پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر میشود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
ساعت یازده شب از دفتر آيتالله [محمد] فاضل لنكرانى، [از مراجع تقلید] گفتند، آقاى فاضل مىخواهد دربارة هلال شوال، با من صحبت كند. پس از وصل تلفن، معلوم شد آقاى فاضل به اندرون رفته و جواد - پسرشان- صحبت كرد وگفت، براى ابوى ثابت شده كه فردا عيد فطر است و چند شهر را نام برد كه در آنجا ماه ديده شده و گفت، ظاهراً براى آقاى لطفالله صافى [گلپایگانی] هم ثابت شده و با تماس با دفتر آيتالله خامنهاى، نتوانستهاند به توافقى برسند و بيش از اين نمىتوانند صبركنند و بايد نظرشان را اعلان نمايند. از من خواستندكه براى هماهنگى با رهبرى،كمك كنم.
تلفنى با آيتالله خامنهاى صحبتكردم. ايشان گفتند كه گزارشهای رؤيت هلال، به ايشان هم رسيده ولى با توجه به اعلان قبلى چند مركز تحقيقاتى دانشگاه كه گفتهاند در هيچ نقطهاى از ايران، ماه شوال در شامگاه يكشنبه قابل رؤيت نيست، چون فقط يك ساعت قبل از غروب از تحتالشعاع خورشيد بيرون مىآيد، اطمينان به گزارشهای مردمى به دست نمىآيد، ولى اگر آقاى فاضل حكمكنند و يا دو نفر از آقايان فاضل و صافى، اعلان اطمينان كنند، مىپذيريم كه فردا عيد باشد، ولى تأكيد كردند كه قول قطعى ندهيم. مراتب را به آشيخ جواد فاضلگفتم. قرار شد، به همان صورت پيگيرى شود و سرانجام حدود ساعت یک بامداد، رهبرى به تصميم مىرسند.
مطابق معمول شبهاى ديگر ماه رمضان، ساعت سه و نيم بامداد بيدار شدم؛ چون اعلان شده بودكه امروز عيد فطر است، سحرى نخوردم و نيمجزء باقيمانده از قرآن را خواندم كه در ماه مبارك رمضان، يك دوره كامل قرآن را خوانده باشم.
با اينكه دير اعلان شده بود، جمعيت خوبى براى مراسم نماز عيد در دانشگاه تهران و اطراف آن جمع شده بودند. رهبرى نماز را خواندند و صحبت كوتاهى نسبت به قضيه روز جمعه در اصفهان داشتند؛ دو طرف را توبيخ كردند. برخلاف معمول سالهاى گذشته، به مراسم رسمى عيد [فطر]، در دفتر رهبرى نرفتيم؛ خودشان خواسته بودند.
ساعت یازده به محل سد لتيان رفتیم. عفت و فاطى و ياسر و بچههايشان هم آمدند. وقت به مطالعه و قدم زدنگذشت. مقدارى هم با شيرينكارىهاى ليلى، دختر ياسر، سرگرم بودم. مقدارى هم باران داشتيم. در اصفهان هم نماز عيد توسط آقاى [جلالالدین] طاهرى، خوانده شده. حادثه مهمى نداشته؛ تعدادى از دو طرف، در مقابل هم شعارهاى ضد يكديگر دادهاند.