صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۳۰۶۶۵
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۲۰ - ۰۹ مرداد ۱۴۰۰
واقعا امروز اگر کسی توی خیابان‌های تهران به قول یارو تنگش بگیرد متحیر است که برای رفع حاجت به کجا برود!.... در سال ۱۳۲۴ شهردار وقت تهران غلام‌حسین ابتهاج اقدام به احداث مستراح‌های بزرگ شهرداری کرد و شش مستراح بزرگ در شش نقطه‌ی شهر به این شرح بنا نمود... مضحک این‌که مستراح میدان بهارستان موجب توقیف یک روزنامه و مدیر آن شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ شاید باورتان نشود که یکی از مسائل مهم شهری در تهران ۶۵ سال پیش کمبود دست‌شویی‌هایی عمومی یا به قول معروف «مستراح» بود. در تابستان ۱۳۳۵ ظاهرا این مسئله به حدی بالا گرفت که علی شعبانی خبرنگار مجله‌ی سپید و سیاه در شماره‌ی ۵۲ این مجله مورخ یک‌شنبه ۷ مرداد ۱۳۳۵، در سه صفحه رپورتاژ مفصلی از در این باره منتشر کرد. شعبانی علاوه بر معضل کمبود دست‌شویی در پای‌تخت به ماجرای عجیبی در پشت سفارت انگلیس پرداخت، مردمی که برای انتقام ورود قوای اشغالی متفقین به پای‌تخت در شهریور ۲۰ پشت سفارت انگلیس را به مستراح خیابانی تبدیل کرده بودند. این رپورتاژ جالب را در پی می‌خوانید:

مثلی است معروف که می‌گویند از یکی پرسیدند: «عاشقی بدتر است یا گرسنگی؟» جواب داد: «تنگت نگرفته است که هر دو یادت برود!»

واقعا امروز اگر کسی توی خیابان‌های تهران به قول یارو تنگش بگیرد متحیر است که برای رفع حاجت به کجا برود! البته نباید فراموش کرد که در حال حاضر از دولت‌سر شهرداران محترم چندین مستراح عمومی در نقاط مختلف شهر وجود دارد ولی وقتی جمعیت تهران را بیش از یک میلیون و نیم نفر در نظر بگیریم خواهیم دید که مقدار عرضه در مقابل تقاضا بسیار کم و ناچیز است و به همین جهت غامض‌ترین مسئله‌ای که سال‌هاست فکر شهرداران محترم پایتخت را به خود مشغول داشته است، مسئله‌ی مستراح در تهران است!

اولین شهرداری که در تهران مستراح عمومی دایر کرد امیرلشگر کریم‌آقاخان بود. این مستراح که به وسیله‌ی مهندسین آلمانی در میدان توپخانه‌ احداث شد پس از چندی آن‌چنان گند و عفونتی به راه انداخت که ناگزیر تعطیلش کردند و محتویات آن را طی مراسم خاصی آتش زدند.

می‌گویند روزی که مراسم آتش زدن محتویات اولین مستراح شهرداری برگزار می‌شد کریم آقاخان برای آن‌که ذوق ادبی خود را به رخ دیگران بکشد این شعر را خواند: «آن‌ که دائم هوس سوختن ما می‌کرد/ کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد»

پس از امیرلشگر کریم‌ آقاخان، دیگر به مسئله‌ی مستراح توجه نشد تا آن‌که در سال ۱۳۲۴ شهردار وقت تهران غلام‌حسین ابتهاج اقدام به احداث مستراح‌های بزرگ شهرداری کرد و شش مستراح بزرگ در شش نقطه‌ی شهر به این شرح بنا نمود: پشت شهرداری، پشت سفارت انگلیس، سر چهارراه مخبرالدوله، سر پل امیربهادر، دروازه قزوین و میدان بهارستان.

مضحک این‌که مستراح میدان بهارستان موجب توقیف یک روزنامه و مدیر آن شد، بدین ترتیب که وقتی این مستراح‌ها دایر شد انجوی شیرازی در روزنامه‌ی «پرورش» عکس مستراح میدان بهارستان و سردر مجلس را مقابل هم گذاشت و زیر آن این شعر را نوشت:

ناصرخسرو ز راهی می‌گذشت/ مست و لایعقل نه چون می‌خوارگان

دید قبرستان و مبرز روبه‌رو/ بانک بر زد کای همه نظارگان

نعمت دنیا و نعمت‌خواره بین/ اینش نعمت، اینش نعمت‌خوارگان

قضا را این شعر و آن تصویر، نمایندگان مجلس را گران آمد و چون در آن وقت مجلس قدرت زیادی داشت روزنامه‌ی پرورش را توقیف کردند و مدیرش را با سرنیزه بردند و می‌خواستند ریش‌های پرپشت و انبوه او را بتراشند. با این ترتیب بی‌چاره انجوی شیرازی نزدیک بود ریش‌های نازنینش را روی مستراح میدان بهارستان از دست بدهد.

آقای منتصر شهردار فعلی تهران نیز از شهردارانی است که برای مسئله‌ی مستراح در تهران اهمیت خاصی قائل هستند و در بدو تصدی ایشان بود که ۲۵ ادرارگاه در نقاط مختلف تهران احداث گردید و مضحک این‌که چون این ادرارگاه‌ها طوری ساخته شده است که مردم ناچار باید ایستاده رفع حاجت نمایند و ایستادن هنگام «رفع حاجت» بر خلاف موازین شرعی است بی‌چاره منتصر مورد اعتراض و انتقاد شدید چند تن از علما قرار گرفته و به این ترتیب مسئله‌ی مستراح در تهران دردسر عجیبی برای شهردار پای‌تخت ایجاد کرده است!

مستراح‌های سیار شهرداری نیز از ابتکارات شهردار فعلی تهران است. این مستراح‌های سیار که گاراژ و توقف‌گاه آن‌ها محوطه‌ی اداره‌ی آتش‌نشانی است در مواقع فوق‌العاده مورد استفاده قرار خواهد گرفت. بدین ترتیب که هرگاه میتینگ یا کنفرانسی بود این مستراح‌های سیار موقتا برای رفع حاجت مردم مورد استفاده قرار می‌گیرد. به هر حال امور کلیه‌ی مستراح‌های شهرداری اعم از مستراح‌های بزرگ و ادرارگاه‌ها و مستراح‌های سیار کوچک در اداره‌ای که یک مدیرکل دارد حل و فصل می‌شود.

با وجود این همه مستراح‌های کوچک و بزرگ همان‌طور که گفتیم مقدار عرضه در مقابل تقاضا بسیار کم و ناچیز است و تاکنون مساعی جمیله موثر واقع نشده و بزرگ‌ترین علتی که مسئله‌ی مستراح را در تهران به صورت غامض و پیچیده‌ای درآورده است طبق معمول و مطابق فرمول «عدم هم‌کاری مردم» با شهرداری جلیله‌ی تهران است!

برای حل مسئله‌ی مستراح مطابق آئین‌نامه‌ی ساختمان مصوب انجمن شهر هرکس چهار باب دکان بسازد موظف است یک باب مستراح نیز احداث نماید ولی چون آن‌هایی که اقدام به ساختمان بیش از چهار باب دکان می‌کنند معمولا اشخاص متنفذ هستند از اجرای آئین‌نامه به عناوین و معاذیر مختلف طفره می‌روند!

با این ترتیب چون این آئین‌نامه نیز مشکل مستراح را حل نمی‌کرد ابتهاج شهرداری سابق تهران آئین‌نامه‌ای وضع کرد که هرکس عرق‌فروشی و آب‌جوفروشی دایر نمود باید یک مستراح نیز بسازد چون بالاخره هر پر کردن یک خالی کردن لازم دارد! ... اما اگر آن آئین‌نامه‌ی مصوب انجمن شهر عملی گردید این آئین‌نامه‌ی غلام‌حسین ابتهاج هم اجرا شد!

بدبختانه هرچه به جلو می‌رویم مسئله‌ی مستراح بیش از پیش بغرنج‌تر می‌شود چون جمعیت پای‌تخت به طور سرسام‌آوری زیاد می‌شود و عیب کار این‌جاست که به همان نسبت که جمعیت زیاد شده توجه به مستراح کمتر شده است!

یک عیب بزرگ دیگر در این‌جاست که در قدیم به تناسب جمعیت هر محل مسجد ساخته می‌شد و مستراح‌های این مساجد برای پذیرایی واردین شبانه‌روز مفتوح بود ولی امروز علاوه بر آن‌که کمتر کسی به فکر ساختن مسجد می‌افتد مستراح‌های مساجد فقط در ساعات معینی از روز باز می‌باشد در حالی که شاید یکی از فلسفه‌های ایجاد مسجد این باشد که مردم در آن‌جا موجبات تطهیر خویش را فراهم آورند.

برای آن‌که بدانید مسئله‌ی مستراح چقدر در نظر مردان قدیم حائز اهمیت بود در این رپرتاژ ناگزیر به ذکر دو نمونه هستیم:

می‌گویند مرحوم حاجی سهم‌الملک بیات پدر سهام‌السلطان بیات در مشهد چهل مستراح ساخت و موقعی که دلیل این کار را از او پرسیدند پاسخ داد خیلی بیش‌تر از مسجد و مدرسه پدربیامرزی دارد!

و نیز می‌گویند مرحوم معتمد پدر معتمدی که وزیر مشاور بود در سمت چپ خیابان ناصرخسرو یک حمام عمومی و یک مستراح عمومی ایجاد کرد. بعدها حمام عمومی مغازه شد ولی مستراح عمومی وضع خود را کما فی‌السابق حفظ کرده زیرا مرحوم معتمد عقیده داشت که مستراح از نظر حفظ طهارت و بهداشت از واجبات است.

علاوه بر مستراح مرحوم معتمد آقا چند سال پیش چندین مستراح عمومی در تهران وجود داشت که از طرف مردان نیکوکار برای استفاده‌ی خلق‌الله احداث شده بود ولی در این سال و زمانه که نرخ زمین و مخصوصا بهای سرقفلی سر به جهنم زده رندان سینه‌چاک این مستراح‌ها را بالا کشیدند. چنان‌چه در خیابان ناصریه یک مستراح را متری ۱۵۰۰ تومان فروخته و روی آن عمارت چندطبقه درست کردند و در پاساژ مرکزی خیابان لاله‌زار رندی سه مستراح را خورد و سرقفلی‌هایش را به جیب زد!

البته لازم به توضیح نیست که در میان مستراح‌های موجود تهران اعم از ملی و دولتی مستراح مسجد شاه پرمشتری‌تر از همه است و مطابق یک آمار صحیح هر روز قریب ده هزار نفر در این مسجد رفع حاجت می‌کنند...

یک موضوع جالب دیگر برای‌تان تعریف کنیم و پرونده‌ی مستراح‌های عمومی تهران را ببنیدم:

عرض کردیم که یکی از مستراح‌های بزرگ شهرداری در پشت دیوار سفارت‌خانه‌ی فخیمه‌ی انگلیس قرار دارد ولی بد نیست بدانید که احداث این مستراح نیز سیاست انگلیس‌ها بوده است! جریان قضیه از این قرار است که در شهریور بیست که به اشاره‌ی مستر چرچیل سربازان انگلیسی تهران را اشغال کردند، تهرانی‌های خوش‌ذوق که دست‌شان به چرچیل نمی‌رسید علی‌رغم او دیوار سفارتش را ادرارگاه خویش قرار دادند تا جایی که گندش شامه‌ی سفیر دربار بریتانیای کبیر را آزرد و وی را بر آن داشت که در مقابل آن سیل عظیمی که دیوار سفارت را تهدید می‌کرد وضع دفاعی به خود بگیرد!

سفیر انگلیس که در کشور خود هیچ‌گاه با چنین صحنه‌هایی روبه‌رو نشده بود موضوع را با مشاورین ایرانی خود در میان گذاشت و از آن‌ها پرسید: «در ایران معمولا وقتی که چنین خطری پیش بیاید چه می‌کنند؟» به او گفته شد: معمولا با خط درشت بر روی دیوار می‌نویسند: «خواهش می‌کنیم این‌جا فلان کار را نکنید»

جناب سفیرکبیر این دستورالعمل را به کار بست ولی نتیجه‌ای نگرفت ناچار بار دیگر موضوع را با مشاورین خود در میان گذاشت و گفت: «اگر آن خواهش پذیرفته نشد معمولا چه می‌کنند؟» گفتند: «بر روی دیوار با خط جلی می‌نویسند بر پدر و مادر کسی لعنت که این‌جا فلان کار را بکند.»

سفیر انگلیس این طریق را به کار بست ولی این بار نیز نتیجه‌ای نگرفت. ناچار مقامات سفارت انگلیس با مقامات شهرداری تهران راجع به این مسئله‌ غامض وارد گفت‌وگو شدند و بالاخره مسئله به این طریق حل شد که یک مستراح بزرگ در پشت دیوار سفارت احداث شود. با این ترتیب مقامات انگلیسی در تهران تصور می‌کردند که مسئله‌ی مستراح کاملا حل شده است ولی پس از افتتاح مستراح با کمال تعجب مشاهده کردند که مردم به مستراح شهرداری توجهی ندارند و کما فی‌السابق دیوار سفارت فخیمه را هدف قرار می‌دهند!

اشکال بزرگی پیش آمده بود و قضیه به پیشگاه شهردار وقت تهران کشیده شد! شهردار تهران راجع به مسئله‌ی پشت دیوار سفارت فکر بکری به خاطرش رسید و دستور داد عده‌ای طواف و دست‌فروش در آن محل مخصوص بگذارند تا دیگر کسی نتواند به دیوار سفارت نزدیک شود اما این فکر بکر نیز مسئله را حل نکرد تا این‌که عاقبت برای حفظ دیوار سفارت از سیل عظیمی که تهدیدش می‌نمود یک نقشه‌ی استراتژیکی طرح کردند و پشت دیوار را سیم‌خاردار کشیدند و ضمنا نورافکن به کار انداختند تا روشنایی شدید و سیم‌های خاردار مانع ابراز احساسات مردم تهران نسبت به دیوار سفارت فخیمه بشود اما عجیب این‌که این مردم سمج حتی از شعاع نورافکن‌ها نهراسیدند و در کنار سیم‌های خاردار دیوار سفارت را نشانه گرفتند!

با این وصف چون وجود نورافکن‌ها و سیم‌های خاردار نیز نتوانست این مسئله‌ی غامض را حل کند اخیرا یک ادرارگاه کوچک در ضلع شرقی سفارت دایر شده و با وجودی که در حال حاضر سفارت انگلیس محدود است از مشرق به یک ادرارگاه کوچک و از مغرب به یک مستراح بزرگ‌تر، باز مردم خوش‌ذوق تهران به این مستراح‌های شهرداری توجهی ندارند و معمولا در کنار دیوارهای سفارت رفع حاجت می‌کنند! و چنین به نظر می‌رسد که مردم بدین‌وسیله با سفارت‌خانه‌ای که بدبختی و عقب‌ماندگی خود را مولود سیاست آن می‌دانند مبارزه‌ی منفی می‌نمایند!

این بود جریان مشروح یکی از مسائل مهمی که سال‌هاست فکر شهرداران محترم پای‌تخت را به خود مشغول داشته است. امیدواریم با وسعت فکر و حسن تدبیر اولیای امر روزی برسد که مسئله‌ی مستراح در تهران حل بشود.