پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ « انتخاب»؛ در آمل محلی هست که مردم آن را مقبرهی حضرت خضر میگویند و معتقدند که حضرت خضر هر شب چهارشنبه در آنجا نماز میگزارد. دختران آملی که در خانه ماندهاند و آرزوی شوهر دارند باید چهل هفته شب چهارشنبه به مقبرهی حضرت خضر بروند و شمع روشن کنند و شب چهلم باید دخیل ببندند، اگر دخیل خودبهخود باز شد دختر در همان سال به مراد دل خواهد رسید وگرنه باید مراسم را تجدید کند و چهل شب چهارشنبهی دیگر شمع روشن کند. زنان شوهردار هم برای بچهدار شدن به همین وسیله بختگشایی متوسل میگردند.
یک رسم دیگر بختگشایی در آمل پریدن از روی نهر دباغخانه است که از قسمت شمال غربی شهر آمل میگذرد. دختران خانهمانده به اتفاق زن دیگری میروند سه بار از روی این نهر میپرند و بلافاصله جام چهلطاسی را که اطراف آن حکاکی شده پر از آب میکنند و به سرشان میریزند. به این ترتیب در عرض چهل روز بخت درِ خانهی آنها را میکوبد.
یکی از روشهای بختگشایی دختران خانهماندهی آملی نیز این است که به امامزاده عبداله بروند و قفل به در بزنند.
بروجرد: خوردن کاچی نیمهخوردهی عروس و...
در بروجرد انواع و اقسام وسایل برای بختگشایی وجود دارد که هر کدام از آنها موثر نیفتاد دختران به سراغ وسیلهی دیگری میروند تا بالاخره شوهر دلپسند را به تور اندازند.
یکی از این وسایل و مراسم بختگشایی دختران بروجرد عبور از روی جسد حیوان مرده است. اگر این کار نتیجه نداد، دختر خانهمانده باید صبر کند تا یک نفر آدم بمیرد و او پنهانی دور از چشم دیگران از روی جنازه رد شود. اگر این تیر هم به هدف نخورد او باید یک روز برود پایش را در یک تابوت بگذارد و از روی آن بگذرد. در صورتی که باز هم گرهی بخت ناگشوده ماند نوبت دوختن پیراهن مراد میرسد. او در روز بیستوهفتم رمضان این پیراهن را در مسجد جمعه میدوزد و هفت دختر باکره در دوختن پیراهن به او کمک میکنند. اگر باز هم این تدبیر موثر نیفتاد میرود مسجد جمعه و از زیر منبر رد میشود، زیر این منبر چاهی قرار دارد که میگویند افعی دارد و خیلی اتفاق میافتد که دختری که از روی چاه میپرد از ترس افعیها بیهوش میشود!
مرحلهی بعدی کاچی نیمخوردهی دختری است که عروس شده و اگر این کار هم تاثیر نکرد صبر میکند تا دختری عروس شود و وقتی عروس را به خانهی داماد میبرند دختر خانهماندهی بختبسته، پشت سر عروس میرود و این بیت شعر را زیر لب میخواند: «سمم به سمت/ تو برو تا من بیام به دومت» یعنی پای من جای پای تو باشد، تو برو تا من هم به زودی دنبال تو بیایم. اگر این تدبیر نیز اثر ندارد مادر دختر همان کاری را میکند که باید اول بار میکرد! یعنی سراغ دلاله میرود و به او وعده میدهد که اگر دخترش را شوهر دهد «دهنشیرینی» خوبی به او بدهد، و دلاله به هر جا که میرود این شعر را در توصیف دختر برای جوانان میخواند:
اول چو رسی نگه به چشمانش کن/ دوم به لب و سوم به دندانش کن/ چهار بنگر که خال هاشم دارد/ جانت به در آور و به قربانش کن
منبع: اطلاعات هفتگی، ۵ بهمن ۱۳۴۱.