پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح باز به اتفاق پروفسور برون و میرزا بهروز به گردش و سیاحت مدرسه و نمازخانه رفتیم. چون داخل نمازخانه شدیم پروفسور برون گفت: «این خانه به این خوبی آتشکده بایستی» ۱. رودخانه «کم» را هم دیدیم که یک مرد جوان و یک زن جوان در آن گردش میکردند و پارو میزدند. باغ خیلی باصفایی هم داشت. در شهر هم قدری گردش کردیم و به یک کتابفروشی رفتیم که خیلی مفصل بود. کتابهای شرقی هم داشت.
ناهار خانم نبود و به لندن رفته بود. باز مبلغی صحبت کردیم. میرزا بهروز یک کتابچه از منظرهای کمبریج برای من خریده به یادگار آورد. جوان بدی نیست، اما خام است. دیروز با او هم در باب استخلاص زبان فارسی از الفاظ غرب صحبت کردیم، عاجز میشد، اما متقاعد نمیشد. پروفسور برون مصدق من بود.
خلاصه بعدازظهر به اتفاق او هر دو با اتوموبیل پروفسور برون به گار [ایستگاه راهآهن]آمده آنجا وداع کردیم و ساعت سه و پنجاه دقیقه حرکت کردم از کمبریج.
قبل از ساعت شش به لندن رسیدم. به زحمت و به کمک یک نفر از اجزای گار یک تاکسی پیدا کرده به سفارت آمدم. علاءالسلطنه نبود. غفارخان و منظمالسلطنه بودند. غفارخان گفت: «از صبح تا به حال دنبال منزل برای تو هستیم و پیدا نکردهایم.» بالاخره منظمالسلطنه رفت و آمد. گفت: در هوتل مجستیک یک اطاق هست، ولی هفتهای پنج گینه میخواهد. گفتیم اگر خوب باشد چندان گران نیست. به اتفاق رفته دیدیم. هوتل کوچک و محقر است، اما اطاقش پر بد نیست و چاره هم نیست. ولی دبه کرده گفتند هفت گینه است. ناچار گرفتیم و باز به سفارت رفته کیف خود را برداشته و به منزل جدید آمدم. این اول دفعه است که در یک مهمانخانه تنها منزل دارم و تنها غذا میخورم. شام مختصر به من دادند. شراب هم نداشتند. بعد از شام تا هایدپارک گردش رفتیم. در جادهها و گوشه و کنارهای باغ همان اوضاع توییلری پاریس است. مردم زن و مرد جفت جفت میآیند و میروند، یا نشسته و معانقه [روبوسی]میکنند. این هوتل در خیابان موسوم به Cromwell Road واقع و نمره ۱۶۰ است. تعریفی ندارد. میخواهم بگویم قیمت گرانتر از پاریس است.
در مدرسه، پروفسور برون درخت توتی نشان داد و گفت: معروف است که این درخت را Gray شاعر نشانده که شاگرد این مدرسه بوده است.
پینوشت:
۱- «در طرف حرم دیدم دی مغبچهای میگفت/ این خانه بدین خوبی آتشکده بایستی» (آتشکده آذر).
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۲۴ و ۲۲۵.