صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۵۸۸۰۰
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۲۱ - ۳۰ دی ۱۴۰۲
گشتی در سفرنامه؛
شگفت انگیزترین کاخ ادب خاور زمین شاهنامه فردوسی، کتابی شصت هزار بیتی که شاید از رهگذر درازی آن و نیز شایستگی ذاتی گوینده اش بسیار ستوده شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب» / سفرنامه اسکات وارینگ در ایران: کتاب سفرنامه اسکات وارینگ به ترجمه دکتر ابوالقاسم سری و به همت ارنست بئیر مقدمه نویسی و ویراستاری و با ترجمه آن مقدمه به خامه دکتر غلامرضا ورهرام در ایران چاپ شده است. این کتاب توسط نشر اساطیر منتشر شده است.
 
«انتخاب» بخش‌هایی از این سفرنامه را به صورت روزانه منتشر می‌کند. با ما در خوانش این سفرنامه هیجان انگیز همراه باشید.

 

شگفت انگیزترین کاخ ادب خاور زمین شاهنامه فردوسی، کتابی شصت هزار بیتی که شاید از رهگذر درازی آن و نیز شایستگی ذاتی گوینده اش بسیار ستوده شده است.
این کتاب در پرتو پشتیبانی سلطان محمود غزنوی سروده شده است. پادشاهی که گذشته از رفتاری که با فردوسی نمود چنین می‌نماید که به ویژه با دانشمندان رفتاری آزادمنشانه داشته است.
فردوسی خوشبختانه در روزگاری چشم به جهان گشود که دانش و استعداد پرورده می‌شد و در زمانی که پادشاه پیمان شکن آهنگ آزار او نمود از نگهداشت و پایمردی بی‌بهره نماند.
من داستان پرآوازه زندگانی فردوسی را باز نمیگویم و اگر طرحی را که سر ویلیام جونز در کتاب دانشمندانه (commentarii) خود پیشنهاد کرده به انجام رسانده بود، این یادداشت‌ها را نمی‌نگاشتم جهان شاید به دو علت بر ناکامی خود اندوه می‌خورد. یکی نابهره‌مند بودنش از کتاب دانشمندی چنان سرشناس و دوم تهی بودنش از نگرش‌های زیر من بر سر دادن گزارشی کامل از شاهنامه نیستم. کتابی که شصت هزار بیت دارد به گزارشی جداگانه نیازمندست و شاید زمانی بیش از آنچه همه خوانندگان چشم دارند باید در پرداختن به آن گذراند.
کتاب پرآوازه فردوسی در سراسر زمانی که کمتر از هشتصد سال نیست. در کشوری که به هیچ روی به ارج‌گزاری به نوشتار‌های نابغگان آوازه‌ای ندارد به جا مانده است. پشتیبان فردوسی به دلسختی زبانزد و بدنامی‌اش جاودانه است. 
 اما این کاخ باشکوه نبوغ آدمی و نوآوری بر پایه‌ای استوارتر پشت داده است. پادشاهان به دنبال پادشاهان و خاندان‌ها از پس خاندان‌ها آمدند. اثر‌های شکوه شاهان به دست تاراج‌گر زمان به یغما رفت؛ اما فردوسی در یاد خاورزمین با تری و تازگی زندگی میکند و به جای اینکه با گذشت زمان فراموش شود، آوازه او بنیانی استوار و پایدارتر یافته است. 
او با حق هنجارگذاری فرمانروایی میکند. اثر او سرمشقی شد برای همگان و هر چند پسینیان‌ش تا اندازه‌ای زبانش را دگرگون کردند، ولی از یاری گرفتن از تصویر‌ها و افسانه‌هایش چشم نپوشیدند.
سخن سرایان خاور زمین همه درباره شاهنامه هم‌داستانند و به شیوه‌ای پیش آمده اند که به رک گویی آنان آبرو و به داوری شان نیکنامی می‌بخشد؛ اما زمانی که میگوییم شاهنامه در خاور زمین همتا و برابر ندارد پیش از گفتن این که شاهنامه با ایزدی‌ترین شعر غرب برابرست یا به آن بسیار نزدیک میشود، باید درنگ کنیم چنان سنجش گستاخانه‌ای دست کم باید با احتیاط انجام شود و باید بگویم که به زودی آدمی خرده گیر بر فردوسی شناخته خواهم شد تا خرده گیر بر ویرژیل یا میلتن؛ شاهنامه از دیدگاه من به ناسزاوار کتابی حماسی و به گفته سر ویلیام جونز مجموعه‌ای از شعر حماسی خوانده شده است شاید عنوانی که به شعری می‌دهند اهمیت چندانی نداشته باشد، اما کسانی که تنها نام شاهنامه را شنیده اند از روی طبع میپندارند که برابر یا همسان شعر‌های حماسی جهان غرب است. سراسر شاهنامه بازگفت روزگاری است که کمابیش ۳۷۰۰ سال را در بر میگیرد و هر چند انتقادگران زمان کنش این حماسه را تعیین نکرده اند در این همه سال بی شمار همداستان نیستند بخشی از شاهنامه که سر ویلیام جونز آن را حماسه راستین نام نهاده است سه سده را در بر میگیرد اگر تعریفی که بسوئه (Bossu) از شعر حماسی به دست می‌دهد درست باشد. تردید چندانی به خود راه نمی‌دهم که بگویم شاهنامه یکسره از همتراز گشتن با (Homer) یا ویرژیل برکنار میماند هر چند با Pharsalia) نوشته (lucan) همانندی‌هایی دارد، زیرا که مثنوی یی تاریخی است. شاهنامه را میتوان به درستی چکامه‌ای تاریخی که با چاشنی اوج یافته است خواند نمیتوانم دریابم که آیا شاعر میخواسته اندرزی اخلاقی بدهد یا جز آرایش راستی‌هایی که از رهگذر روایت و افسانه‌های گبران به او رسید دیگری نداشته است.
داستان‌های شاهنامه تو در تو و پیچیده است و، چون با یکدیگر پیوند دارد تنها میتوان با آگاهی از سراسر آن از داستان‌ها سر درآورد. داستان‌های فرعی در داستان‌های فرعی دیگر بافته شده جنگ و آشتی به دنبال یکدیگر می‌آید. سده‌ها پشت سر هم سپری می‌شود بی آنکه در رهگذر شعر دگرگونی یی پدید آید. پادشاهی در برابر سپاهیان ایران پایداری میکند پهلوانی آنان را به شکوه و برتری راهنمون میشود و ترفند پنداشتن دو افراسیاب یا دو رستم دست کم پیچیدگی و آشفتگی همه افسانه را آشکار می‌سازد
منش نستور (Nestor) پاسخگوی بزرگترین آرزوهاست. گشاده زبانی و آزمودگی اش در آرام ساختن بگومگو‌های شورایی تقسیم شده اثری شگفت داشت، اما سال زال یا رستم پاسخگوی هدفی نیست، زیرا آنان تنها در طول زندگانی با آفریدگان همجنس خود انبازند.
شاید درست نباشد که شایستگی‌های شاهنامه را با مقیاس‌های هومر و ویرژیل بسنجیم، اما نباید آن را با معیاری که پذیرفتنی نیست سنجید.
بگذار ستایشگران پرشور شاهنامه معیار خودشان را بنمایند، اما تا زمانی که شاهنامه شعر حماسی خوانده می‌شود باید با قانون‌هایی سنجیده شود که در طی سده‌های پیایی با آن‌ها همداستانی شده است.
شالوده این کتاب تاریخ ایران است که ۳۷۰۰ سال را در بر میگیرد و بر فراز این شالوده است که کاخی شگفت انگیز از افسانه و داستان پایه گذاری می‌شود. گفته می‌شود که مآخذ این تاریخ افسانه‌هایی از ایران باستان بوده که به گفته فردوسی میبایست منصور دقیقی آن‌ها را به شعر برگرداند. این که دقیقی تا چه اندازه این کار را انجام داده است بر من روشن نیست نیز نمی‌دانم که فردوسی از کوشش‌های سخنور پیشین سود برده است یا نه پس از مرگ دقیقی فردوسی کار رنجبار او را به گردن گرفت و به شیوه‌ای آن را انجام داد که هر دوستدار ادب خاور زمین را در شادی و شگفتی فرو می‌برد پس از آنکه فردوسی در کار خود پیشرفت بسیار کرده بود بیمار شد و از ترس اینکه مبادا کارش ناتمام بماند، از اسدی استاد پرآوازه خود یاری جست و او چهار هزار بیت سرود که به شاهنامه افزوده گشت.
این همه کمکی است که به فردوسی شده و ما از آن آگاه گشته ایم و چون پیش از او کسی شاهنامه نسروده نمیتوان استعداد نوآوری او را نادیده گرفت و جای اندوه است که او از این استعداد بسیار کم بهره‌مند شده، زیرا هر چند مرغی افسانه‌ای بر زاده شدن رستم سرپرستی دارد و زال پدر رستم را می‌پرورد تنها در زمان‌هایی که کارد به استخوان رسیده و همه ابزار‌های دیگر کامکاری از دست رفته است به دامن این مرغ چنگ زده می‌شود.