یادداشتهای اسدالله علم: چند تکه جواهر خریده بودم که لازم بود. نمیدانستیم اینها را چه جور به داخل عمارت اختصاصی ببریم چون در جیب شاهنشاه جا نمیگرفت. نمیخواستند من هم جواهرات را آن جا ببرم. مدتی فکر کردیم و خندیدیم بالاخره انجام شد. بعد از ظهر و شب جایی نرفتم، چون مبتلا به سرماخوردگی شدید شدهام در منزل هفت هشت ساعت کار کردم حالا نصف شب است با خستگی زیاد میخوابم میخواستم فردا به رامسر برای استراحت بروم چون سه روز تعطیل است. نمیدانم خواهم توانست یا خیر؟