پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»؛ مجله کثیرالانتشار «المصور» چاپ قاهره در یکی از شمارههای خود در فروردین ۱۳۳۲ که یکشنبه نهم همان ماه با پست هوایی به تهران رسید مقالهای به قلم سلیماللوزی نماینده اعزامی خود به ایران که چند روز پیش از آن با شاه، دکتر مصدق (نخستوزیر وقت) و آیتالله کاشانی ملاقات کرده بود منتشر کرد، فرازهای مهم این مقاله که روز دوشنبه دهم فروردین ماه ۱۳۳۲ در روزنامه اطلاعات منتشر شد به شرح زیر بود:
آقای دکتر مصدق شاید عجیبترین قیافه در ایران است که مانند کلیه شخصیتهای بارز درباره او هم نظریات متضادی ابراز میشود و نه تنها مردم عادی بلکه دیپلماتهای خارجی مقیم تهران نیز درباره دکتر مصدق عقاید متباین و متضادی دارند.
بعضی از دیپلماتهای خارجی که من اکثر آنها را ملاقات کردم معتقدند نخستوزیر ایران تنها مردی است که میتوان او را مرد فردا و مرد امروز ایران دانست. ولی عده دیگری میگویند آقای دکتر مصدق به منزله پل و راه عبوری است برای مردانی که هنوز در صحنه نمایان نشدهاند و شاید هم کسی نمیداند آنها که مردان حقیقی فردا هستند کیستند و چه میکنند.
دکتر مصدق: «موقعی که ما نفت خود را ملی کردیم دنیا به ما میخندید»
پس از آشنا شدن به این نظریات متضاد و مختلف طبقات مختلف ایرانی و رجال دیپلماسی خارجی بود که من به ملاقات دکتر مصدق رفتم. آقای دکتر مصدق در پاسخ من که گفتم: «حوادث اخیر ایران موجب نگرانی ممالک عرب و خاورمیانه شده و من برای تحقیق در این قضایا به ایران آمدهام» گفت: «اختلافی که میان من و اعلیحضرت شاه پیدا شده اختلاف اصولی و مربوط به طرز اجرای قانون اساسی بود، ولی اصولا این اختلاف چیزی نیست که موجوب نگرانی شود زیرا اینگونه اختلافات همیشه میان پادشاهان و دولتها بوده است. اکنون هم کمیسیون هشت نفری نمایندگان تصدیق کرده که شاه چون قانونا غیرمسئول است و باید همیشه در مقام خود باقی باشد نباید در امور حکومت دخالت داشته باشد.»
آقای دکتر مصدق وقتی صحبت ما به نفت رسید تصادفا نگاه خود را به اشعه بهاری تهران که از درها به اطاق تابنده بود انداخت و گفت: «فقط کسانی پرتوی آفتاب پیروزی را خواهند دید که تاریکی مشکلات را با شهامت و جسارت تحمل کنند. موقعی که ما نفت خود را ملی کردیم دنیا به ما میخندید ولی امروز میبیند که نگرانی آن روز کسانی که تصور میکردند ما شکست میخوریم چقدر بیجا بود و امروز دنیا لبخند تحسین را جانشین خنده استهزار و تعجب ساخته است.»
دکتر مصدق پس از اشاره به اینکه با اجرای برنامههای عمرانی در طی ده سال آینده وضع اقتصادی ایران اصلاح میشود در جواب من که نظر و نقشه دولت را نسبت به حزب توده سوال کردم گفت: «وقتی زندگانی اقتصادی مردم اصلاح شد دیگر نه از طرف حزب توده نگرانی هست نه از طرف غیرتوده همه این حرفها مربوط به زندگانی اقتصادی است که امیدواریم تدریجا اصلاح شود.»
در پاسخ من که پرسیدم: «نظر دولت ایران راجع به شرکت در امور دفاعی خاورمیانه چیست؟» اظهار داشت: «وقتی از آمریکا مراجعت میکردم چند روزی در قاهره توقف کردم و با حکومت نحاس پاشا که آن روزها زمامدار بودند مذاکراتی نمودم ولی متوجه شدم که آرای من در این موضوع زمینه مساعدی در مصر نداشت، ولی آنچه مسلم است این است که ایران در هر مبارزه و هر اقدامی که هدفش بر ضد استعمار باشد با کمال رغبت شرکت و همکاری میکند.»
آیتالله کاشانی: «شاه یک مرد تربیتشده عاقلی است»
من با آیتالله کاشانی، مردی که نام او در دو سال اخیر در همه جا منعکس شده است، نیز ملاقات کردم. نخستین صحبت اساسی ما درباره شایعه اختلافات آیتالله با دکتر مصدق بود و پس از آن رشته صحبت به شاه کشیده شد. من به آیتالله گفتم: «شنیدهام شما سابقا مخالف سرسخت شاه بودهاید و چه شد که ناگهان در کنار شاه ایستادید و مدافع شاهنشاه شدید؟» آیتالله اظهار نمود: «اطمینان میدهم که رویه من هیچوقت مولود نظریات شخصی نبوده است. شاه فعلی ایران دوازده سال است که سلطنت میکند و من در طی این دوازده سال با آنکه اخیرا مقام ریاست مجلس را هم به عهده دارم هنوز شاه را ملاقات نکردهام. چیزی که هست این است که مسافرت شاه با آن وضع که دکتر مصدق میل داشت موجب فتنه و فساد در ایران میشد اوضاع خطرناکی را به وجود میآورد به این جهت مانع از مسافرت شاه شدم.»
آیتالله کاشانی در اینجا سر را به گوش من نزدیک ساخته و گفتند: «شاه خیلی با فاروق تفاوت دارد. پادشاه ایران نه مانند فاروق فاسد و هوسباز است نه دیکتاتور و مستبد. شاه یک مرد تربیتشده عاقلی است.»