صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۵۷۸۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۶ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۹
چند دقیقه از ساعت دو بعدازظهر روز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ می‌گذشت که ۵ فروند هواپیمای خاکستری‌رنگ عراقی بر فضای فرودگاه مهرآباد ظاهر شدند. به گفته یکی از پاسداران مستقر در فرودگاه «ظاهرا ۴ فروند از این هواپیما‌ها که به صورت ضربدری حرکت می‌کردند هواپیمای میانی را که مامور اجرای عملیات بود اسکورت می‌کردند» (میزان، ۱ مهر ۱۳۵۹) هواپیما‌ها ارتفاع خود را کم کردند، بمب‌های‌شان را بر سر فرودگاه ریختند و به سرعت فرار کردند. این آغاز رسمی نبرد هشت‌ساله ایران و عراق بود. اما در آن روز تلخ و تاریخی شاهدان عینی چه دیدند؟ آمار شهدا و مجروحان چقدر بود؟ چند راکت از هواپیما‌های دشمن شلیک شد؟ مردم پایتخت چه واکنشی نشان دادند؟ تهران آن شب را چگونه گذراند؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: چند دقیقه از ساعت دو بعدازظهر روز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ می‌گذشت که ۵ فروند هواپیمای خاکستری‌رنگ عراقی بر فضای فرودگاه مهرآباد ظاهر شدند. به گفته یکی از پاسداران مستقر در فرودگاه «ظاهرا ۴ فروند از این هواپیما‌ها که به صورت ضربدری حرکت می‌کردند هواپیمای میانی را که مامور اجرای عملیات بود اسکورت می‌کردند» (میزان، ۱ مهر ۱۳۵۹) هواپیما‌ها ارتفاع خود را کم کردند، بمب‌های‌شان را بر سر فرودگاه ریختند و به سرعت فرار کردند. این آغاز رسمی نبرد هشت‌ساله ایران و عراق بود. اما در آن روز تلخ و تاریخی شاهدان عینی چه دیدند؟ آمار شهدا و مجروحان چقدر بود؟ چند راکت از هواپیما‌های دشمن شلیک شد؟ مردم پایتخت چه واکنشی نشان دادند؟ تهران آن شب را چگونه گذراند؟ همه این‌ها پرسش‌هایی است که خبرنگاران کیهان فردای آن روز یعنی سه‌شنبه یکم مهرماه ۱۳۵۹ کوشیدند پاسخش را بیابند، از کارمندان فرودگاه گرفته تا ساکنان نزدیک آن و بیمارستان‌هایی که مجروحان حادثه را پذیرش کرده بودند.

اظهارات شاهدان عینی

یکی از کارمندان فرودگاه: هنگام مراجعت از فرودگاه به خانه متوجه شدم ۳ فروند هواپیما با فاصله نسبتا کمی بر فراز فرودگاه در حال پرواز هستند. از آن‌جایی که حدس می‌زدم هواپیما‌ها خودی باشند چندان توجهی نکردم، تا این‌که صدای انفجار برخاست و آن‌گاه من متوجه شدم که بمب انداخته‌اند. قادر به تشخیص نوع هواپیما‌ها نبودم.

کارمند دیگر فرودگاه: هنگام انفجار بمب‌ها و آتش گرفتن هواپیما‌ها در باند حضور داشتم. دو هواپیما در این هجوم دچار آسیب شدند که یکی از آن‌ها هواپیمای ۷۰۷ و متعلق به شرکت هواپیمایی بود و دیگری یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ می‌باشد. هواپیما‌های دشمن ۳ فروند از نوع میگ بود.

یکی از ساکنین نزدیک فرودگاه: به دنبال انفجار عظیمی که تمام منطقه مهرآباد را لرزانید سراسیمه از خانه بیرون زدم، وقتی به فرودگاه رسیدم دیدم دود غلیظی به طرف آسمان بلند است. بر فراز فرودگاه سه هواپیما را دیدم. پس از آن‌که هواپیما‌های فوق از نظرم ناپدید شدند، دقایقی بعد مشاهده کردم که هواپیمایی از نوع فانتوم از فرودگاه برخاست و به تعقیب هواپیما‌ها پرداخت. پس از فانتوم فوق‌الذکر سه فانتوم دیگر نیز به فاصله چند دقیقه از پایگاه شکاری به تعقیب میگ‌های عراقی پرداختند.

یکی از خبرنگاران حاضر در ترمینال حجاج: یکی از ماموران حوالی ساعت ۳ بعدازظهر در حالی که شتاب‌زده می‌نمود وارد اطاق شد و خطاب به همکارانش گفت که چند راکت از بالای سرش گذشته و وی از یک خطر حتمی جسته است. وی در برابر پرسش من حاضر به هیچ‌گونه پاسخی نشد. اما یکی از ماموران در برابر سوال من که پرسیدم: «آیا هیچ‌گونه خسارت جانی در این حادثه وجود داشته است یا نه؟» اظهار داشت «خیر، تلفات جانی تا این لحظه نداشته‌ایم.» در ساعات وقوع این حادثه یک هواپیمای اردنی طبق برنامه قرار بوده است در فرودگاه فرود آید که گویا از هواپیمای فوق هیچ‌گونه اثری در آسمان تهران مشاهده نشده است.

محمدنوید آذر: چند دقیقه از ساعت ۲ بعدازظهر گذشته بود که به محل کارم در نزدیکی فرودگاه مهرآباد عازم بودم و در بین راه یک هواپیمای سیاه‌رنگ را که به فرودگاه نزدیک می‌شد به وضوح می‌دیدم. ولی یکباره از زیر این هواپیما راکت و بمب به سوی فرودگاه رها شد و قبل از آن‌که عکس‌العملی از خود نشان دهم دو هواپیمای دیگر نیز با سرعت به فرودگاه نزدیک شده و پس از پرتاب راکت متواری شدند. در همین لحظه دود و آتش غلیظی از پشت دیوار فرودگاه به آسمان برخاست و به دنبال آن فانتوم‌های ایرانی به سرعت به پرواز درآمدند و به دنبال میگ‌های عراقی حرکت کردند. من و عده‌ای از مردم سعی کردیم جهت کمک به داخل فرودگاه برویم، ولی مامورین جلوگیری کرده و بلافاصله ماشین‌های آتش‌نشانی خود را به محل رسانیدند. همچنین هواپیما‌های بزرگ مسافربری را که در فرودگاه متوقف بودند بکسل کرده و به محل امن‌تری منتقل کردند تا از خسارت احتمالی ناشی از آتش‌سوزی مصون باشند.

دکتر عکاشه جراح بیمارستان شماره ۲ اجتماعی: «ساعت ۲ و ۱۲ دقیقه متوجه صدای انفجار شدم و در این لحظه هواپیمای سیاه‌رنگی را دیدم که از فرودگاه به سمت کرج پرواز می‌کند. در همین احوال صدای مقابله هوایی نیرو‌های ایرانی نیز به گوش می‌رسید. قبل از این‌که هواپیمای سیاه رنگ کاملا ناپدید شود، یک فانتوم ایرانی به تعقیب آن پرداخت و وقتی به پشت‌بام بیمارستان رفتیم دو نقطه فرودگاه در آتش می‌سوخت و آتش و دود تا فاصله زیادی به آسمان می‌رفت.»

واکنش مردم تهران و ایجاد ترافیک

مردم غرب تهران برای اطلاع از چگونگی واقعه به خیابان‌ها ریختند و با مشاهده بمباران قسمتی از فرودگاه مهرآباد به منظور کمک به فرودگاه هجوم آوردند که البته مامورین انتظامی در حوالی فرودگاه از حرکت مردم جلوگیری به عمل آورده و از مردم خواستند که حوالی فرودگاه را ترک کنند و در صورت نیاز به کمک مردم مقامات مربوطه اطلاعیه صادر خواهند کرد.

وقتی مردم با ممانعت مامورین مواجه شدند، به سمت پادگان‌های نظامی واقع در غرب تهران حرکت کردند تا در صورت اعزام ستون‌های نظامی همراه آنان شوند و همکاری کنند، ولی از طریق رادیو و تلویزیون طی اطلاعیه‌های مکرر از مردم خواسته شد که از تجمع در مقابل پادگان‌ها خودداری کنند و اجازه دهند ستون‌های نظامی در صورت نیاز سریع‌تر حرکت کنند و در نقاط مورد نظر مستقر شوند.

هجوم هزاران نفر از مردم تهران به سوی فرودگاه مهرآباد موجب شد که راه‌بندان شدیدی در این منطقه به وجود آید، تا جایی که علاوه بر ماموران راهنمایی و رانندگی صد‌ها نفر از جوانان در سر چهارراه‌ها کنترل عبور و مرور ماشین‌ها را به عهده گرفتند.

این راه‌بندان تا ساعت ۸ شب در بخش‌هایی از غرب تهران ادامه داشت. ولی با وجود ترافیک سنگین این منطقه اتومبیل‌های آتش‌نشانی و اورژانس به سرعت در رفت و آمد بودند.

تهرانِ خاموش

پس از حمله هواپیما‌های عراقی به فرودگاه مهرآباد، به مردم تهران به ویژه مناطق غربی شهر اطلاع داده شد که چراغ‌های‌شان را خاموش کنند. به موجب این اعلام برق بعضی از محلات تهران قطع شد و دیگر نقاط نیز با کمک مردم که مقررات خاموشی را رعایت کردند در تاریکی فرو رفت. ماشین‌ها هم در خیابان‌های تهران از روشن کردن چراغ‌های‌شان خودداری کردند و در بعضی نقاط شهر ماموران مستقر شده و به حالت آماده‌باش درآمدند. چراغ‌های اکثر بانک‌ها طبق معمول گذشته روشن بود که از طریق رادیو و تلویزیون به مسئولان بانک‌ها و همچنین متصدیان امور فنی در ادارات دولتی که چراغ‌های‌شان روشن بود اطلاع داده شد که بلافاصله در محل کار خود حاضر شده و چراغ‌ها را خاموش کنند. در بیمارستان‌ها و اماکنی که وجود روشنایی ضرورت داشت با نصب کاغذ به شیشه‌ها و نیز کشیدن پرده‌ها از روشنایی برق استفاده شد. همچنین در آخرین ساعات شامگاه ۳۱ شهریور عبور و مرور انواع موتور سیکلت در سطح شهر تهران ممنوع شد.

آمار شهدا و مجروحین

طبق آماری که تا ساعت یک بامداد یکم مهر ۱۳۵۹ به دست روزنامه کیهان رسید و نیز تماس خبرنگاران این روزنامه با بیمارستان‌های تهران، ۹ نفر در جریان حمله هواپیما‌های عراقی به شهادت رسیدند که از این نه نفر «سه نفر در بیمارستان امام خمینی درگذشته‌اند و نیز ۴ نفر در بیمارستان میمنت که دو نفر به نام‌های تقی صفری و شاه‌محمدی شناسایی شده‌اند. همچنین در بیمارستان بیمه‌های اجتماعی شماره ۲ یک نفر که راننده تانکر نفت‌کش بوده و هنگام عبور در حوالی فرودگاه مجروح گردیده بود شهید شده است. پزشکی قانونی نیز وجود جنازه یک شهید حادثه را که کارگر شهرک اکباتان بوده تایید نمود...» بر اساس همین گزارش تعداد مجروحین حادثه فرودگاه که به بیمارستان‌ها اعزام و بستری یا مداوا شدند بدین شرح اعلام شد:

بیمارستان امام خمینی ۱۵ نفر.
بیمارستان شریعتی: ۸ نفر.
بیمارستان صنایع هواپیمایی: ۳ نفر.
بیمارستان میمنت: ۸ نفر.
بیمه‌های اجتماعی شماره دو: ۳ نفر.

به این ترتیب تعداد کل مجروحین ۳۷ نفر اعلام شد که از این عده آن‌هایی که جراحت‌شان شدت نداشت مداوا و از بیمارستان مرخص شدند.

خسارات واردشده

علاوه بر کشته و مجروح شدن شماری از هموطنان، بر اثر اصابت راکت و امواج انفجاری به شهرک اکباتان خساراتی وارد، و یک ساختمان در ترمینال بین‌المللی خراب شد. همچنین دو دستگاه ماشین آتش‌نشانی و یک دستگاه پیکان سبزرنگ که در جاده مخصوص کرج در حرکت بود و نیز یک دستگاه کمپرسی از بین رفت.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۰
اکسیر
|
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
روز اول جنگ منهم این هواپیماها را دیدم و متعجب از طرز پروازشان تا ساعات بعد ک از رادیو خبر را شنیدیم علت را نمیدانستم..در روستامان ک کرمانشاهه مشغول بازی بودیم ک ناگاه غرش وحشتناک هواپیماها میخکوبمان کرد.من سه جنگنده عراقی دیدم ک بعد از عبور از فراز کوهی انقدر ارتفاع کم کرد ک کاملا میشد فهمید هواپیما ایرانی نیست.میشد چهره خلبانانشان را هم دید اگر پوشیده نمیبود.حرکت در اون ارتفاع،جهت حرکتشان و خودی نبودن برا همه سئوال بود و تا شب افراد بزرگتر گمانه زنی میکردند.شب از ماجرا باخبر شدیم.بعثی ها از اصل غافلگیری استفاده کردن وگرنه نمیتونستن مقابل خلبانان قهرمان ما عرض اندام کنن.شاهد موضوع اینکه در همون چند روز اول بود ک متوجه صدای هواپیما شدیم ک دیگه مانوس ما شده بود.اینبار اما چند جنگنده عراقی ک ب قصد حمله وارد ایران شده بودند هواپیماهای ایران رو مقابلشون دیده بودن و مث موش فرار میکردن.بشخصه شاهد بودم دو جنگنده عراقی در حال فرار بودند و یک اف۵ ایرانی دنبالشان بود.هنوز در دید ما بودند ک بخاطر اینکه بتونن سبک شده از چنگ اف۵ ما در برن بمبهای خودشونو بی هدف رها میکردن.بعدا شنیدیم ک یکیشون شکار اف۵ ما شده و اون یکی هم بیچاره از ترس خودش سقوط میکنه.درود بر سربازان میهن در هر جایگاه
ناشناس
|
۱۷:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
وقتی جنگ شد من در کوچه، نزدیک مسجد جامع خرمشهر همراه خواهر و برادرم و بچه های همسایه بازی می کردیم .. مادرم خانه نبود .. هفت ساله بودم .. خیلی ترسناک بود.. زن همسایه، ما را به خانه خودشان برد ... شاید باور نکنید، اما مادرم به بازار، برای خرید رفته بود. همان بازاری که هلیکوپتر عراقی، مردم را به رگبار بست اما خدا رو شکر مادرم به سلامت برگشت .. پدرم در راه آهن برای لوله کشی رفته بود و تعریف می کرد که همان جایی که کار میکردیم هدف قرار گرفت اما چون برای غذا خوردن رفته بودند اتفاقی برایشان نیفتاد
شاهد عینی
|
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۳۱
سلام، من هم یکی از شاهدان عینی هستم. البته با فاصله از فرودگاه. در کوچه مان با دوستانم ایستاده بودم. وقتی صدای نامأنوس هواپیماها را شنیدم به آسمان نگاه کردم و با وحشت چشمم به هواپیماهای جنگی ای افتاد که آنها را نمی شناختم. بقیه هواپیماهای مسافربری و نظامی خودی را به اسم و مدل و حتی از روی صدای شان به خوبی می شناختم. وقتی این جنگنده های غریبه را به دوستم نشان دادم، از روی شوخی گفت حتماً عراقی اند و اومدند بمباران کنند. هنوز حرفش تمام نشده بود که صدای مهیب بمباران رو شنیدیم و ...