صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۹۵۸۲
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۲۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۹
سخنان سید احمد خمینی درباره مسائل مهم مملکتی در مهرماه ۱۳۵۸؛
مثل زمان شاهنشاهی هستیم که حال دیروز رئیس کلانتری شاهنشاهی می‌گرفت و می‌زد، امروز رئیس کلانتری جمهوری اسلامی می‌گیرد و می‌زند. دو تا چیز دیگر هم اضافه شده: یکی پاسدار یکی هم کمیته. بابا مردم کفری شده‌اند آخر یک تغییری باید بدهی!/ ولایت فقیه در موضوعاتی است که مردم قطع نداشته باشند و الا اگر من قطع دارم که این مسئله‌ای که فقیه می‌گوید خلاف است... خوب ولایت فقیه قطع می‌شود./ امام در یکی از نطق‌های‌شان گفتند: اگر عالمی یک دروغ گفت اصولا ولایتش بر امتش قطع می‌شود و با تنها یک دروغ برو که رفتی...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روز یکشنبه ۲۲ مهر ۱۳۵۸ حاج سید احمد خمینی فرزند امام طی یک مصاحبه مطبوعاتی دیدگاه‌های خود را درباره مسائل مختلف مملکتی از جمله ولایت فقیه و مجلس خبرگان تشریح کرد. این سخنان که فردای آن روز در کیهان منتشر شد به این شرح بود:

ولایت فقیه از اصول مسلمه اسلامی و دین مجموعه‌ای از مسائل عبادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی، اقتصادی و غیره است. اگر کسی در مسائل سیاسی – یعنی در احکام متردده سیاسی توانست استنباط کند و موضع سیاسی اسلام را مشخص نماید و حکم بدهد و در دروس دیگر تخصص نداشته باشد حق ندارد در امور عبادی که مجتهد دیگری در آن تخصص دارد دخالت کند و همین‌طور برعکس – و این چون تجزیه در اجتهاد است به آن آدم‌ها متجزی می‌گویند. امام علی‌الظاهر تقلید از متجزی را جایز می‌دانند.

فقیه در مسائل نظامی فقط می‌تواند بگوید اگر آمریکا یا هر کافری به ایران حمله کرد باید از مرزهای مملکت اسلامی در صورتی که صلاح مسلمین باشد (چون ممکن است صلاح نباشد) لازم باشد مقداری به دشمن اجازه دهیم بیاید تو تا بتوانیم بهتر به او بتازیم، اگر صلاح باشد باید دفاع کرد و افرادی که کشته می‌شوند حکم شهید را دارند، اما چه موضع‌گیری‌ای مصلحت مردم است و چگونه باید دفاع کرد در این مسئله فقیه با بقال یکی است. نظامیون و سیاسیون متعهد می‌خواهد که به این فقیه یا به این مسئله به طور کلی رسیدگی کند. فقیه می‌گوید نظامی و سیاسی باید خائن نباشد، حالا نصیری خائن است یا نه، هویدا خائن است یا نه، این را خبرگان می‌دانند، به فقیه مربوط نیست. فقیه هم ممکن است بداند اما این مربوط به فقاهتش نیست، فقیه بنا به قانون حتما باید خبره‌ترین و متعهدترین و متدین‌ترین افراد را انتخاب کند برای این‌که این‌ها به درد مسلمین بهتر می‌خورند و اگر غیر از این کرد از ولایت ساقط می‌شود و مردم می‌توانند تمرد کنند. یکی از بهترین سیاسیون را برای مسائل سیاسی بگذارد یکی از بهترین علمای اجتماع را برای مسائل اجتماعی می‌گذارد و همین‌طور. حال در رأس این شورا که اداره مملکت به دست شوراست یک نفر باشد که اگر شخصی از این شورا خواست خیانت کند و آمریکایی بشود بتواند کنارش بگذارد. این دیگر یک مسئله‌ایست که اشکالی ندارد. تازه آمریکایی بودن و خیانت کردنش هم به عهده فقیه نیست بلکه اهل خبره و متخصص و [یک واژه ناخوانا] که می‌فهمند این خائن است یا خائن نیست. فقیه فقط می‌گوید خائن نباید باشد، آمریکایی نباید باشد. حال اگر در رأس این شورا یک نفر باشد که این فردی که در رأس واقع می‌شود دارای یک شرایطی هم هست که من در آینده شرح می‌دهم بهتر است؟ و اصولا شورا مملکت را اداره کند بهتر است یا به صورت طاغوتی قدیم؟ فقط شاه را برداشتی و جایش را رئیس‌جمهور گذاشتی، همان کاخ نخست‌وزیری و همان دستگاه و همان عرض و طول ادارات و وزارت‌خانه‌ها و همان باندبازی‌های قدیم در قالب جمهوری اسلامی است و حاکم بر همه دلار آمریکایی است. ما می‌خواهیم مملکت شورایی باشد و یک فقیه که شرایطش را خدا معین کرده در رأسش باشد. دلار آمریکایی چیست؟ یک دروغ اگر این فقیه بگوید ولایتش سلب می‌شود وقتی ولایتش سلب شد خود خبرگان مسئول اداره می‌کنند دیگر این فقیه را هم نمی‌خواهند، البته یک فقیه دیگری ممکن است که دروغ‌گو نباشد بیاید جای این، اما اگر او هم دروغ گفت باز می‌رود کنار. اصولا اگر این کار را نکنی پس چه تغییر بنیادی داده‌ای؟! نظام اقتصادی که مثل قدیم، نظام حکومتی هم که همان‌جور مثل قدیم، سایر نظام‌ها هم که مثل قدیم تا ابدالدهر خوب مثل زمان شاهنشاهی هستیم که حال دیروز رئیس کلانتری شاهنشاهی می‌گرفت و می‌زد، امروز رئیس کلانتری جمهوری اسلامی می‌گیرد و می‌زند. دو تا چیز دیگر هم اضافه شده: یکی پاسدار یکی هم کمیته. بابا مردم کفری شده‌اند آخر یک تغییری باید بدهی!

بهترین متخصصین را هم که فقیه باید حتما بگذارد. تازه بهترین متخصص را هم گماردنش با فقیه نیست بلکه قبولش با فقیه است، ببینید فقیه خودش انتخاب نمی‌کند و خودش نمی‌گذارد چون متخصص نیست، پس از گماشتن متخصصین یک نفر را بر آن بالا آن وقت تازه فقیه می‌آید این را قبول می‌کند، اگر این بهترین متخصص بود،‌ این‌جوری است مطلب تازه ما بعدا باید چکار کنیم که این بهترین متخصص است یا نیست؟ این هم باز به فقیه مربوط نیست، چون از متخصصین در هر فن باید بپرسیم، گفتم این کار فقیه نیست، این کار متخصصین است. فقیه می‌گوید فقط بهترین متخصص امور سیاسی باید باشد، حال این بهترین متخصص حسین است یا حسن کار فقیه نیست مربوط به فقیه نیست، فقیه در این مرحله با سایر مردم یکی است و این به خود متخصصین مربوط است متخصصین خودشان باید بنشینند و بهترین خود را انتخاب کنند یکی را برگزینند و در رأس قرر دهند بهترین متخصص در مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نظامی این‌ها را بیایند در رأس قرار بدهند و تمام کارها را انجام این‌ها بدهند. فقیه هم حق ندارد غیر از این‌ها را انتخاب کند، خوب حالا فقیه که حق ندارد غیر از بهترین افراد را در هر رشته و متعهدترین و مسئول‌ترین و [یک واژه ناخوانا] افراد را در هر رشته انتخاب کند، بهتر است یا یک چکمه‌پوش آمریکایی که خود را در مقابل خدا هم مسئول نمی‌داند؟ حالا اسمش را می‌خواهید نخست‌وزیر بگذارید و یا می‌خواهید رئیس‌جمهور بگذارید آن فرق نمی‌کند. درست است که اگر نظام را به همین صورتی که هست ما نگه داریم و تغییر ندهیم دوگانگی قدرت به وجود می‌آید یعنی اگر شورایی نکنیم و به صورت فعلی باشد اما در همین صورت هم دوگانگی است که همیشه طرف حق فقیه است و طرف باطل نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور، چرا؟ برای این‌که فقیه که به غیر از صالح‌ترین افراد کسی را نمی‌تواند انتخاب کند اگر انتخاب کند ولایتش سلب می‌شود.

حالا رئیس‌جمهور، این آدم اگر بخواهد بهترین افراد را انتخاب بکند که همان کاریست که فقیه کرده فقیه هم که خودش انتخاب نمی‌کند متخصصین انتخاب می‌کنند و اگر هم بهترین افراد را انتخاب نکند متعهدترین و مسئول‌ترین افراد را انتخاب نکند او در طرف باطل است پس حق با فقیه است.

یک مسئله دیگر باز این است که ولایت فقیه در موضوعاتی است که مردم قطع نداشته باشند و الا اگر من قطع دارم که این مسئله‌ای که فقیه می‌گوید خلاف است مثلا میرزای شیرازی تنباکو را حرام کرد من اگر قطع داشته باشم که این موضع‌گیری باطل است خوب ولایت فقیه قطع می‌شود. ولایت فقیه روی موضوعاتی است که مردم عادی و متخصص قطع نداشته باشند. و الا اگر خبرگان که در رأس هستند قطع داشته باشند، که موضع‌گیری فقیه درست نیست فقیه ولایتش نسبت به آن‌ها قطع می‌شود.

 

اموری که به فقیه مربوط نیست

مسئله دیگر این است که همان‌طور که گفتم مثلا یک مجتهد در مسائل سیاسی در استنباط خودش گفت که این معاهده در چه شرایطی لازم است، تازه در همین صورت بیش‌تر از این حق ندارد باید خبرگان بنشینند و حسابی بررسی کنند و راه و روش قرارداد بستن و دوز و کلکش را و شناختن دوز و کلک، و بعد خنثی کردن آن‌ها را همه با خبرگان است این دیگر به فقیه مربوط نیست.

یک فقیه با بودن اصلح حق انتخاب صالح را ندارد یعنی اگر کسی در مسائل اقتصادی از بقیه خبرویت بیش‌تری دارد یعنی بزرگ‌ترین اقتصاددان است و یک نفر در مسائل اجتماعی و یکی دیگر در مسائل نظامی، فقیه نمی‌تواند و حق ندارد که از شخصی که تخصصش کمتر است از آن انتخاب کند ولو صالح باشد.

باید کاری بکنیم که رئیس‌جمهوری در کار نباشد و یک شورایی باشد که آن شورا مملکت را اداره کند و آن شورا شورای اسلامی است و در رأس آن شورا تازه یک فقیه باشد که شرایطش را می‌گویم، یعنی شرایطش را امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید. دوباره من می‌خواهم این معنی را بگویم که نباید ما زیر بار رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر برویم که قطعا آمریکا طالب آن است و اصولا اسلامی نیست،‌ اسلامی آن است که باید فقیه در هر رشته خبره‌ترین را قبول کند نه انتخاب قبول کند.

بعد از این‌که متخصصین در هر رشته بهترین را انتخاب کردند که آمریکایی نبود، دزد نبود، تخصص هم داشت و بهترین هم بود آن وقت فقیه او را قبول می‌کند، آن هم چطور فقیهی آن فقیهی که تنها یک دروغ اگر بگوید باید کنار برود. خلاصه برادران زیر بار رئیس‌جمهور نروید و بیایید مملکت را بگوییم شورا باید اداره کند، شورای خبرگان یعنی یک نفر از بهترین اقتصاددان‌ها، یک نفر از بهترین عالمان اجتماعی یک نفر از بهترین سیاسیون، یک نفر از بهترین افرادی که مسائل فرهنگی مملکت ما را می‌داند، یک نفر از بهترین افرادی که مسائل نظامی را می‌داند، زیر بار آمریکا نروید، این‌ها را جمع کنید در رأس و بعد یک نفر را در رأس بگذاریم که با یک دروغ اوت است.

آمریکا می‌خواهد دوباره برای ما رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و به همان صورت قدیم در شکل نظام جمهوری اسلامی درست کند، نباید زیر بار این برویم. شورای خبرگان را بپذیریم که در رأسش فقیهی است که من دوباره می‌گویم که اگر آن شرایط را که امام [یک واژه ناخوانا] فرموده نداشت فقیه فاسق می‌شود و ولایتش از بین می‌رود و شورای خبرگان مسئول مملکت را اداره می‌کنند. ما باید همه قیام کنیم و بگوییم ما رئیس‌جمهوری و نخست‌وزیری را نمی‌خواهیم، ما شورای متخصص می‌خواهیم، باید مملکت را شورای متخصص اداره کند. تنها راه اسلامی حکومت ما هم همین است.

امام در یکی از نطق‌های‌شان گفتند: اگر عالمی یک دروغ گفت اصولا ولایتش بر امتش قطع می‌شود و با تنها یک دروغ برو که رفتی. این صفات را که خیلی‌ها ندارند خیلی از مردم عادی هم ندارند پس باید برویم کسانی که رشوه نمی‌دهند، کسانی که حق یکی را به یکی دیگر نمی‌دهند، کسانی که این‌جور کارها را نمی‌کند، پارتی‌بازی ندارند خوب خیلی‌ها هستند دارای چهارچوب هستند باید برویم از آن‌ها تقلید کنیم. این‌ها تازه صفاتی است که نباید داشته باشد.