پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح از خواب برخاستم. ناهار را منزل خوردم؛ بعد از ناهار میخواستم به شکار قوش بروم. میرشکار آمد گفت: «یک تَکهی [۱] بزرگ در کلیان دیدهام؛ برویم آنجا.» اسب آوردند رفتم. همهی پیشخدمتها، امینخلوت و غیره بودند. رفتم، دره دو راه میرود به توچال؛ آنجا نزدیکِ زیرِ گردنه ایستادیم. مظفرالدوله هم تازه از شهر آمده بود، آنجا بود.
میرشکار، موسی، رضاعلی [و] اوشاخلر [واژهی ترکی به معنی دار و دسته] سر میکشیدند. رحمتالله آمد که «تکه در زیرِ سنگی خوابیده است.» تازیها را بردند دُور تکه را بگیرند. سوارهها را گذاشتم میان دره؛ خودم رفتم پیش میرشکار پیاده شدم.
آقاابراهیم، ابراهیمخان و غیره بودند. رفتیم با دوربین تکه را دیدیم؛ زیرِ سنگی خوابیده بود، خیلی بزرگ بود. بالاخره رفتند – ولی غیره -؛ بالای سرش رسیده تازی کشیدند. تکه خوابیده نمیخواست برخیزد. تا ولی آمد بالای سرِ تکه، آن وقت تکه برخاست دوید رو به پایین. تازیها رساندند بردند رو به رودخانه؛ ما هم سوار شده رفتیم پایین. راه بد بود، دیر به تکه رسیدیم. تکه خودش را به جنگل زده بود؛ میرشکار رسیده بود توی جنگل، شاخِ تکه به درخت بند شده بود. میرشکار پیاده شده زنده گرفته بود. رسیدیم؛ تکه را گرفته شاخش را بند رَشمِه [رسن بلند مخصوص اسب] بستند. تازیها قدری کولش را زخم کرده بودند. تکه هشتساله بود. چهار ساعت به غروب مانده گرفته شد. بعد تکه را کشیده، زنده بردیم منزل. تکه را دمِ حمام میخکوب کردند.
حکیم آمد روزنامهی دُنکن را خواند؛ با یحییخان. علیرضاخان، محمدعلیخان و غیره بودند. عصری قرق شد. سیاچی امروز همین وقت آمد. تکه را دادم آقامحراب، سیاچی [و] غلامبچهها بردند آن طرفِ رودخانه، زیر باغِشاه وِل کردند رفت. امروز امینالملک [و] اشرک [۲] آمدند. کیومرثمیرزا [و] حاجی بهاءالدوله آمدند. پسر بهاءالملک، حسن آقا [و] میرزا علیخان دیده شدند. حسینخان برای راه انداختن والیخان به عتبات، هنوز نیامده است. موچولخان بیجهت هنوز نیامده است. دبیرالملک دیروز با طولوزون آمدند. آقا علی آشتیانی برای عملِ سوارهی بغدادی در شهر مانده است، هنوز نیامده است.
شب بعد از شام قرق شد، پیشخدمتها آمدند. محقق قدری روزنامهی خراسان خواند. محمدعلیخان، علیرضاخان، میرزا علینقی و غیره بودند. زیاد خندیدیم؛ به طوری که همه دلدرد شدند. بعد خوابیدم. ... shiras [شیرازی].
- خواجهی والدهی شاه بارخانه و غیره آورده بود -.
پینوشت:
۱- تکه: بز نر، بزی که پیشاپیش گله حرکت میکند.
۲- اشرک: عنوانی بوده که ناصرالدینشاه برای ملکمنصور میرزا (ملکصور) پسر فتحعلیشاه و برادر کوچکتر ملکقاسممیرزا به کار میبرده است.
منبع: «روزنامهی خاطرات ناصرالدینشاه قاجار (از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق، به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان)»، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ نخست، ۱۳۹۷، صص ۹-۱۱.