صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۰۶۶۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۰۰ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
در باب رفتن نصرت‌الدوله به ایران صحبت شد و بنا شد تلگراف به طهران شود. بعد در باب لایحه‌ای که به مجمع ملل باید داد برای تحکیم مسئله استقلال ایران داخل صحبت شدیم و من نظریات خود را اظهار کردم؛ مخصوصا راجع به این‌که در این لایحه باید کاری بکنیم که قرارداد نهم ماه اوت [قرارداد ۱۹۱۹] تکلیفش معلوم شود. بیان خوبی در این باب و راهنمایی‌ها کردم و خیلی پسندیدند و ان‌شاءالله اگر این کار را به خوبی انجام دهیم خدمتی خواهد بود که به استقلال ایران کرده‌ایم. بنا شد طرح آن را من بریزم...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح به اتفاق علیقلی‌خان رفتیم به کتابخانه تایمز برای این‌که من حساب خود را تفریغ کنم. مدتی معطل شدیم آخر هم تمام نشد. حواله پستی که داشتم دادم و بنا شد بقیه حساب را بعد معلوم کنند. بعد رفتیم مغازه ماهوت‌فروشی ماهوت خریدیم و آمدیم. من رفتم به کردی‌لیونه که نزدیک منزل است، ده هزار فرانک وجه تحویل دادم که به پاریس بفرستند. قریب دویست و سه لیره شد.

بعد از ناهار مشغول روزنامه و صحبت بودیم. اعتمادالدوله آمد و چون عازم پاریس است گفتم «بهتر آن است که با هم برویم» و تصمیم کردیم که دوشنبه برویم. بعد با نصرت‌الدوله [وزیر خارجه] ملاقات کردیم معلوم شد لرد کرزن کاغذی در جواب او نوشته و لایحه راجع به کردستان را به طور خوش تلقی کرده و گفته است تاکنون کنفرانس فقط به مسائل داخلی عثمانی پرداخته و داخل امر ممالک سرحدی نشده و چون بشود نمایندگان ایران را خواهد طلبید. در حقیقت این اول دفعه است که کتبا وعده استماع نمایندگان ایران را در کنفرانس می‌دهند. پس صحبت کردیم که چه باید کرد. خود نصرت‌الدوله بنا شد فعلا در لندن بماند تا چند روز دیگر و من بروم به پاریس.

در باب رفتن نصرت‌الدوله به ایران صحبت شد و بنا شد تلگراف به طهران شود. بعد در باب لایحه‌ای که به مجمع ملل باید داد برای تحکیم مسئله استقلال ایران داخل صحبت شدیم و من نظریات خود را اظهار کردم؛ مخصوصا راجع به این‌که در این لایحه باید کاری بکنیم که قرارداد نهم ماه اوت [قرارداد ۱۹۱۹] تکلیفش معلوم شود. بیان خوبی در این باب و راهنمایی‌ها کردم و خیلی پسندیدند و ان‌شاءالله اگر این کار را به خوبی انجام دهیم خدمتی خواهد بود که به استقلال ایران کرده‌ایم. بنا شد طرح آن را من بریزم و بعد با دو لاپرادل هم مشورت کنیم.

بعد با مفتاح‌السلطنه و علیقلی‌خان و انتظام‌الملک شام خورده بیرون رفتیم به هوتل مفتاح‌السلطنه و قدری به دخترهای هوتل ور رفتند و قدری هم منزل مفتاح‌السلطنه نشستیم و چرند گفتیم. علیقلی‌خان امروز خبر فوت یک مرد و یک زن آمریکایی را که با او رفیق بودند شنیده و خیلی دلتنگ بود؛ مخصوصا که مرد آمریکایی از قراری که استنباط می‌شد هم‌کیش بوده و در حوزه آن‌ها خیلی خدمت می‌کرده و برای مدرسه تربیت اعانه جمع می‌کرده است.

باری در هوتل مفتاح‌السلطنه دیدیم مجلس رقص خصوصی اجزای هوتل است. خدام از زن و مرد لباس‌های رقص پوشیده، مردها البسه الوان مسخرگی داشتند و بعد از اتمام رقص برای لباس‌های‌ ایشان جایزه می‌دادند و شادی و غوغا داشتند. شب خیلی دیر ماندیم و دیر خوابیدیم. امروز عکاس نمونه عکس را فرستاده بود.

 

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۳۸ و ۳۳۹