صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۶۳۹۵۰
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۰
مامور اطلاعاتی سیا: هیچ ابزار تشویق و تنبیهی برای به حرف آوردن او در اختیار نداشتیم. در اصل سرتیم ما می‌خواست که رویکردی تهاجمی در پیش بگیریم، او را لخت کنیم و رویش آب سرد بریزیم؛ تاکتیکی که روی برخی زندانیان تا حدودی کارساز بود. این ایده‌ی بدی بود. صدام کمی پس از دستگیری‌اش زندانی جنگی شناخته شد... این تصمیم نیز ابلاغ شد که ایالات متحده خواهان رفتار با او بر اساس «الحاقیه‌های کنوانسیون ژنو» است. این یعنی در جریان بازجویی‌ها نباید از هیچ شیوه‌ی قهرآمیزی علیه او استفاده شود...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در طول نخستین هفته‌ی دستگیری صدام، همزمان که سیاست‌گذاران این دست و آن دست می‌کردند که چطور باید با این بازداشتی جدید برخورد کرد، و زمان با ارزش برای کسب اطلاعات از دیکتاتور از دست می‌رفت، ما منتظر دستورالعمل بودیم. تقریبا هر کسی با تجربه‌ی بازجویی از زندانیان، به شما خواهد گفت که ۲۴ ساعت یا ۴۸ ساعت اولِ پس از دستگیری اهمیت بالایی دارد. در این فاصله شوک ناشی از دستگیری تازه است و تغییر وضعیت اطراف زندانی و موقعیت جدیدش به عنوان بازداشتی، می‌تواند او را به فاش کردن اطلاعاتِ ارزشمند وادارد. هنگامی که این شوک تخفیف پیدا کرد، زندانی نسبت به محیط اطرافش احساس راحتی و اطمینان کرده، کار بازجو دشوارتر می‌شود. ایجاد حسن تفاهم در بسیاری از بازجویی‌ها کارساز است، ولی این امر می‌تواند زمان‌بر باشد؛ بنابراین هر اطلاعاتی که فورا پس از دستگیری گرفته شود جلوی اتلاف وقت را می‌گیرد.

شبی با بروس نشستیم و درباره‌ی کاری که من به عنوان تحلیل‌گر انجام می‌دادم تا سرنخی از صدام پیدا کنم صحبت کردیم. ما به این‌که قرار است کار بازجویی به صورت شتاب‌زده انجام شود ابراز تاسف کردیم. سیا به ما گفته بود که خود را برای بازجویی از یکی از بدنام‌ترین دیکتاتور‌های قرن بیستم آماده کنیم، ولی نمی‌دانستیم که چقدر برای این کار وقت داریم یا چه زمانی تخلیه‌ی اطلاعاتی صدام آغاز یا پایان خواهد یافت.

به بروس گفتم: «وقتی کیم فیلبی، افسر اطلاعاتی بریتانیا، در سال ۱۹۶۳ به اتحاد جماهیر شوروی پناهنده شد، بازجویان کاگ‌ب در یک دوره‌ی دوساله او را تخلیه‌ی اطلاعاتی کردند. این اتفاق در مورد آدولف آیشمن جنایت‌کار نازی هم رخ داد که در سال ۱۹۶۰ از سوی موساد ربوده و برای محاکمه به اورشلیم برده شد. تخلیه‌ی اطلاعاتی او بیش از ۳۵۰۰ صفحه گزارش شد به علاوه‌ی ۱۲۷ صفحه یادداشت که خود آیشمن نوشته بود.» من چنین روندی درباره‌ی صدام مدنظرم بود، ولی محافظان او در ارتش نوشت‌افزار در اختیارش نمی‌گذاشتند، چون می‌ترسیدند با استفاده از آن‌ها به خودش آسیب بزند.

من و بروس سه ساعت درباره‌ی صدام حرف زدیم، درباره‌ی پیشینه‌اش در قدرت، زندگی‌نامه‌اش، انگیزه‌هایش و این‌که چه رهیافتی را باید در پیش گرفت تا حرف بزند. می‌توانم از شیوه‌ای که صدام در شب افشای هویتش در پیش گرفت شروع کنم، شیوه‌ای که در جریان آن تلاش کرد ما را به جان هم بیندازد. آن‌چه کار ما را به طور مضاعف دشوارتر می‌ساخت، این واقعیت بود که هیچ ابزار تشویق و تنبیهی برای به حرف آوردن او در اختیار نداشتیم. در اصل سرتیم ما می‌خواست که رویکردی تهاجمی در پیش بگیریم، او را لخت کنیم و رویش آب سرد بریزیم؛ تاکتیکی که روی برخی زندانیان تا حدودی کارساز بود. این ایده‌ی بدی بود. به این فکر کردم که این روش برای صدام توهین‌آمیز خواهد بود و در نتیجه مصمم می‌شود که چیزی به ما نگوید. خوش‌بختانه طبقه‌ی هفتم لانگی با این روش مخالفت کرد. صدام کمی پس از دستگیری‌اش زندانی جنگی شناخته شد که او را تحت حمایت‌های کنوانسیون ژنو برای زندانیان جنگی قرار می‌داد. این تصمیم نیز ابلاغ شد که ایالات متحده خواهان رفتار با او بر اساس «الحاقیه‌های کنوانسیون ژنو» است. این یعنی در جریان بازجویی‌ها نباید از هیچ شیوه‌ی قهرآمیزی علیه او استفاده شود. در واقع آژانس با کل این روند که به آن «بازجویی» گفته می‌شد راحت نبود. آن‌ها از ما می‌خواستند که وی «تخلیه‌ی اطلاعاتی» شود.

منبع: جان نیکسون، «بازجویی از صدام؛ تخلیه اطلاعاتی رئیس‌جمهور»، ترجمه: هوشنگ جیرانی، تهران: کتاب پارسه، چاپ شانزدهم، ۱۴۰۰، صص ۷۹-۸۱.