صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۰ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۶۰۳۸۵۷
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۵ اسفند ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خاطرات آیت الله هاشمی: دسته‌جمعی برای زیارت حرم مطهر رفتیم‌ که برای ما خلوت‌کرده بودند. معمولاً شب‌ها این ساعت، حرم را تعطیل می‌کنند و برای ما بازگذاشته بودند. همه همراهان بودند. زیارت، ابتدا در محیط خلوت حرم، بسیار دلنواز و باحال بود. قرار بودکه درب ضریح مقدس را برای ما باز کنند. همراهان به پشت در ضریح هجوم بُردند. آن‌ها می‌خواستند، تعداد محدودی وارد شوند؛ به همین جهت کار به تأخیر افتاد. لذا من برای دیدن بخش جدید ساخته شده حرم رفتم که تقریباً ده برابر مساحت قبلی است. از درون حرم و پشت‌بام و بیرون حرم، بخش‌های مختلف را دیدم. باز و بسته شدن سقف صحن‌های متعدد حرم بسیار جالب و مفید است. هوای مطبوع حرم و زیبایی ساختمان‌ها بسیار قابل توجه است. از پشت نرده‌های بقیع هم سلامی به ائمه‌اطهارکردیم. خبر دادندکه ضریح آماده ورود است. برگشتیم، درب را گشودند. من و تعدادی از همراهان به داخل ضریح بزرگ رفتیم‌که حاوی قبرهای پیغمبر (ص) و ابوبکر و عمر و... است. حال خوبی داشتم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۵ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است

 

در گزارش‌ها، اکثر کشورها توافق عنان ـ صدام را تأیید کرده‌اند. آمریکا و همراهانش، هنوز می‌گویند، منتظر اطلاعات بیشتر از جزییات‌اند و قبل از آنکه مطمئن شوند، نیروها را برنمی‌گردانند.

جمعی از همراهان - آقایان [حسین] کمالی، [عباس] آخوندی، [عیسی] کلانتری، [محمدحسین] رضایی، [بیژن نامدار] زنگنه، [عبدالحسین] وهاجی، [محمدرضا] نوری و [محمدعلی] هادی [نجف‌آبادی] - آمدند و گزارش نتایج مذاکراتشان را با همتایان عربستانی دادند جمع بندی کردیم و نحوه پیگیری را بررسی‌کردیم.

مصاحبه مطبوعاتی در آمفی‌تئاتر اقامتگاه داشتم؛ حدود دو ساعت طول کشید. به همه سئوالات در مورد همکاری‌های منطقه و دوجانبه با عربستان، بحران عراق جزایر سه گانه و... جواب دادم.

بعد از نماز و ناهار و قبل از آمدن امیرعبدالله، [ولیعهد عربستان] برای ملاقات، جلسه دیگری با همراهان داشتیم. خواسته‌های خودشان را مطرح‌ کردند که من با امیر مطرح‌کنم. در سالن کاخ به آقای ژنرال [حسین] ارشاد، رئیس‌جمهور اسبق بنگلادش برخوردکردم که به تازگی از زندان آزاد شده است؛ احوال‌ پرسی‌کردم. گفت، برای چکاپ به عربستان آمده است.

امیرعبدالله آمد. ابتدای جلسه با حضور همراهان بود. کلیاتی صحبت شد؛ منجمله تأیید لزوم تشکیل کمیسیون مشترک و سپس با پیشنهاد ایشان جلسه را با حضور مترجم ما، خصوصی‌ کردیم. امیر عبدالله چند نکته را گفت:
1- اهمیت وجود اعتماد در روابط دوکشورکه من هم تأییدکردم.
2- مذاکره‌اش با مصر دربارة تحسین روابط مصر و ایران که سرانجام آقای حُسنی مبارک، [رئیس‌جمهور مصر] اعلان‌کرده، آماده از سرگیری روابط با ایران است‌که‌گفتم، پیگیری می‌کنیم.
3- با آمریکا هم در مورد تجدید رابطه با ایران صحبت کرده است. آمریکایی‌ها گفته‌اند که جهت حرکت رو به اصلاح است. من گفتم، در ایران مخالفت با آمریکا نیرومند است.
4- در مورد عراق‌گفت، صدام‌حسین [رئیس‌جمهور عراق] دروغگو و غیرقابل‌اعتماد است و ممکن است بحران تجدید شود.
5- به خواست من، موافقت‌کرد که 10 هزار حاجی به تعداد حاجیان ایران اضافه شود.
6- گفت، قرار شده‌که درب کعبه‌مکرمه و ضریح حضرت‌رسول (ص) برای من باز شود؛ خواست که خانم‌ها وارد نشوند، زیرا آخوندهای سعودی مخالفت می‌کنند. در مورد متن بیانیه دوکشور در مورد نفت توافق نمودیم. با هم به سوی فرودگاه حرکت‌کردیم. در مسیر، متن بیانیه مشترک خوانده شد و موافقت‌کردیم.

برای بدرقه هیأت، مثل روز ورود، با آوردن شخصیت‌ها و سان، مراسم داشتند که نشان اهتمام فوق‌العاده است. با هواپیمای بویینگ عربستان، ساعت سه‌ونیم به سوی مدینه پرواز کردیم. در مسیر، برای همراهان مذاکرات خصوصی با امیرعبدالله را نقل‌کردم و به مترجم گفتم، گزارش‌کاملی تهیه‌کنند. بین ریاض و مدینه، از هوا شاهد تعدادی از مزارع کشاورزی با آبیاری تحت فشار بودیم.

در فرودگاه مدینه، نایب امیر و سایر سران منطقه استقبال‌کردند. گفتند، امیر در مرخصی است و به صحرا رفته. پس از کمی استراحت و صحبت، به سوی مدینه حرکت‌کردیم. به محل اقامت رفتیم: هتل «آبروی» در شمال حرم شریف‌که از پنجره اتاق‌های ما، حرم و بقیع پیداست و خیلی باحال است. تا شب در هتل به مطالعه و زیارت و دعا پرداختم. سپس برای مراسم ضیافت شام که نایب‌امیر با حضور مسئولان عمده مدینه برپاکرده بود، به تالار اجتماعات رفتم. کیفیت شام‌شان از غذاهای ریاض بهتر بود.

ضمن شام، سئوالات زیادی از اوکردم. گفت، منطقه مدینه، یک چهارم خاک عربستان، شامل هفت استان و و 400 روستا و ده‌ها مرکز است. بخشی از آب شهر را با 200 کیلومتر لوله‌کشی، از چاه‌ها و بخشی از منبع آب شیرین‌کن‌های ساحل بحراحمر می‌آوردند. جمعیت شهر، یک میلیون و 200 هزار نفر است.

پس از شام به هتل برگشتیم و دسته‌جمعی برای زیارت حرم مطهر رفتیم‌ که برای ما خلوت‌کرده بودند. معمولاً شب‌ها این ساعت، حرم را تعطیل می‌کنند و برای ما بازگذاشته بودند. همه همراهان بودند. زیارت، ابتدا در محیط خلوت حرم، بسیار دلنواز و باحال بود. قرار بودکه درب ضریح مقدس را برای ما باز کنند. همراهان به پشت در ضریح هجوم بُردند. آن‌ها می‌خواستند، تعداد محدودی وارد شوند؛ به همین جهت کار به تأخیر افتاد. لذا من برای دیدن بخش جدید ساخته شده حرم رفتم که تقریباً ده برابر مساحت قبلی است. از درون حرم و پشت‌بام و بیرون حرم، بخش‌های مختلف را دیدم. باز و بسته شدن سقف صحن‌های متعدد حرم بسیار جالب و مفید است. هوای مطبوع حرم و زیبایی ساختمان‌ها بسیار قابل توجه است. از پشت نرده‌های بقیع هم سلامی به ائمه‌اطهارکردیم.

خبر دادندکه ضریح آماده ورود است. برگشتیم، درب را گشودند. من و تعدادی از همراهان به داخل ضریح بزرگ رفتیم‌که حاوی قبرهای پیغمبر (ص) و ابوبکر و عمر و... است. حال خوبی داشتم، ولی بقیه همراهان و زن‌ها را هم اجازه ندادند؛ از این جهت دمغ شدم. همراهان گریه می‌کردند، به خصوص مونا، دختر فائزه، خیلی اشک ریخت.

به هتل برگشتیم. با خستگی مفرط خوابیدم. عفت هم کمی دیرتر رسید. از بی‌نظمی همراهان‌که باعث محرومیت خیلی‌ها از ورود به محوطه ضریح شد، ناراحت بود.