صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۶۶۸۵۲
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۲
شماره هفت؛
در دوره دیگری ستیز کیهان با یهودیان ایران و اسرائیل با چاپ نوشته هایی نادرست مبنی براینکه یک بازرگان یهودی شیرخشک فاسد وارد کرده و بسیاری از بچه‌های بیگناه کشور بیمار شده‌اند بالا گرفت. به دنبال گسترش چنین گزارش نادرستی در رسانه‌ای، پرتیراژ سران انجمن کلیمیان در سفارت اسرائیل در ایران گردهم آمدند و درخواست چاره جویی و واکنشی شایسته کردند در پی رایزنی هایی پرجنجال بر آن تا نخستین گام زور آزمانی را با درخواست پس گرفتن آبونمان‌ها از روزنامه کیهان برداریم و با ندادن آگهی‌های بازرگانی به آن روزنامه تا دو سه ماه آینده نیروی خود را بیازماییم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: مئیر عزری، متولد اصفهان و از خانواده‌های یهودی ایران بود که نقش مهمی در آژانس یهود داشت. او از سال ۱۳۳۶ تا پیروزی انقلاب در ایران به عنوان سفیر غیررسمی اسرائیل حضور داشت. مئیر عزری در سال ۱۳۸۰، خاطرات خود را نوشت و در آن به نقش و نفوذ جامعه یهودی در ایران قبل از انقلاب اشاره کرد. خاطرات او به کوشش غلامرضا امامی و توسط نشر علم منتشر شده است.

روزی که به نام نماینده سیاسی اسرائیل به ایران پای نهادم اسرائیل نزد مردم این کشور نام نیکی نداشت. کمونیست‌ها دستاربندان از هر گروه و باور همچنین یاران مصدق تا آنجا که می‌توانستند کوشیده پردند این کشور را در چشم، ایرانیان دستگاهی پوشالی یا مایه خنده و در نگرشی دیگر ابزاری در دست‌های اهریمن نشان بدهند. دستگاه‌های یهودی ستیز از کار باز نایستاده و اسرائیل را غولی شناسانده بودند که به سرزمین‌های همسایگانش دست درازی کرده و آرامش را در خاورمیانه برهم‌زده است. در چنین بازاری انبوه از دروغ و سرشار از ناسزا‌ها و ناروایی‌های بی پایه چاره‌ای نبود جز داد و ستدی گسترده با سران رسانه‌های گروهی و یاری به آنان در شناخت راستین اسرائیل و مردم آشتی پرور و دوست جوی آن این تنها راهی بود که می‌توانستیم از بدبینی‌ها و بدآموزی‌ها بکاهیم و به راستی‌ها و درستی‌ها بیافزاییم.

در سایه همین بینش بود که کوشیدم، نویسندگان سردبیران و دست اندرکاران رسانه‌های همگانی را به اسرائیل فراخوانم و آنان را با رنج مردم و کوشش خستگی ناپذیرشان برای ساختن خانه‌شان آگاه کنم تا با چشم‌های خود راستی و درستی را ببینند. امیدوار بودم بازتاب نوشته‌های آنان در رسانه‌های همگانی ایران آرام آرام خواهد توانست کارشناسان و مردم را با نگرشی تازه به اسرائیل آشنا سازد.

همانگونه که در بخش‌های پیشین، گفتم با همکاری‌های دوریئل و دوستان و آشنایان ایرانی آهسته آهسته توانستم در این راه دشوار گام‌هایی بردارم و هر چه پیشتر رفتم این گام‌ها سازنده‌تر شدند فراموش نکنیم دستکاری در نگرش رسانه‌های همگانی و دگرگون کردن بینش آنان به باوری جا افتاده در کشوری که شاهی نیرومند بر آن سایه انداخته و دستگاه‌های، ارتش، امنیت پلیس و ژاندارمری هر یک از گوش‌های دستی در رسانه‌ها دارند و سانسور غوغا می‌کند کار آسانی نیست به یاری خداوند پیوند‌های دوستانه با کیا، بختیار، علوی مقدم، مالک و عزیزی هر یک توانست به گونه‌ای مرا در نزدیک شدن به رسانه‌های گوناگون یاری دهد تا بتوانم برخی از آناترا با خواسته‌های دوستانه اسرائیل آشنا سازم.

 در میان روزنامه نگاران نمایندگان مجلس و سرشناسانی که در سال‌های ١٦٥٦ و ۱۹٥٧ از اسرائیل دیدار کردند. می‌توانم از «ن خ» سردبیر یک هفته نامه و یک روزنامه پرتیراژ ابوالحسن همید نوری نماینده مجلس و سردبیر روزنامه داد و هاشمی حائری سردبیر رسانه طلوع که از کیش‌گرایان بود یاد کنم عباس شاهنده سردبیر روزنامه فرمان یادداشت‌های شنیدنی دیدارش را از اسرائیل در کتابی چشمگیر منتشر کرد ناهید نویسنده کارکشته روزنامه اطلاعات یحیی سیمانی نویسنده یهودی که برای روزنامه فرمان می‌نوشت از اسرائیل بازدید کردند .عبدالله والا سردبیر تهران مصور که دیداری از اسرائیل داشت با آن دیدار پیوندش را با من نیرومندتر کرد.

آشنائی با عباس مسعودی پایه‌گذار و سردبیر اطلاعات محمد علی مسعودی برپاکننده و سردبیر پست تهران و آگاهی همچنین «ح ر» از نویسندگان ویژه نامه جوانان و ورزشکاران توانست در برنامه‌های آینده کارساز گردد. کوشش من یافتن روزنامه نگاران آزاده‌ای بود که به راستی می‌توانستند بریده از وابستگی‌ها و ر‌ها از پاره‌ای روش‌های دست و پاگیر باور خود را بنویسند. یک دوست یهودی به نام ابراهیم عافار می‌خواست مرا با عبدالرحمن فرامرزی سردبیر سنی کیش کیهان که به تازگی رو در روی اطلاعات سر بر کشیده بود آشنا سازد. فرامرزی تند و گزنده می‌نوشت با اسرائیل میانه‌ای نداشت، هر از گاه نیشی هم می‌زد و این کشور نوپا را زانده امپرئالیسم آمریکا می‌خواند که می‌خواهد سرور خاورمیانه گردد فرامرزی مانند دکتر مصباح‌زاده ) صاحب امتیاز روزنامه کیهان )، و عباس مسعودی نماینده مجلس بود وی پنج دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شده ولی هرگز نتوانسته بود به سنا راه یابد. شاید از همین روی آنرا رودۀ زانده قانون اساسی می‌خواند.

نخستین دیدار من با فرامرزی در خانه او همراه عافار بود، یکی از یاد نرفتنی‌ترین دیدار‌های دشوارم بود او چپ و راست می‌پرسید و من باید پاسخ می‌دادم پرسش‌ها به گونه بازجونی بودند نه به هوس دانستن و هرچه پیشتر می‌رفتیم بر دشواری‌های گفت و گو افزوده می‌شد و من بیشتر خود را در منگنه‌ای یکسویه می‌دیدم. او تاریخ روشن یهود و دوهزار سال رنج گالوت و کشتار‌های ددمنشأنه هولوکاست را آنگونه که پیش آمده به آسانی نمی‌پذیرفت و می‌کوشید هر یک را با اگر و مگری بیالاید. از خواسته ناچیز یهودیان جهان از آرامش و دوستی با مردم دنیا و از کورش بزرگ بنیان‌گذار آشتی و آزادی در جهان با او سخن گفتم و افزودم. او یک ایرانی پاک‌نهاد بوده و هر که در راه او نباشد خواه ناخواه فاشیست یا نازیست است یا از پروردگان دست‌های ناپاک مشتی پلید یهودستیز فرامرزی بی آنکه پاسخی به این بخش از سخنانم داشته باشد به سردی گفت و گو را پایان داد و با عافار از آن خانه بیرون آمدیم این دیدار را در تاریخ برخورد‌هایم با آگاهان ایران به نام نخستین شکست یادداشت کردم و از خداوند خواستم که همین نکته پایانی بر این یادداشت‌ها باشد.

 از آن پس از راه‌های دیگری کوشیدم به روزنامه کیهان پیوند، بخورم با سناتور دکتر مصباح‌زاده آشنا شدم که او نیز کم و بیش مانند فرامرزی گرایشی به فرهنگ و تاریخ یهود. نداشت گویا یکی از انگیزههائی که کیهان را از یهود و اسرائیل دور می‌ساخت زمینه‌های بازاریابی کیهان بود که در توده مردم از بازار تا لایه‌های پائین و پایبند دین خواننده گرد می‌آورد. دکتر مصباح‌زاده کیهان هفتگی را در لندن به چاپ می‌رساند. به گونه‌ای ساده‌تر می‌توان گفت که روزنامه اطلاعات آنروز‌ها وابسته با لایه‌های بالایی کشور و کیهان از آن رده‌های پایین‌تر بود. چیزی نگذشت که تیراژ روزنامه کیهان در پهنه کشور به تیراژ روزنامه اطلاعات رسید و در سایه مدیریتی پسندیده با پذیرش آگهی‌های دولتی از آن هم فراتر رفت در دیداری با مصباح‌زاده کوشیدم برخی نکته‌ها را بازگو کنم ولی گویا هنوز پیرو راه و روش و پندار فرامرزی، بود یا اینکه بیشتر به تیراژ روزنامه‌اش می‌اندیشید تا به دوستی میان ملت‌ها هیچیک از دوستانم در دستگاه فرمانروائی یا مجلس و سنا نتوانستند این کره پیچیده را بگشایند روزی دوست یهودی‌ام عافار دوباره از من خواست به دیدار فرامرزی به خانه‌اش برویم.

سردبیر کیهان این بار چهره دگرگون کرده آشنا با خوی و سرشت میزبانی در فرهنگ ایرانی و با خوش آمدی گرم به پیشوازمان آمد بسیار شیفته بده بستان‌های ایران و اسرائیل شده بود و می‌خواست هر چه بیشتر از رویداد‌ها آگاه گردد. پرسش‌ها دیگر رنگ و روی بازجوئی نداشتند همراه بودند با لبخندهانی گویا از سر ناچاری یا هوسی در بررسی ی پاسخ‌ها کوشیدم تا آنجا که می‌توانم از همکاری‌های ارتش و دستگاه‌های امنیتی ی میان دوکشور درز بگیرم و به شاخ و برگ دادن داستان‌های پیش پا افتاده بسنده. کنم در پاسخ به پافشاری‌ها و این در و آن در زدن‌هایش برای پاره‌ای، آگاهی‌ها با بهره‌برداری از واژه آشنای کیهان: گفتم « ایران دارای دستگاه‌های امنیتی و خبرگیریی ورزیده‌ای است که برجستگان رسانه‌های همگانی در این کشور به آسانی می‌توانند به آن‌ها دسترسی پیدا کنند نماینده یک کشور پوشالی چه چیزی بیشتر از آن‌ها می‌تواند به روزنامه شما بگوید؟

فرامرزی به خوبی دانست که من به او چندان خوشبین، نیستم چرا که به تلاش من در کشیدن گفت و گو‌ها به میدان زمینه‌های کشاورزی شهرداری‌ها و آموزش و پرورش پی برده بود در پایان گفت و گو افزودم " چنانچه خواهان تازه‌ترین آگاهی‌ها در زمینه کشور اسرائیل و شیوۀ زندگی مردم آن هستید پیشنهاد می‌کنم سفری به این کشور بکنید و همه چیز را با چشمان خودتان ببینید. پاسخ داد: هنوز زود، است، ولی در این مورد خواهم اندیشید. به هر روی فرامرزی هرگز به اسرائیل سفر نکرد. او می‌کوشید به من بباوراند که به یهودیان و کشور اسرائیل خوشبین است گمان می‌کنم این خوشبینی را باید از زنده یاد لئون بلوم به یادگار برده باشد که زبان فرانسه را نزد وی آموخت. خانواده بلوم از یهودیان ایران بودند که ریشه اتریشی یا مجارستانی داشتند. ساسون بلوم ویراستار عبری ی این، نوشته پسر دوم همین خانواده است.

در دوره دیگری ستیز کیهان با یهودیان ایران و اسرائیل با چاپ نوشته هایی نادرست مبنی براینکه یک بازرگان یهودی شیرخشک فاسد وارد کرده و بسیاری از بچه‌های بیگناه کشور بیمار شده‌اند بالا گرفت. به دنبال گسترش چنین گزارش نادرستی در رسانه‌ای، پرتیراژ سران انجمن کلیمیان در سفارت اسرائیل در ایران گردهم آمدند و درخواست چاره جویی و واکنشی شایسته کردند در پی رایزنی هایی پرجنجال بر آن تا نخستین گام زور آزمانی را با درخواست پس گرفتن آبونمان‌ها از روزنامه کیهان برداریم و با ندادن آگهی‌های بازرگانی به آن روزنامه تا دو سه ماه آینده نیروی خود را بیازماییم. با همین شیوه کوشیدیم به روزنامه اطلاعات که رقیب سرسخت کیهان بود می‌دانی تازه بدهیم و نیاز‌های خود را با این روزنامه برآوریم کم و بیش دو ماه گذشت تا روزی یکی از بازرگانان همکیشمان که با ژاپنی‌ها داد و ستدی گسترده داشت از سوی مصباح‌زاده پیامی برایمان آورد که نامبرده می‌خواهد دیداری با ما داشته باشد.

ادامه دارد....