صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۲۸۸۸۶
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۹ تير ۱۴۰۰
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خاطرات آیت الله هاشمی: محسن تلفن كرد و گفت،كارگزاران براى اطلاع از نتيجه مذاكرات ديشب من با رهبرى در مورد آقای كرباسچى، پيگيرى دارند. آقاى [حسین] شيخ الاسلام، [سفیر ایران در سوریه]، تلفنى خداحافظى كرد و گفت، آنچه كه ديروز دربارة آقاى [محمد] صدر، [معاون عربی-آفریقای وزارت امورخارجه]، در خصوص مخالفت با من گفته، درست نيست، بلكه او علاقه‌مند است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

 

ساعت هفت صبح، از راه اوشان، ميگون، فَشَم و دربندسر، به سوى پيست اسكى ديزين رفتيم. در دربندسر، كنار يك آبشار توقف كرديم. خاطرات زمانى كه قبل از انقلاب، در آنجا به ديدن دكتر [محمدجواد] باهنر رفته بودم، زنده شد. ايشان و خانواده‌اش، تابستان را براي استفاده از هواى خوب، به آنجا رفته بودند و من با خانواده به ديدن ايشان رفتيم. از يك يخچال طبيعى بازديدكرديم كه برف زيادى جمع بود و آب از زير آن جارى بود؛ آن موقع مشغول ساختن جاده به سوى گچسر بودند. از همان جاده به ديزين و با ماشين تا قله ديزين رفتيم كه ايستگاه تله‌كابين و تله‌اسكي است؛ به ارتفاع 3650 متر.

در رأس قله، ساختمان نيمه‎تمام خوش‌نقشه‌اى وجود دارد كه گفتند، از پيش از انقلاب مانده است. از آنجا، قله‌هاى دماوند، توچال و علم‌كوه در اطرافمان پيدا بود؛ با مناظر زيبا. باد سردى هم مى‌وزيد. ساختمان نيروگاه خورشيدى كوچكى هم در دست ساخت است. با نگهبانان آنجا - آقايان كلهر و يميني- صحبت‌كردم. كابين‌هاى فراواني از تله‌كابين در انبارها بود.

پايين آمديم و به هتل ديزين رفتيم. چند نفر از مسئولان توضيحات دادند؛ همه مجموعه شامل چند ويلا و چند هتل و تعدادى پيست اسكى برف و پيست چمن، از وزارت ارشاد است. يك كاخ در ارتفاعات، از دربار بوده كه بعد از انقلاب، كميته گرفته و وسايل را برده‌اند و بعداً تحويل سپاه داده‌اند كه اُردوگاه است. گفتند، آيت‌الله [سیدمحمود] طالقانى، اول انقلاب به ديزين آمده و تأكيدكرده كه اموال آنجا را حفظ كنند و بيرون نبرند؛ ولى برده شده است. در هتل، چاى خورديم و اتاق‌ها را ديديم؛ اصلاً مسافر نداشتند. در جمعه‌ها و زمستان شلوغ است و روى هم رفته سودى نمى‌دهد. نقطه شروع رودخانه‌اى كه عمده آب سد كرج را تأمين مى‌كند، همان‌جاست و به تدريج در مسير زياد مى‌شود.

به سوى جاده چالوس رفتيم. در مسير در روستاى ولايت‌رود توقف‌كرديم. مردم جمع شدند؛ احوال‌پرسى كرديم. از نداشتن دبيرستان گله داشتند. مردم عمدتاً بر محور همان ديزين و معدن گاجره، زندگى و دامدارى و كمى‌كشاورزى دارند. در كنار رودخانه، ساختمان‌هاى بلند چند طبقه زياد است. تعداد زيادي از ملك‌ها، مربوط به مردم خارج از منطقه است كه تابستان‌ها به آنجا مى‌روند.

به گچسر رسيديم و ده كيلومتر به طرف كرج پيش رفتيم. از آنجا پيچيديم به طرف چپ در دره سرسبز كه قبلاً آقاى مهندس [اکبر] تركان مى‌گفت، اين منطقه براى پايتخت خوب است و به همين خاطر به آنجا رفتيم و به نقطه‌اى كه پاسداران، در جاده كرج ناهار درست‌كرده بودند و منتظر بودند، نرفتيم. با بى‌سيم به آنها خبر دادند كه منتظر نباشند. در امتداد رودخانه تا نزديك توچال، دره سرسبز است و معمور، ولى مناسب پايتخت نيست.

از جاده خاكى كوهستانى در دست احداث، به سوى آهار رفتيم. كنار چشمه‌اى پياده شديم. كمى‌كوهنوردى كرديم. از نيمه راه شيب به طرف دره اوشان شروع مى‌شود و كنار رودخانه روستاهاى آهار قرار دارد و شیبی هم به طرف توچال مى‌رود.

آنجا امام‌زاده‌اى و قصر قاجاريه است. از پيمانكار جاده، سئوالاتى دربارة منطقه و راه كرديم؛ انصافاً در اين فصل، باصفا و سرسبز است. ازكوچه‌هاى تنگ آهار، به زحمت عبور كرديم. با جمعى از مردم هم صحبت‌كردم. خواستند براى ناهار نگه‌مان بدارند، نپذيرفتم. دبيرستان و ماشين بيشتر، براى خط آهار ـ تهران خواستند. از طريق اوشان، به تهران آمديم.

ساعت دو بعد از ظهر به كوشك رسيديم. چون عفت، میهمان‌هاى زيادى داشت، به خانه نرفتم. بعد از نماز و ناهار و استراحت،كارها را انجام دادم. از استخر استفاده كردم و در حياط دفتر، به مطالعه پرداختم؛ يك دفعه فواره‌ها شروع به آب پاشيدن كردند؛ لباس و كتابم را خيس كرد. معلوم شد، اتوماتيك عمل مى‌كنند.

محسن تلفن كرد و گفت،كارگزاران براى اطلاع از نتيجه مذاكرات ديشب من با رهبرى در مورد آقای كرباسچى، پيگيرى دارند. آقاى [حسین] شيخ الاسلام، [سفیر ایران در سوریه]، تلفنى خداحافظى كرد و گفت، آنچه كه ديروز دربارة آقاى [محمد] صدر، [معاون عربی-آفریقای وزارت امورخارجه]، در خصوص مخالفت با من گفته، درست نيست، بلكه او علاقه‌مند است. به بيمارستان اختر رفتم، روكش دو دندان را گذاشته و به خانه آمدم.