سرویس تاریخ «انتخاب»؛ شامگاه دوشنبه ۲۳ بهمنماه ۱۳۲۹ مراسم عروسی شاه با ثریا اسفندیاری [پس از انجام مراسم عقد در کاخ مرمر که عصر همان روز انجام گرفت] به وسیله دولت وقت در کاخ گلستان برگزار شد. اما چگونگی برگزاری این مراسم، مخارج آن، فهرست غذای مهمانان، درج نام ثریا اسفندیاری به عنوان علیاحضرت ملکه پهلوی و... همه همه حاشیههایی را رقم زد. محمدرضا خلیلی که در آن زمان رئیس حسابداری نخستوزیری (رزمآرا) را به عهده داشت و از سوی نخستوزیر مسئول برگزاری این مراسم هم شد جزئیات ماجرا را چهار سال بعد در شماره ۳۹ مجله خواندنیها (سال چهاردهم، شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۳) شرح میدهد، البته در توضیحات او در مورد به تاخیر افتادن عروسی چیزی نوشته نشده، ظاهرا فرض را بر آن گرفته که پس از گذشت ۴ سال همگان از موضوع آگاهی دارند و تکرار آن بیهوده است - این مراسم در برنامهریزی نخستین بنا بود در ششم دیماه برگزار شود، اما به علت بیماری حصبه ثریا اسفندیاری به تعویق افتاد:
ساعت هشت صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۲۹ مرحوم رزمآرا مرا احضار نمود و گفت: «دیشب که در حضور اعلیحضرت همایونی بودم از شاهنشاه استدعا نمودم اجازه فرمایند مراسم عروسی شاهنشاه به وسیله دولت انجام شود. اعلیحضرت قبول فرمودند و مسئولیت آن من جمیعالجهات به عهده ما واگذار شده است. ضمنا استدعا نمودهام که دربار و درباریان کوچکترین مداخلهای در این کار ننمایند. اعلیحضرت همایونی نیز موافقت فرمودهاند. حالا اگر این عروسی خوب بشود ما کردیم و چنانچه بد برگزار شود باز هم مقصر ما هستیم، من هم، چون به تو اطمینان دارم و در مهمانیهای گذشته عرضه و لیاقت خود را نشان دادهای کلیه امور مربوط به آن را به عهده تو واگذار میکنم. مهمانی شب هفتم دی در کاخ گلستان و نهم دی در کاخ وزارت خارجه خواهد بود. هر طور که خواستی بدون مراجعه به من عمل کن، ولی فراموش نکنی که آبروی کشور بستگی به این موضوع دارد. به محمودخان هم گفتهام (محمود هدایت معاون نخستوزیر که ضمنا برادر خانم رزمآرا بودند) ابلاغ لازم را جهت شما تهیه و از طرف من امضا نماید.»
من به اتفاق رضا صالحی که متخصص در اینگونه امور و معمولا برای چیدن میزهای غذا از هنر و ذوق او استفاده میشود تبادل افکار نمودم. مخارج عروسی را به سه میلیون ریال تخمین زدیم و نامه آن را مینوت نموده و به امضای نخستوزیر رساندیم.
نامه را پس از امضا شخصا به فروهر وزیر دارایی وقت دادم. بعد از صدور نامه فروهر ضمن دستور وزارت شماره ۶۴۵۹۱ مورخه ۲۳ ر ۹ ر ۲۹ به خزانهداری کل دستور داد که مبلغ سه میلیون ریال از محل اعتبار تنخواهگردان خزانهداری کل در اختیار این جانب قرار دهند. البته این دستور از لحاظ سرعت عمل بود و الا شب قبل مجوز قانونی آن را که تصویبنامه هیأت وزیران است در هیأت وزیران به وسیله فروهر پیشنهاد و به تصویب رسید؛ که متن آن از این قرار است:
«محرمانه – تصویبنامه ۷ ر ۱۱۳۹،
۲۳ ر ۹ ر ۲۹ وزارت دارایی
هیأت وزیران در جلسه ۲۲ ر ۹ ر ۲۹ بنا بر پیشنهاد شماره ۶۶۰۹۵ به تاریخ ۲۲ ر ۹ ر ۲۹ وزارت دارایی تصویب نمودند که مبلغ سه میلیون ریال برای مخارج عقد ازدواج فرخنده اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ارواحنا فداه از اعتبار ۱۳۲۹ دولت پرداخت گردد.»
به طوری که ملاحظه میکنید تصویبنامه در ظرف یک ساعت تهیه و به وسیله تلفن یک شماره آزاد از دفتر وزارتی دریافت شد و در همان شب تصویب و دستور اجرای آن فردا صبح به وسیله وزیر دارایی داده شد، ولی احتیاطا به منظور جلوگیری از بطی جریان اداری طبق دستوری که در بالا اشاره شد به طور علیالحساب از خزانهداری دریافت شد، ولی چون کلیه مبلغ مورد لزوم نبود فقط یک میلیون و پانصد هزار ریال دریافت گردید.
خلاصه برنامه از این قرار بود که عصر ششم دیماه مراسم عقد در کاخ مرمر و شب یک شام نشسته برای ۱۷۰ نفر در ساعت هشت بعدازظهر و یک شبنشینی برای ۱۵۰۰ نفر که بعدا تبدیل به ۱۹۰۰ نفر گردید، در ساعت ده شب در کاخ گلستان برگزار گردد و عروس و داماد عالیقدر در هر دو مجلس حضور خواهند یافت (بنابراین در یک شب مجبور به صرف دو شام بودند) قرارداد طبخ غذای مجلس از قرار هر نفر ۲۵۰ ریال (که پنجاه ریال از شرح مصوبه وزارت دارایی در سایر مهمانیها کمتر بود) با غلامحسین ملکوتی آشپز منعقد گردید.
پس از مهمانی کاخ گلستان با یک شب فاصله مهمانی از طرف دولت در کاخ وزارت خارج داده خواهد شد.
خبر عجیبی که یونایتدپرس داد
جزء برنامه غذای نشسته ۱۷۰ نفری، خوراک مارچوبه و جگر غاز هم منظور شده بود و به وسیله تلگراف از سمیعی وزیرمختار ایران در بلژیک خواسته شد. سمیعی بر خلاف معمول سازمانهای ایرانی در ظرف چند روز بستهبندی و وسیله هواپیما ارسال داشت.
ساعت ده شب در دفتر اداره خود مشغول کار بودم ک درِ اطاق باز شده سر و کله یوسف مازندی خبرنگار یونایتدپرس نمایان شده سر به گوشم گذارد و گفت: «امروز از بروکسل تلگراف داشتم که به وسیله یک هواپیمای بزرگ جگر غاز و مارچوبه برای عروسی شاهنشاه ایران حمل شده است. نماینده ما هر چقدر کوشش کرده است که از سفارت ایران خبری کسب نماید موفق نشده است و افواها شنیده است که مبالغ هنگفتی به مصرف رسیده است حالا در این وقت شب به سروقت تو آمدهام تا حقیقت خبر را از زبان تو بشنوم به شرط اینکه در اختیار سایر مخبرین نگذاری.» خندهای نموده گفتم: «این هواپیما فقط برای حمل مارچوبه و جگر غاز اختصاص داده نشده بلکه هفت صندوق کوچک در گوشه هواپیما بوده است.» مازندی باور نکرد سرانجام اصل فاکتور و سند خرج آن را نشان داده و گفتم: «حقیقتا شما خبرنگاران یک کلاغ را چهل کلاغ میکنید. باور نمیکنی بخوان: بابت بهای ۳۲۲ قوطی کنسرو خریداریشده از بروکسل ۱۹۷۸۳.۴ ریال، بابت کارمزد حواله تلگرافی بهای کنسروها حواله به جناب آقای سمیعی وزیرمختار ایران در بلژیک ۳۳۵ ریال، کرایه هوایی حمل ۷ بسته کنسرو ۱۳۲۸۴ ریال، باربری حمل کنسروها از گمرک و غیر و انبارداری و عوارض ۳۰۹ ریال، جمع کل: ۳۳۷۱۱.۴۰. [حاصل جمع را اشتباه حساب کرده است – انتخاب] حالا آقای مازندی دیدی که خبر تا چه حد دروغ است و اصولا ارزش مخابره نداشت است؟!»
صورت غذا (منو) که به وسیله سپهبدی سناتور سابق و رئیس وقت تشریفات سلطنتی به تصویب اعلیحضرت همایونی رسیده بود بدین قرار بود: خاویار، کنسرو رویال، ماهی آزاد سر، مایونس، زین بره، شیرینپلو با قرقاول مارچوبه و سوس بلندر.
مدل منو به وسیله تجویدی نقاش جوان و بااستعداد با حاشیه بسیار زیبای مینیاتور تهیه و در شب اول دارای آرم تاج سلطنتی بود و برای شب دوم شیر و خورشید و پرچم ایران نقاشی گردیده و خط آن به وسیله زرینخط تحریر گردید.
هدیه مخصوص
مرحوم رزمآرا مایل بود که به مناسبت این جشن فرخنده هدیهای به عموم مهمانان داده شود. بدین جهت قرار شد به هریک از مهمانانی که در مراسم عقد در کاخ مرمر شرکت میکند یک قوطی نقره که روی آن تاج پهلوی از نقره که آبطلا داده شده هدیه شود. به وسیله ابتهاج سفیرکبیر ایران در فرانسه به جواهرسازی یوشرون ۱۵۰ عدد جعبه سفارش داده شد و قیمت آن ۱۶۰۰۰ فرانک فرانسه قطع گردید.
در تاریخ ۸ ر ۹ ر ۲۹ ضمن نامه محرمانه به شماره ۳۴۸۰.۴ طرف نخستوزیر به وزارت دارایی دستور داده شد که وجه آن تلگرافا حواله سفارت ایران شود و قرار شد که این جعبهها وسیله هواپیمای ۳۰ آذر به تهران حمل شود.
تا اینجا را به خاطر بسپارید تا یک جمله معترضه عرض کنم:
عروسی تمرین تاجگذاری هم بود
مرحوم رزمآرا به اینجانب گفته بود که عروسی شاهنشاهی در حقیقت تمرین تاجگذاری اعلیحضرت همایونی است که در نیمه دوم اردیبهشت ۳۰ به عمل میآید و قرار شده بود اگر از عهده این مجلس برآییم مسئولیت مهمانی و تشریفات مربوط به تاجگذاری اعلیحضرت همایونی هم به اینجانب تفویض شود و برای اجرای عمل تاجگذاری و تهیه وسایل مربوط آن از قبیل شنل و دادن تغییراتی در تاج سلطنتی نماینده جواهرسازی «بوشرون» به تهران آمد و من هم مامور پذیرایی او در «پارکهتل» بودم و هزینه اقامت ۲۵ روزه این نماینده در پارکهتل ۱۵۵۲۷ ریال گردید؛ که از محل اعتبار عروسی پرداخت شد. شنل تاجگذاری از ماهوت آبی سفارش داده شد و در پشت شنل قرار شده بود آرم مخصوص سلطنتی که عبارت از دو شیر ایستاده در حالی که تابلویی از کوه دماوند را در دست دارند دیده میشد نقاشی و جواهردوزی خواهد شد، ولی البته کلیه این جریانات محرمانه و به غیر از معدودی که از آن جمله ابتهاج بود دیگران اطلاعی نداشتند. چون جواهرسازی بوشرون بیعانه میخواست و از طرفی اگر رسما پول حواله میشد به علت آنکه تصمیم تاجگذاری قطعی نشده بود مطلب افشا میگردید بدین جهت مصلحت در آن دیده شد که قیمت ۱۵۰ عدد جعبه نقره و بیعانه مربوط به شنل یکجا و به نام خرید جعبه حواله شود به همین جهت از طرف خزانهداری کل نامه زیر به نام بانک ملی صادر گردید:
شماره ۸۱۸۸۱-۱۹ ر ۹ ر ۲۹
بانک ملی ایران دایره ارز
خواهشمند است از محل حساب شماره ۳۲۴۵ تلگرافا مبلغ دویست و بیست و سه هزار و دویست ریال به فرانک فرانسه (۲.۴۰۰.۰۰۰ فرانک فرانسه) بابت بهای یکصد و پنجاه عدد قوطیهای نقره که برای عقد فرخنده اعلیحضرت همایون شاهنشاه خریداری شده در وجه سفارت کبری شاهنشاهی ایران در پاریس حواله فرموده هزینههای مربوط را طبق مقررات از محل حساب ۱۰۰۴۵ برداشت و رسید گیرنده وجه را به خزانهداری کل ارسال فرمایند. پروانه برداشت ارز بعدا فرستاده خواهد شد.
خزانهداری کل
رونوشت جهت اطلاع سفارت کبری شاهنشاهی ایران در پاریس ارسال میشود. خزانهداری کل
بدین ترتیب هم بیعانه شنل تاجگذاری و هم کلیه قیمت ۱۵۰ جعبه نقره (۱۶۰۰۰ فرانک) پرداخت گردید. جعبهها در روز معین تحویل و از طرف نخستوزیر به امانت نزد سرهنگ غضنفری رئیس کل دفتر نخستوزیر که یکی از چهار مرد محرم دستگاه بود سپرده شد. هرچه من و غضنفری به نخستوزیر التماس میکردیم که یک عدد آن را برای خود یادگار برداریم و الحق زیبا بود مورد موافقت قرار نگرفت.
۲۴ ساعت از قبل از موعد مقرر تسلیم دربار شد، ولی افسوس که قبل از شروع مجلس دست چپاول را بر روی آن گذارده فقط چند عددی از آن میان مهمانان در سر سفره عقد تقسیم و بقیه لوطیخور شد در حالی که آرزوی یک عدد آن به جگر بنده حقیر ماند.
مسابه بهترین نقاشی
علاوه بر این هدیه قرار شد یک عدد عکس زیبای عروس و داماد برای شب عروسی تهیه و در کاخ گلستان بین مدعوین تقسیم شود. تهیه چنین تابلویی آن هم در این مدت کم غیرمقدور بود. من پیشنهاد کردم مسابقه بهترین نقاشی گذارده شود تا بدین ترتیب در کمترین فرصت بهترین تابلو از میان نقاشان کشور به دست آورده شود.
نخستوزیر پیشنهاد را پسندید و اعلامیهای به این منظور تهیه و به وسیله جراید و رادیو به اطلاع عموم رسید. در ظرف هفت روز ما به مقصود رسیده از میان هشتاد نفر شرکتکننده در مسابقه به داوری محمود هدایت معاون نخستوزیر که خود از هنرمندان این فن میباشد، علیاکبر تجویدی برنده گردید و پنج هزار ریال جایزه نقدی به ایشان پرداخت شد و صاحب تابلو هم تجارتخانه تابانفر بود و به وسیله چاپخانه بانک ملی با چاپ افست تهیه و در شب عروسی تقسیم گردید.
از خاطرات شنیدنی این مسابقه شرکت یک نفر دوشیزه از رشت بود. او به محض اینکه در رادیو شنیده بود فورا دستبهکار شده و بلافاصله پس از پایان شخصا از رشت به تهران آمده بود صبح روز مسابقه در حالی که تابلوی تهیهشده هنوز خشک نشده بود او در مسابقه شرکت کرد و با اینکه برنده شناخته نشده معهذا ضمن نامه موثری کتبا از او تقدیر به عمل آمد.
برنامه جشن
پس از اینکه چند روز برای تهیه برنامه صرف وقت گردید سرانجام به وسیله شریفی کارمند نخستوزیری متن آن به خط نستعلیق تهیه و قرار شد بر روی کاغذ گلاسه چاپ شود؛ و ضمن این برنامه به تصویب اعلیحضرت همایونی نام عروس به جمله «علیاحضرت ملکه» یاد شده بود. برنامه حاضر و زیر چاپ بود که در ساعت ۱۱ شب ۱۸ ر ۹ ر ۲۹ نامهرسان نخستوزیری نامهای خصوصی که با دست نوشته شده به امضای محمود هدایت به منزل من در شمیران آورد. ضمن آن متذکر شده بودند که حسبالامر مبارک نام «علیا حضرت ملکه» همه جا «علیاحضرت ملکه ثریا پهلوی» نوشته شود.
اتفاقا برنامه همان شب زیر چاپ بود. فورا به تهران آمده کار را متوقف و مجدد کلیه صفحات برنامه و کلیشهها تعویض گردید. وقتی که از گوشه و کنار تحقیق نمودم معلوم شد علیاحضرت ملکه مادر از فرزند تاجدار خود رنجیدهخاطر گردیده و بدین جهت اعلیحضرت همایونی شبانه چنین تصویضی را دستور و چنانچه گذشت امریه در همان شب به موقع اجرا گذارده شد.