صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۹۵۳۸۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۱ دی ۱۳۹۹
مشغول لایحه خسارات شدم. محسن‌خان پسر حاجی سیاح را که خواسته بودم آمد و مطالبی را که میرزا همایون‌خان نوشته بود با او گفت‌وگو کردم. حکیم‌الدوله آمد و گفت: «امشب دکتر لگرو و رفقایش می‌آیند مهمان ما هستند، شما هم بیایید که بعد در باب کار باکتریولوژیست صحبت کنیم.» چنین کردیم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح دیر برخاسته برای ناهار رفتم منزل مادام رو و بعد از آن هم به هوتل موریس. مشغول لایحه خسارات شدم. محسن‌خان پسر حاجی سیاح را که خواسته بودم آمد و مطالبی را که میرزا همایون‌خان نوشته بود با او گفت‌وگو کردم. حکیم‌الدوله آمد و گفت: «امشب دکتر لگرو و رفقایش می‌آیند مهمان ما هستند، شما هم بیایید که بعد در باب کار باکتریولوژیست صحبت کنیم.» چنین کردیم. سر میز غیر از حکیم‌الدوله و لقمان‌الدوله، دکتر لگرو بود و ناتان‌لاریه و مسیو منار که داوطلب رفتن به ایران است و مسیو رنار. بعد از شام صحبت زیاد کردیم و قریب نصف‌شب منزل آمدیم.

چند جلد کتاب که در لندن در کتابخانه طیمس گفته بودم که این‌ها را می‌خرم و بعد دیگر ذکر آن‌ها نشده بود و تصور می‌کردم که حرفی بود و گذشت، امشب فرستاده‌اند. عجب این‌که صورت‌حساب آن چند روز قبل رسیده بود و من تعجب می‌کردم که معنی آن چیست و به نظم‌السلطنه نوشته بودم که تحقیق کند.

منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۹۱.