صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۷۱۴۶۵۰
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۰۹ - ۲۳ بهمن ۱۴۰۱
علی فریدونی عکاس پیشکسوت سال‌های انقلاب و جنگ خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با مرور خاطراتش گفت: چند روز قبل از آمدن امام به ایران، ایرنا به همه عکاس‌هایش آماده‌باش کامل داد. با دوربین‌هایی که برای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی خریداری شده بودند، عکاسان عازم فرودگاه مهرآباد شدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ایرنا: عکاس پیشکسوت سال‌های انقلاب و جنگ خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با مرور خاطراتش گفت: چند روز قبل از آمدن امام به ایران، ایرنا به همه عکاس‌هایش آماده‌باش کامل داد. با دوربین‌هایی که برای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی خریداری شده بودند، عکاسان عازم فرودگاه مهرآباد شدند.

علی فریدونی از عکاسان پیشکسوت کشور است که دو سال قبل از انقلاب در سرویس عکس خبرگزاری پارس یا همان ایرنای امروز مشغول به کار شده است. او در سال‌های دفاع مقدس عازم مناطق جنگی شد و دلاوری رزمندگان ایرانی را به تصویر کشید. مجموعه آثار این هنرمند در جلد دوم کتاب «عکاسان جنگ» به چاپ رسیده است. علی فریدونی دارای مدرک درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. این هنرمند پیشکسوت در گفت‌وگو وبا ایرنا درباره فضای رسانه‌ای قبل از انقلاب و فعالیت عکاسان آن سال‌ها صحبت کرد.

انجمن اسلامی را در خبرگزاری ایرنا تشکیل دادم

از فضای خبرگزاری ایرنا (پارس) در قبل از انقلاب برایمان بگویید.

سال ۱۳۵۵ در قسمت لابراتوار خبرگزاری پارس استخدام شدم. آن زمان مثل الان نبود که هر کسی یک دوربین دستش بگیرد و عکاسی کند. من قبل از اینکه وارد ایرنا بشوم، چهار سال سابقه کار در عکاسخانه داشتم. با این حال وقتی به خبرگزاری رفتم از صفر شروع کردم. زیر دست اساتیدی مثل آقایان رضوانی، شرکت و یگانه دوست بودم. من قبل از انقلاب با دوستانم انجمن اسلامی را در خبرگزاری تشکیل دادم. تمام گروهک های سیاسی از منافقین تا توده‌ای ها در خبرگزاری نفوذ کرده‌بودند. بچه مسلمان‌ها به تدریج همدیگر را شناسایی کردند. با این بچه‌ها در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردیم. خبرگزاری پارس حدود ده عکاس داشت که برنامه‌ها را پوشش می‌دادند.

آن زمان فعالیت سیاسی هم داشتید؟

من همزمان با خبرگزاری پارس بعداز ظهرها در یک عکاسخانه کار می‌کردم. پدر همسرم یکی از انقلابیون بود که توسط ساواک بارها به زندان افتاد. از زمانی که امام به پاریس رفتند فعالیت سیاسی من بیشتر شد. عکس‌های امام از پاریس به دست پدرزن من می‌رسید. مسوولیت چاپ این عکس‌ها با من بود. شب‌ها بعد از تعطیلی عکاسخانه از روی عکس‌ها نگاتیو تهیه می‌کردیم. چهار پنج نفر بودیم که تا نماز صبح عکس‌ها را چاپ و تکثیر می‌کردیم. من جرات پیدا کردم و قبل از ۱۲ بهمن تعدادی از این عکس‌ها را به ایرنا دادم. آقای قدیری مسوول بخش عکس خیلی جا خورد و گفت ساواک بالای سر ماست. اگر این عکس‌ها را ببیند پدر ما را درمی‌آورد. این عکس‌ها را از من گرفت و داخل گاو صندوق گذاشت. الان اگر به ایرنا مراجعه کنید این عکس‌ها در آلبوم امام خمینی(ره) موجود است.

ایرنا به همه عکاس‌هایش آماده باش کامل داد

از روزهای منتهی به دوازدهم بهمن چه خاطراتی دارید؟

چند روز قبل از آمدن امام به ایران، ایرنا به همه عکاس‌هایش آماده باش کامل داد. فیلم ورود امام خیلی مهم بود که باید به نحو احسن چاپ می‌شد. پارس آن موقع تنها خبرگزاری رسمی کشور بود. اساسنامه خبرگزاری این بود که عکس کل مطبوعات را تامین کند. عکاس‌های پارس در چند نقطه تقسیم شدند. ما عکاس‌های شجاع و باجربزه‌ای داشتیم. کسانی که اگر سرشان می‌رفت، باز هم کارشان را انجام می‌دادند. آقای حسین شرکت عکس معروف ورود امام را گرفت. این عکس هر ساله در خیابان‌ها بنر می‌شود. دبیر عکس خبرگزاری پارس حسین شرکت را به عنوان عکاس پای پلکان هواپیما انتخاب کرد. یک عکاس به بهشت زهرا رفت و یک نفر دیگر عازم میدان آزادی شد. چند موتور پیک هم آماده بودند که نگاتیوها را به خبرگزاری برسانند. دوربین‌های آنالوگ برای جشن‌های دو هزار و پانصد ساله خریداری شده بودند. فیلم ورود حضرت امام بعد از نیم ساعت به خبرگزاری رسید. من از قبل داروی ظهور را آماده کرده بودم. وقتی فیلم ظهور شد، برای اولین بار چهره امام را در ایران دیدم. چون یکی از مریدان امام بودم متحول شدم. خودم با دوربین خانوادگی در راهپیمایی‌ها تعدادی عکس گرفتم.

برپایی نمایشگاه عکس روی دیوار خبرگزاری پارس

نظارت ساواک و نهادهای اطلاعاتی بر کار عکاسان چگونه بود؟

برنامه‌ها درجه بندی داشتند. ساواک برای برنامه‌های درجه یک کارت صادر کرده بود که هر ساله تمدید می‌شد. اواخر انقلاب گردونه از دست ساواک خارج شده بود. برخی از سردبیران به حکومت پهلوی وابسته بودند و عکس‌ها را کنترل می‌کردند. به تدریج که انقلاب پرشورتر شد، دکتر جعفریان، مدیر عامل پارس را گرفتند. بچه‌های پارس به صورت شورایی آنجا را اداره می‌کردند. البته در این شورا هم آدم‌های نفوذی بودند. همه اعتصاب کرده‌بودند. ولی چون خبرگزاری کارش این بود ادامه می‌داد. بیرون از خبرگزاری پارس بنری زده بودیم و عکس‌های روز قبل را در ابعاد بزرگ روی آن می‌زدیم. آن بیرون تبدیل به یک نمایشگاه شده بود. مردم می‌آمدند و تماشا می‌کردند.

در بین عکس‌هایی که در بحبوحه انقلاب اسلامی گرفته شده کدام آثار را شاخص‌تر می‌دانید؟

عکس ورود حضرت امام خمینی(ه) آنقدر درخشان است که انگار همین دیروز اتفاق افتاده. همان عکسی که ایشان دارند از پلکان پایین می‌آیند. عکس دیدار همافران با حضرت امام را مرحوم پرتوی، از عکاسان روزنامه کیهان ثبت کرده است. عکس حضرت امام در بهشت زهرا خیلی ماندگار است. آنجا که ایشان دارند می‌گویند من دولت تعیین می‌کنم. عکس خروج شاه در نمایشگاهی که آقای صمدیان برگزار کرد رای اول مردم را آورد. این عکس یکی از سرهنگ‌های ارتش را نشان می‌دهد که در فرودگاه به پای شاه افتاده و اشک می‌ریزد. این عکس‌ها همگی تاریخی هستند. باید قدر این عکاسان را بدانیم. همین عکس‌ها که چاپ می‌شد به حرکت مردم خیلی کمک می‌کرد.

جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی چه تاثیری بر روند کار عکاسان ایرانی گذاشت؟

قبل از انقلاب عکاس‌های خبری ما از تعداد انگشتان یک دست کمتر بودند. عکاسان ایرنا، کانون، روزنامه کیهان و روزنامه اطلاعات تنها کسانی بودند که عکاسی می‌کردند. انقلاب و جنگ باعث شد عکاسی ایران جهش عجیب و غریبی داشته باشد. برای پوشش ورود امام بیش از صد خبرنگار و عکاس از سراسر دنیا به تهران آمدند.

بعد از انقلاب عکاسان ایرانی برای آژانس‌های خارجی عکاسی می‌کردند. آقایان صیاد و شاندیز از جمله این افراد بودند که توانستند اعتماد خارجی‌ها را جذب کنند. در دوران جنگ توانمندی عکاسان خبری ما بیشتر شد. بچه‌ها این جرات را پیدا کردند که در مسابقات خارج از کشور شرکت کنند و حایز رتبه شوند.

انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس کتاب عکس‌های «میشل ستبون» با عنوان «روزهای انقلاب» را چاپ کرد. در این کتاب ۲۷۰ قطعه عکس از جزییات انقلاب اسلامی از زاویه دید این عکاس فرانسوی منتشر شده است. خودش که عکس‌ها را دیده بود می‌گفت شما هم عکاس های کاربلدی داشتید. چرا خودتان برای چاپ عکس‌های انقلاب اقدام نکردید؟ البته انجمن خیلی تلاش کرد که عکس‌های آقای صیاد را تبدیل به کتاب کند که ایشان زیر بار نرفت. این عکس‌ها فقط در چند نمایشگاه چاپ شده است.

عکاسی از لحظات جنگ تحمیلی برای شما چه حس و حالی داشت؟

در زمان شروع جنگ به آقای قدیری در خبرگزاری ایرنا گفتم من دوست دارم به صورت داوطلب به جبهه بروم. آرزویم این بود که عکاس به جبهه نرود تا من جایگزینش شوم. بعد از چهل روز این اتفاق افتاد. دوربین خیلی سنگینی بود و لنزهای متفاوتی داشت. من خیلی استرس داشتم. با یک گروه خبری ایرنا به سمت کرمانشاه رفتیم. حدود ده روز آنجا بودیم. آن موقع باید حتما برمی‌گشتیم و فیلم‌ها و عکس‌ها را ظاهر می‌کردیم. بعضی وقت‌ها هم با اتوبوس و هواپیما نگاتیوها را برمی‌گرداندیم. بعد از چند روز سردبیر به ما رهنمود می‌داد که مثلا دیافراگم را تغییر بده. جنگ برای من مثل یک دانشگاه بود. هر بار که می‌آمدم و می‌رفتم انگار یک واحد دانشگاه را پاس می‌کردم. تجربه‌ام بیشتر شد و ترسم ریخت. دل و جرات پیدا کردم. دو سه سال بعد از جنگ با بچه‌های خط شکن به خط مقدم می‌رفتم. یکی از عکاسان به من می‌گفت تو تافته جدا بافته بودی و جاهایی رفتی که ما نتوانستیم برویم.

الان عکس دیده نشده‌ای داریم که مربوط به انقلاب اسلامی باشد؟

عکس‌های قابل رویت تقریبا همگی منتشر شده اند. کتابی به نام «سال سی» چاپ شده که اسپانسر آن موسسه اوج است. در این کتاب حدود هفتصد فریم عکس از دوران انقلاب و بعد از آن چاپ شده است. ۶۰ درصد عکس‌هایش متعلق به ایرناست. قرار بود این کتاب را خود ایرنا چاپ کند. بعد از آمدن آقای جوانفکر این موضوع منتفی شد.