پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح انتظامالملک را دیدم و رفتم به کردی لیونه پنج هزار فرانک گرفته رفتم به پاله روایال اشیایی را که دیروز خریده بودم گرفتم به چهار هزار فرانک و بعد رفتم به هوتل موریس نصرتالدوله [وزیر خارجه] را ملاقات کردم. اول در باب ممتازالسلطنه [وزیرمختار برکنارشده ایران در پاریس] گفتوگو کردیم و من به او گفتم: «احضارنامه را به او بدهید تا دیگر هیچ قسم بهانه در دست نباشد. اگر ارائه داد عمل تمام است و اگر نداد تمرد او صریح میشود.» پس در باب کارهای لندن مذاکره کردیم. معلوم شد صورت مذاکرات او با لرد کرزن قسمی بوده که مقصود مرا تماما حاصل نکرده است، یعنی امر موقوف شده به اینکه در مجلس قرارداد [۱۹۱۹] مطرح شود و هرگاه تصویب شد یا نظر دولت بر اینکه این قرارداد مشمول رای دولت نمیتواند بشود پیش رفت آن وقت به مجمع ملل ابلاغ شود. من از این بابت متاسف شدم، ولی شاید هم که مصلحت در این باشد. حالا باید فکر کنیم ببینیم تکلیف چیست.
باری ناهار در هوتل موریس خوردیم و نصرتالدوله میگفت [احمد] شاه اصرار دارد که آخر این ماه که خود او میرود من هم همراه او بروم و بالاخره خیال کردیم که خوب است از طرف وثوقالدوله (رئیسالوزرا) مطلب فصل شود.
چای هم با نصرتالدوله خوردیم و به اتفاق میرزا حسینخان و انتظامالملک رفتیم قدری گردش کردیم و شام در هوتل بلوُو که در شانزلیزه است خوردیم و رفتیم به تئاتر فمینا. بازی بود موسوم به Mlle ma Mere. بسیار خوب و بامزه و لطیف بود و عجب اینکه مصنف جوان بیستوهفت ساله است و کار اصلی را هم خودش میکند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۳۵۹.