پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دوشنبه: برای توقف پنج شش روزه رفتم دوشانتپه. از حرم همه هستند به جز شکوهالسلطنه [همسر عقدی ناصرالدینشاه] که در باغ ظهیرالدوله مانده است پیش ولیعهد [مظفرالدینمیرزا]، که سه روز قبل از تبریز با نصرتالدوله و شعاعالسلطنه و غیره وارد شدند؛ و کلثوم [همسر شاه] که در باغِ نظامیه نزد یمینالدوله [پسر ارشد ناصرالدینشاه] است. او هم پانزده روز یا کمتر قبل از این با شاهرخمیرزا از اصفهان وارد شدند. مادرِ نایبالسلطنه [منیرالسلطنه زن شاه و مادر کامران میرزا نایبالسلطنه] پیش آقا است. جمال و کُرد کوچکه هم در شهر ماندهاند؛ باقی همه آمدهاند. آقا سلیمان شهر مانده، ناخوش است. کنیزها همه آمدهاند. گربهها: کوفته، ببریخان، کفیخان، فقیری. سوای سیاچی شوهری، میرزا عبدالله و ماچکی که بیرون رفتهاند، باقی غلامبچهها بودند. به علاوه پسر ادیبالملک که تازه غلامبچه شده است.
امروز شکار قوش کردیم. آقا وجیه عقب خرگوش اسب میتاخت، خورد زمین؛ خندیدیم. هوا ابر بود؛ شب بارید. قوشِ محمدرحیمخان را حسن دَرَشتی [طرشتی] دزدیده، برده بود هاشمآباد. محمدرحیمخان دیوانه شده بود، آخر رفت به هاشمآباد قوشش را پیدا کرد.
سهشنبه: رفتم برای ارقالی [قوچ وحشی] رو به شمال. مقابل دهِ ترکمانها کوهی است، آنجا جلوی یک دسته قوچ و میش را گرفتم. میرشکار، محمدرحیمخان، رحمتاللهخان، علیرضاخان، سیاچی و غیره بودند. از بالای سرهی کوه چهارپاره انداختم؛ پایین بودند – سیصد قدم راه بود – به پنج شکار خورد. یک برهی پارساله [و] یک میش افتادند. یک قوچ بزرگ از دستش زخمی شد، گیر نیامد. دو میش هم زخمی شدند، گیر نیامدند. یک میشِ زخمی را سیاچی در کوه پیدا کرد، میرشکار و غیره رفتند نتوانستند بزنند یا بگیرند. هوا بسیار صاف و خوب بود. عصری برگشتم منزل. ولیعهد، نصرتالدوله و غیره زیر کوه صف کشیده ایستاده بودند، دیده شدند.
منبع: «روزنامهی خاطرات ناصرالدینشاه قاجار (از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق، به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان)»، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ نخست، ۱۳۹۷، صص ۲۱ و ۲۲.