خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۱۶ شهریور ۱۳۷۷

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

براى كوه‌نوردى به منطقه امام‌زاده داود رفتيم. از كنار رودخانه‌كن و از سولقان گذشتيم. به سنگان و سپس به امامزاده داود رفتيم؛ همه‌جا در جاده آسفالت و كنار دره‌هاى سبز و رودخانه. كنار حرم پياده شديم. آقاي موسوي، امام‌جماعت، آقاى افشار، مديرحرم و حاج حسين اخوان، متولى سابق استقبال‌كردند. جمع زيادى زوّار آنجا بودند و به گرمى استقبال كردند.

به زيرزمين رفتيم. سر قبر، فاتحه و نماز خوانديم. نوشته روى قبر، با عبارات شجره‌نامه تفاوت دارد. سپس به طبقه بالا آمديم‌كه رواق‌ها و ضريح است. قبر ديگرى هم بود كه گفته شد، غلام ايشان به‌ نام طاهر و مشهور به قنبر بوده. اطراف صحن، مسافرخانه‌هاى زيادى است؛ قسمتى از اوقاف است و قسمتى از مردم. بازارچه‌اى دارد كه نيازهاى مردم را مى‌فروشند. گوسفندهایى قربانى كردند.

به منزل حاج اخوان رفتيم. بستگان‌شان جمع بودند، منجمله حاج‌على‌كه طلبه بود و از همدوره‌هاى زمان تحصيل خودمان. براى آسفالت راه فرحزاد، ساختن پُل جهت وصل دو جاده و اصلاح هيأت امنا و ساخت بهمن‌گير و فاضلاب، استمدادكردند. زمستان‌ها خلوت است و مردم به روستاى كيگا كه قشلاق‌شان است، پنج كيلومتر پايين‌تر در همان دره، مى‌روند.

صبحانه مفصلى صرف شد؛ كره، عسل، جگر، قلوه و ... سپس پياده به جاده فرحزاد رفتيم. ماشين‌ها به تهران برگشتند و از جاده فرحزاد، بالا آمدند؛ دو جاده به‌ هم وصل است. با آنها به تهران برگشتيم؛ اين جاده خاكى است.

تا عصر در دفتركوشك،كارها را انجام دادم و به خانه آمدم. در جرايد و گزارش‌ها، هنوز كتك‌ خوردن آقايان [عبدالله] نورى و [عطاءالله] مهاجرانى مطرح است. عصر فاطى آمد و از اختلاف‌نظر و درگيرى بين معاونان وزارت امورخارجه گفت. آقاى صادق خرازى هم از اين وضع و از مشكلات سفرآقاى [سیدمحمد] خاتمى، [رییس‌جمهور] به‌آفريقای‌جنوبی ناراحت بود؛ پخش فيلمى‌كه آقاى خاتمى به ديدن آقاى [نلسون] ماندلا مى‌رود و با نزديك شدن ايشان به ماندلا، او بلند نشده بوده، نشان بدى از بى‌اعتنايي آنها شده است. وزارت امورخارجه، مورد انتقاد است.