج خود رسید.