یادداشتهای اسدالله علم: عصری از رامسر به نوشهر رفتم و شرفیاب شدم. کارهای جاری را عرض کردم. راجع به خرید اسلحه [از] آمریکاییها مخصوصاً رادارها، اوامری دادند که در تهران عمل کنم. شب به تهران برگشتم. به قدری تهران گرد و خاک و فضا غبارآلود بود که به زحمت روی فرودگاه مهرآباد نشستیم.