یادداشتهای اسدالله علم: صبح با دوستم سواری رفتم. از سفیر انگلیس که شنیده بودم در مسئله نفت به نفع ما تلگرافات زیادی به وزارت خارجه انگلیس کرده است نیز دعوت کرده بودم با من سواری بیاید. خیلی ممنون و متشکر شده بود ولی البته حضور او تا اندازه ای عیش ما را منقّض کرد. از زیبایی دوست من خیلی تعریف کرد... بعد از باران دیشب آفتاب عالی بود و هوا عالی تر.