پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح بیرون رفتم برای دیدن موزه تاریخ طبیعی. چون یکشنبه بود صبح بسته است. پس به هاید پارک و کنسینگتن گاردن رفته گردش مفصلی کرده مراجعت و بر حسب وعده منزل ناصرالملک رفتم. ناهار با هم خوردیم. محسنخان و ابراهیمخان هم بودند. بعدازظهر قدری صحبت کردیم و بعد، چون جایی میخواست برود مرا به منزل رسانید و گفت: برمیگردم با هم برویم چای بخوریم. در حالی که منتظر او بودم فریدالسلطنه آمد که مرا به گردش ببرد. یک دختر فرانسوی هم همراهش بود. عذر خواستم و در این بین ناصرالملک رسید و با هم رفتیم به هوتل ریتس چای خوردیم و تا غروب صحبت کردیم و باز مرا به منزل رسانید و شام را منزل خوردم.
از صحبتهای ناصرالملک معلوم شد یحییخان مشیرالدوله وقتی بر حسب میل روسها وزیر خارجه شده انگلیسها سخت اعتراض کردهاند و شاه برای اینکه آنها را راضی کند هم خلاف اقدامی که کرده نکرده باشد به آنها تکلیف کرده که در کارهایی که اهمیت دارد و نمیخواهد به یحییخان رجوع کنند به امینالسلطنه رجوع کنند که به عرض شاه برساند؛ و از آن وقت امینالسلطان روابط با انگلیس داشت، بعد در موقع سفر شاه به فرنگستان امینالسلطان، چون میترسید روسها به او اذیت کنند با ایشان بند و بست کرد و مدتی رفیق روسها بود و انگلیسها و هیچکس نمیدانستند.
از لیاقت و حسن اداره حاجی میرزا حسینخان تعریف میکرد، اما از سوء اخلاق او مذمت مینمود و حق داشت. حرفهای ناصرالملک غالبا صحیح و منطقی است. نمیدانم چرا در رفتار خود زمان نیابت سلطنت اینطور بود و ندانست چه کند. نیز میگفت: «ظلالسلطان همان وقت که ظاهرا انگلیسی بود، با روسها هم سازش داشت و یحییخان را او به اشاره روسها روی کار آورد.»
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۲۸ و ۲۲۹.