پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ کاغذی از نصرتالدوله [وزیر خارجه] رسیده و کاغذ دیگری همراه آن بود که باید برای ممتازالسلطنه بخوانم و اتمام حجت باشد. تلفون کردم گفت: «عصر برای چای بیایید». با میرزا حسینخان رفتیم نزد میرویتس دوربینساز، دوربین تئاتری که سابقا از او خریده بودم و با دوربین میرزا حسینخان مقایسه کرده بودم و به روشنی آن نبود عوض کردم و ده فرانک هم پس گرفتم و به هوتل موریس رفتیم.
نظر آقا آمد و گفت: «کاغذی را که نصرتالدوله به من فرستاده که برای رئیس تشریفات بخوانم ممتازالسلطنه [وزیرمختار برکنارشده ایران در فرانسه] از من گرفته بود و نمیداد؛ تا امروز از سر میز او خودم برداشتم و دیگر به او ندادم.» حقیتا ممتازالسلطنه حالتهای عجیب نشان میدهد!
باری رفتیم در رستوران Ledoyen که در شانزلیزه است ناهار خوردیم. هوا خوب و محل خیلی باصفا بود. بعد منزل آمدیم و عصر من رفتم به منزل ممتازالسلطنه کاغذ را دادم خواند و همان جوابهای سابق را تکرار کرد که «من کاری نکردهام و حرف من از اول این بوده و هست که طلب مرا بدهند. من حرفی ندارم و خطا را نصرتالدوله کرده است که با وزارت خارجه گفتوگو کرده و قبل از اتمام عمل کاغذ نوشته و در روزنامهها ابلاغیه داده است.»
و اما صحبتهای خصوصی او معلوم میکرد که منتظر است در طهران یا تغییر رای داده شود یا تغییر حکومت و میگفت: «افکار در طهران خیلی در هیجان است.» خودکشی صاحبمنصب را هم میگفت، اما میگفت، معلوم نیست فتحالله خان یا فضلالله خان باشد. چون از مهامالسلطنه شنیده بودم که چنین شخصی بوده است و او میگفت کاغذ در این خصوص برای محمود میرزا رسیده و بنابراین باید واقعه چهل پنجاه روز قبل واقع شده باشد، ولی ممتاز میگفت هفت هشت روز بیش نیست و گمانم این روایت صحیحتر است. باری میگفت نصیرالدوله را هم معزول کردهاند، همچنین عباسمیرزا را که معاون وزارت جنگ بوده و کابینه خیلی ضعیف شده است. تلگرافی هم از مشاورالملک بود که در ضمن تبریک عید گفته بود مسافر شما برگشت و این باید دلیل باشد بر مراجعت تبعیدشدگان از کاشان. در هر حال در اینکه اوضاع ایران خوب نیست حرفی نیست. ممتازالسلطنه هم امیدش به همین است، اما معهذا حرفهای او غریب است؛ مثلا میگوید: «اینطور که مرا معزول کردهاند کسی نوکر خود را بیرون نمیکند که یک دفعه به او بگوید تو از پسفردا خارجی.» دیگر فکر نمیکند نوکری دولت غیر از نوکری شخص است و بنا بر این نبوده است که دولت مستخدمی را که معزول کند از پیش خبر کند. نیز میگفت: «من آرشیو را اگر هم بخواهم تحویل بدهم ممکن نیست؛ چون تمام از خودم است، مگر اینکه یک جوال بیاورند و کاغذها را در آن بریزند.» و از میرزا حسینخان گله میکرد که با خیالات نصرتالدوله همراهی میکند، در صورتی که تکلیف ماها این است که با این دولت حتیالامکان مخالفت کنیم. و نیز میگفت وثوقالدوله به من تلگراف کرده و اظهار بیاطلاعی از این واقعه کرده و شاه هم که با او صحبت کردم تمام مصدق من بود.
باری از آنجا گردشکنان آمدم به منزل میرزا محمدخان، با او رفتیم در محل کارتیه لاتن شا خوردیم و رفتیم به انجمن نجومی و برگشتیم منزل قدری صحبت کردیم. جلد دویم «جهانگشای جوینی» را برای او آورده بودند، یک نسخه به من داد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص۳۵۶ و ۳۵۷.