صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۳۹۸۵
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خاطرات آیت الله هاشمی: در گزارش‌ها، در مذاكرات اسرایيل و آمريكا، مسأله همكارى روسيه و ايران در مورد انرژى هسته‌اى و توليد موشك، سخت مورد توجه و حساسيت قرارگرفته و اعلان‏ كرده‌اند که فشار را بر روسيه زياد خواهند كرد و تهديد به لغو قرار خريدگاز از روسيه‏ كرده‌اند. به نظر مى‌رسد، مسأله جدى باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
بعد از نماز و صبحانه، از حوزه علميه اهل سنت شهر ارومچى بازديد كرديم. آقاى محمد صالح، رييس‌ حوزه توضيح داد. نود طلبه دارد و سالانه جمعى از ائمه‌جماعات را بازآموزى مى‌نمايد. اين حوزه با هزينه دولت ساخته شده و اداره مى‌شود، برنامه‌هايش هم بد نيست. مقدارى كتاب و مبلغي به آنها هديه نموديم.
سپس از مسجدى بازديد كرديم كه مهم‌ترين مسجد شهر، ولى مختصر و كوچك است. عفت و بچه‌ها هم از كودكستانى بازديد كردند. امروز و هم ديشب، در مسير، مسئولان چينى سعى داشتند كه از برنامه‌هاى آزادسازى شان تمجيد كنند و در جواب اينكه سرنوشت سوسياليسم چه مى‌شود، جوابى نداشتند. حتى آقاى جيانگ زمين هم از برنامه آزادسازى به عنوان نتيجه افكار درخشان آقاى دنگ شيائوپنيگ تمجيد كرد؛ به نظر مى‌رسد گام به گام از نظام سوسياليسم دور مى‌شوند.
به فرودگاه رفتيم. در خصوص نتايج سفر، مصاحبه راديو و تلويزيون نمودم. به سوى تهران پرواز كرديم. ساعت دو بعد از ظهر به وقت تهران، با استقبال رسمى وارد فرودگاه مهرآباد شديم.
يكسره به دفترم رفتم. پس از كمى استراحت، تا مغرب كارهاى عقب مانده را انجام دادم. تلفنى با رهبرى احوالپرسى كردم. سر شب جلسه شوراى عالى امنيت داشتيم. در مورد موضع تند شوراي همكارى خليج فارس به اضافه سوريه و مصر درباره جزيره ابوموسى مذاكره كرديم. سياست برخورد اين مرحله را «سعى در توجيه عرب‌ها» و «كاستن از تشنج» تعيين كرديم.

 

 

سال ۱۳۷۲
ديشب خيلى بد خوابيدم و امروز خسته و كوفته بودم. ساعت هشت‌ونيم در دفترم بودم و تا ساعت ده صبح كارها را انجام دادم. دانش‌آموزان موفق در مسابقات المپيادهاى رياضى، شيمى، فيزيك و كامپيوتر آمدند. دكتر [محمدعلی] نجفى، [وزیر آموزش و پرورش]توضيح داد و من برايشان صحبت تشويق‌آميز كردم و جوايزى به آنها و مديران و مربيان‌شان دادم.
خانم [نفیس] صديق، مدیر اجرایی کنترل جمعيت سازمان ملل آمد. گزارش تلاش‌هاى بين‌المللى براى كنترل جمعيت را داد و ايران را جزو كشورهاى موفق و پاكستان و هند را در رده كشورهاى ناموفق گفت. علت آن را بى سوادى مردمشان و كمى امكانات كنترل مي‌داند. تأكيد كردم كه مركز آموزش و هماهنگى كه بناست ايجاد كنند، در ايران باشد. خودش قبول داشت كه تعليمات علماى ايران و ايمان مردم ايران از عوامل توفيق است و مى‌تواند از ايران روى كشورهاى اسلامى ديگر اثر بگذارد.
هيأت پاكستانى آمد. نامه آقاى معين تريشى، نخست وزير موقت را آوردند كه خواسته بود پاكستان را در ساخت كارخانه‌هاى شكر و نيشكر خوزستان شركت بدهيم. به دكتر [عیسی]كلانترى، [وزیر کشاورزی] گفتم بررسى كنند.
آقاى دكتر [سیدمحمود] طباطبايى، [رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی] آمد. از دكتر [علیرضا] مرندى، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] شكايت كرد كه خواسته افراد مزاحم را به دانشگاه برگردانند. به دكتر مرندى گفتم كه عجله نكنيد.
ساعت دو و نيم براى استقبال از آقاى [علی] عزت بگوويچ، رييس‌جمهور بوسنى و هرزگوين به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. استقبال رسمى انجام شد. سُفراى مقيم هم آمده بودند. مصاحبه كوتاهی کردیم. از عربستان آمده است. با دكتر ولايتى به اقامتگاه رفتند و من به دفترم برگشتم. كارها را انجام دادم و به جلسه هیأت دولت رفتم.
به آقاى [اکبر] تركان، [وزیر راه و ترابری] گفتم كه خبر گران شدن كرايه قطار را كه معاونش اعلان كرده است، تكذيب كند. اخوى محمد، [رییس سازمان صداوسیما]، گزارش سفر به آلمان و مذاكره با آقای [هلموت] كُهل، [صدراعظم آلمان] را داد. قبل از اتمام جلسه دولت به دفترم برگشتم.
به دكتر ولايتى گفتم، قبل از اعتراضات آمريكا كه از طريق سفارت سوييس مى‌رسد، ما هم عليه آنها بفرستيم. گفتم يك ميليون دلار از باقيمانده قيمت نفت اهدايى را به رييس‌جمهور بوسنى بدهد. هيأت بوسنيايي براى دور اول مذاكره آمدند. از كمك ‌هيأت ايران خيلى ممنون اند. گفتند كاملاً محاصره‌اند و اسلحه‌شان تمام شده و فقط بخشى از كمك‌هاى ما را دارند. خواستار كمك بيشتر شدند. مشكل شان جدى است و در بن‌بست و در محاصره هستند. پيشنهاد داشتند كه ما از طريق كروات‌ها و با صرب‌ها و با روس‌ها و يا كشورهاى غربى و يا اسلامى براى كمك كردنشان و رساندن كمك اقدام كنيم. از پيشنهاد مشخص دادن موشك به كروات‌ها كه براى مقابله با صرب‌ها نياز دارند، جهت رفع محاصره و رساندن اسلحه به مسلمان‌ها استفاده كنيم. موافقت كردم. قرار شد خودش در ملاقات پس فردايش با رييس‌جمهور كرواسى مطرح كند. براى بازسازى و پذيرش متخصصان بيكارشان هم كمك خواست.
شب با رهبرى ملاقات داشتيم. شام میهمان من بودند. دربارة مسايل بوسنى و فلسطين و جزاير و عربستان سعودی و عراق و وزارت اقتصاد و دكتر منافى و ملاقات با عزت بگوويچ هم مذاكره کردیم؛ در همه موارد اتفاق نظر داشتيم. دير وقت به خانه رسيدم.

 

 

سال ۱۳۷۳
تا نزديك ساعت ده صبح، در منزل، به انتظار رسيدن وقت ملاقات دوم با هيأت پاكستانى، دربارة تاريخ عثمانى‌ها مطالعه مى‌كردم. ملاقات، به‏خاطر تمام نشدن بحث كميسيون‌ها، يك ساعت به تأخير افتاده بود.
ساعت ده به اقامتگاه سعدآباد رسيديم و بلافاصله دور دوم مذاكره شروع شد. كميسيون‌ها دربارة توافق در امر گاز و نفت و تجارت گزارش دادند و من و آقای لغارى، جمع‌بندى كرديم و جلسه را ختم نموديم كه به فرودگاه برويم. معلوم شد، مدتى وقت لازم است كه اسناد براى امضا آماده شود. او به اقامتگاه رفت.
من و دكتر ولايتى و آقازاده، مقدارى در چمن‌هاي سعدآباد قدم زديم و دربارة نفت و گاز و سفر به هند و مسأله كشمير و تحريكات آمريكا براى ايجاد اختلاف بين ايران و قطر، در خصوص سهم حوزه گاز مشترك، صحبت كرديم.
معلوم شد تهيه اسناد، هنوز يك ساعت ديگر وقت لازم دارد؛ توافق شد كه ساعت چهار بعد از ظهر بروند. گفتم ناهارشان را تهيه كردند و من به دفترم رفتم.
رؤساى دانشگاه‌ها و وزير و معاونان وزارت فرهنگ و آموزش عالى آمدند. كمبودها ونيازهاى ارزى و ريالى را گفتند. دلداريشان دادم و وعده جبران كمبودها و ترميم حقوق‌ها و تقويت دانشگاه كه راضى رفتند. ناهار را در دفترم صرف كردند.
عفت هم براى بدرقه خانم‌هاى همراه رييس‏ جمهور پاکستان، به سعدآباد رفته بود و به‏ خاطر تأخير در حركت، به دفتر من آمد و گفت به اقامتگاه، تعداد زيادى فرش و جواهرات براى خريد میهمانان آورده بودند كه آنها خريدهاى قابل‏ توجهى داشته‌اند.
ساعت چهار به دفتر آمدند و توافقنامه‌ها امضا شد. با هم به سوى فرودگاه رفتيم. در مسير، دربارة خطر انهدام تأسيسات انرژى هسته‌اى پاكستان توسط اسراييل يا هند به تحريك آمريكا صحبت شد؛ در اين خصوص حرف آقاى [یوسف‏ بن] علوى، وزير امورخارجه عمان كه در مذاكره با دكتر ولايتى، اين خطر را به عنوان اطلاع مطرح كرده بود، به او گفتم. تشكر كرد. از اظهارات آقاى نوازشريف در مورد داشتن بمب اتمى كه باعث فشار زياد بر پاكستان شده ناراحت بود و نيز به‏خاطر اينكه بناست وزير انرژى آمريكا، با جمع زيادى از سرمايه‌داران آمريكايى به زودى براى شركت در طرح توليد هفت هزار مگاوات برق كه در برنامه پاكستان است، به پاكستان بروند و اميد داشت كه روابطشان با آمريكا بهتر شود؛ گرچه مدعى بود، اكنون روابط خيلى تيره است.
پس از مصاحبه و بدرقه رسمى و حركت میهمانان، به دفتر برگشتيم. تا ساعت نُه شب، كارها را انجام دادم و به خانه آمدم. كسى در خانه نبود. حاضرى خوردم. خاطرات را نوشتم و خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۴
آقاي ولايتي، [وزیر امورخارجه]، گزارش سفر به تركمنستان را تلفني داد. در مورد سفر به مالزي، براي مسأله بوسني و هرزگوین ، كسب نظر کرد و نتیجه مذاكره با هيأت‏عراقي را گزارش داد كه شبيه گزارش وزارت‏اطلاعات است.
به حسينيه مجتمع امام‏ خميني رفتم و در جمع ائمه‏ جمعه، سخنراني مبسوطي نمودم، در تشريح وضع كشور و منطقه و جهان و دستاوردهاي مهم انقلاب و ضرورت همياري در مصاف جنگ رواني كه دشمنان اسلام براي تضعيف روحيه مردم، در دست اجرا دارند.
به دفتر برگشتم. آقاي دكتر [محمدحسین] عادلي، براي خداحافظي آمد. [به عنوان سفیر ایران،] عازم كانادا است. طرحي براي استفاده از اندوخته‌هاي ايرانيان مقيم كانادا، جهت سرمايه‌گذاري در داخل ارایه كرد و پيشنهاد دانشكده مديريت دانشگاه تهران؛ براي اهداي دكتراي [افتخاری] مديريت به من را آورد؛ نپذيرفتم.
مسئولان برنامه بزرگداشت سرداران شهيد لشكر 17 علي‏ بن‏ ابي‌طالب (ع) آمدند. گزارش برنامه‌ها را دادند و استمداد نمودند. عصر [آقای عبدالرحمن ندیمی]، استاندار بوشهر آمد. در مورد مبادلات مرزي با قطر و مبادله زمين براي نمايشگاه دایمي و نيز سفر اُمراي قطر براي شكار، سئوال و استمداد داشت.
شب به خانه آمدم. عفت و ياسر از رفسنجان مراجعت كرده بودند و برنامه‌اي كه [برای نامزدی یاسر] اجرا كرده بودند، گزارش دادند. چمدان را براي سفر فردا بستم.

 

 

سال ۱۳۷۵
اول وقت آقاى على حسن اموينى، ریيس‏ جمهور سابق تانزانيا آمد. خودش اهل زنگبار است و توصيه كمك به زنگبار را داشت. گفت سى هكتار زمين دارد و مردم بعد از دوره رياست جمهورى، پنجاه رأس گاو به او داده‌اند. به كشاورزى و دامدارى مشغول است. با او گرم گرفتم و دعوتش كردم كه به ايران بيايد. سپس جمعى از اعضاى شوراى عالى اداره مسلمانان آمدند و درخواست نمودند كه براى چاپخانه و بيمارستان و حمل و نقل مبلغان و دانشگاه كمك‌شان كنيم؛ وعده كمك به طور محدود دادم.
با [آقای ویلیام مکابا]، ریيس‏ جمهور، جلسه خصوصى داشتيم. برنامه‌هاى سفر را مرور كرديم. مشكلات به جاى مانده از دوران استعمار انگليس را توضيح داد كه مثلاً در سال استقلال، فقط چهارده نفر فارغ‌التحصيل دانشگاه داشته‌اند. آلمانى‌ها بهتر از انگليسى‌ها بوده‌اند. عمده خط راه‏آهن شرقى ـ غربى را آلمانى‌ها ساخته‌اند و گفت اكنون بعد از اينكه رژيم سوسياليستى را كنار گذاشته‌ايم و كارخانه‌هاى دولتى را به بخش خصوصى عرضه كرده‌ايم، استقبال كمى مى‌شود و اكثر كارخانه‌ها يا تعطيل‌اند و يا با ظرفيت كم كار مى‌كنند و ضرر مى‌دهند. مثلاً 12 كارخانه فرآورى بادام هندى دارند كه همه تعطيل‌اند و بادام هندى قبل از فرآورى، به قيمت 75 سنت براى هر كيلو به هندوستان فروخته مى‌شود و آنها بعد از فرآورى، هر كيلو را پنج دلار مى‌فروشند.
در جلسه دوم مذاكرات هم با اشاره اين را گفت و از ايران خواست با خريدن سهام و آوردن سرمايه در گردش، اينها را فعال كنند. من هم برآمادگى خودمان تأكيد كردم و گفتم،كار بايد از پرداخت طلب ما شروع شود. قيمت عمده آن را سهام بدهيد و بخشى را شيلينگ و كمى را هم ارز و براى دانشگاه، جهت تربيت نيرو ساختمان بدهند. توافق نامه‌ها بر سر ميز امضا شد.
طرف آقاى قائم‏ مقامى، معاون وزير راه و ترابری، يك خانم بود. مطابق عُرف جارى، می‎بايست پس از امضا و مبادله اسناد، مصافحه كنند كه چون ايرانى‌ها دست زنان را نمى‌توانند لمس كنند، بدون مصافحه انجام شد؛ قدري خنديديم. به مزاح گفته شد كه به جاى مصافحه، همديگر را ببوسند؟!
به سوى فرودگاه حركت كرديم. در مسير هم سئوال و جواب زيادى داشتيم. از تحصيلاتش پرسيدم. گفت در رشته هنر و ادبيات است و قبلاً روزنامه‌اى تأسيس كرده. آدم روشن و پُرانرژى و مطلعي است. چون جديداً ریيس‏جمهور شده و مسئوليت گذشته را ندارد، خيلى راحت ضعف‌ها و عقب‏ماندگى‌ها را مى‌پذيرد و در صدد علاج است. تعجب است از ریيس‏ جمهور سابق كه چنين نكرده. با ریيس‏جمهور سابق رفيق‏اند، او هم از ايشان در انتخابات حمايت كرده، چون خودش نمى‌توانسته انتخاب شود.
در فرودگاه با تشريفات نظامى ساده‌تر و رقص بدرقه كردند. ساعت ده و نیم به سوى حراره، پايتخت زيمبابوه پرواز كرديم. در راه آقاى نعمت‌زاده، [وزیر صنایع] و آقاى آل‏ اسحاق، [وزیر بازرگانی]، مذاكرات و تصميمات را گزارش دادند. آقاى فروزش، [وزیر جهادسازندگی] را هم گذاشتيم كه موارد موردنظر را ببيند و راهكار اجرايى را مشخص كند؛ منجمله ديدن محل سدهاى پيشنهادى و نقشه‌ها و كارخانه‌هاى بادام هندى. آقاى نعمت‌زاده، چند كارخانه را ديده و كارخانه‌هاى شكر را مناسب مى‌داند. آقاى آل‏اسحاق، پيشنهاد تأسيس نمايشگاه دایمى و انبارهاى كالاهاى ايرانى را در دارالسلام شبيه زنگبار دارد.
نزديك ظهر وارد فرودگاه حراره شديم. مثل ديگران استقبال گرمى داشتند. سان و سرود و رقص و شليك 21 تير توپ كه در اوگاندا و سودان و تانزانيا هم داشتيم و اُبهت زيادى به مراسم مى‌دهند. در تانزانيا و زنگبار خيلى نزديك بودند و بوى باروت و دود به ما مى‌رسيد.
جمع زيادى از زنان و مردان مسلمان در فرودگاه جمع شده بودند و خيلى گرم با سرود و شعار الله‏ اكبر و هلهله استقبال كردند و آقاى [رابرت] موگابه، ریيس‏جمهور هم تحت‏تأثير گرمى آنها قرارگرفت. غيرمسلمان‌ها به صورت رقص و طبل اظهارشادمانى مى‌كردند.
به سوى شهر حركت كرديم. در راه سئوالات زيادى از وضع كشورش كردم كه بعضى جواب‌ها را نمى‌دانست؛ به بعد موكول كرد. به اقامتگاه مخصوص آمديم. عفت و همسر موگابه و دكتر ولايتى و محسن و فائزه و بدرى‏خانم هم رسيدند. مدتى در يك اتاق نشستيم و صحبت‌هاى دوستانه داشتيم. اخيراً همسر جوانى از خانواده متوسط گرفته و مى‌گويند وقت زيادى صرف او مى‌كند. سفيرمان هم بود و كارهاى مورد نظر در همكارى را توضيح داد. آقاى موگابه، خيلى مشتاق ساخت پالايشگاه توسط ايران است.

 

 

سال ۱۳۷۶
در منزل بودم. وقت به كار روى كليد قرآن و مطالعه تاريخ معاصر گذشت. ظهر مهدى و ياسر و فاطى و بچه‌ها بودند. محسن و فائزه هم در سفرند. مهدى و فرشته از وضع شهر كيپ‏تاون آفريقاى جنوبى تعريف كردند. تازگى از سفر برگشته‌اند و آن را پيشرفته و وسيع و زيبا ديده‌اند.
فاطى، شرح معالجه‌اش در كانادا را داد. خيالش راحت شده است. گفت مسأله دعوت از خانم‌هاى آمريكايي توسط دفتر همبستگى [زنان]، با پيشنهاد آقاى [کمال] خرازى، [وزیر امورخارجه] و موافقت وزارت امورخارجه و درخواست از دفتر به عنوان سازمان غيردولتى بوده است كه هنگام مواجه شدن با اعتراض، نخواستند به عهده بگيرند. گفتم به نحوى بايد موضوع روشن شود.
در گزارش‌ها، در مذاكرات اسرایيل و آمريكا، مسأله همكارى روسيه و ايران در مورد انرژى هسته‌اى و توليد موشك، سخت مورد توجه و حساسيت قرارگرفته و اعلان‏ كرده‌اند که فشار را بر روسيه زياد خواهند كرد و تهديد به لغو قرار خريدگاز از روسيه‏ كرده‌اند. به نظر مى‌رسد، مسأله جدى باشد. عصر از استخر استفاده كردم. هوا سرد است. كمى مشكل بود.