صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۷۱۷۸۵
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
خاطرات آیت الله هاشمی: براى اقامه نمازجمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبه اول را دربارة دستاوردهاى دوران سازندگى- به مناسبت هفته دولت- و خطبه دوم را به ساير مناسبت‌ها اختصاص دادم. ديشب تا نزديك صبح، رعد و برق و باران داشتيم كه اين وضع در چنين فصلى نادر است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
با تكان شديدى كه هواپيما در فضاى اقيانوس خورد، بيدار شدم. كمربند را بستم و ديگر نخوابيدم. از فضاى جزيره بزرگ سوماتراى اندونزى كه عبور مى‌كرديم، وضع جزيره را از بالا تماشا مى‌كردم؛ نسبتاً سرسبز است. نزديك جاكارتا، جزاير فراوان كوچك از آب سر برآورده‌اند؛ مثل تپه ماهورهاى سنگى كه دريا قسمت گودتر آنها را گرفته باشد.
آقاى [سيدمحمد] غرضى، [وزير پُست و تلگراف و تلفن] مدعى شد كه اندونزى هفده هزار جزيره دارد كه دكتر [حسن] روحانى استبعاد مى‌كرد. بالاخره در نوشته‌ها خوانديم كه حدود سيزده هزار جزيره دارند و حدود يك دهم آن مسكونى است.
ساعت ده به وقت جاكارتا، سر موعد مقرر و ساعت هفت و نيم به وقت تهران در فرودگاه قديمى شهر كه نزديك جاكارتاست، فرود آمديم. استقبال رسمى از من و عفت انجام شد. آهنگ سرود ملي قديمى ما را كه اخيراً عوض شده است، در مراسم خواندند. گروه رقص محلى را كه در فرودگاه براى ميهمانان داشتند و زن بودند، به خاطر ما عوض كردند و گروه مرد آوردند. آنها به جاى رقص، برنامه محلى ديگرى ارايه كردند.
كمى در سالن نشستيم و با آقاى [محمد] سوهارتو، رييس جمهور [اندونزي] احوال‌پرسى كرديم. سپس با آقاى عارفين، وزير همراه و رييس كميسيون مشترك ايران و اندونزى به هتل هيلتون رفتيم. در سالن ورودى هتل هم گروهى براى اجراى نوعى ساز و ضرب محلى، براى ميهمانان نمايش مى‌دادند. كاركنان هتل كه بيشتر زن بودند، با نوعى توجه خاص به هيأت ايرانى مى‌نگريستند.
چون اينجا نزديك خط استواست، روزشان حدود دوازده ساعت است. هوا معتدل و شرجى با دماي بين 24 تا 28 درجه سانتيگراد است. در سوئيت مخصوص هتل، دكتر ولايتى و همراهانش كه جلوتر براى آماده كردن برنامه‌ها آمده‌اند، كارها را توضيح دادند و برنامه‌ ملاقات‌ها را گفتند. به درخواست خودمان به كاخ رفتيم و ساختمان محل برگزارى كنفرانس [سران كشورهاي جنبش عدم تعهد] را ديديم؛ جالب است. سالن بزرگى از قديم داشته‌اند و براى انجام اين كنفرانس، قسمت‌هاى جديدى كه سالن‌هاى بسيار بزرگ است، به آن اضافه كرده‌اند.
گفتند سالن در مدت هشت ماه ساخته شده است كه اگر درست باشد، قدرت اجرايى بالايى را نشان مى‌دهد. تونلى هم احداث كرده‌اند كه هتل هيلتون، محل اقامت ميهمانان را از زير زمين به ساختمان كنفرانس متصل مى‌كند و حدود ششصد متر است. قسمتى از اين تونل را با ماشين‌هاى برقي كوچك كه با باطرى كار مى‌كند، طى كرديم؛ ماشين‌ها سرعت ندارند، به گونه‌اى كه بعضى از همراهان پياده، ما را همراهى مى‌كردند.
از آنجا به محل رزيدانس خودمان آمديم كه ملك ايران است و در محله اعيان‌نشين شهر واقع شده است. ساختمان قديمى است، ولى بد نيست. در راه، توضيحات زيادى از ميهمان‌دار دربارة وضع اقتصادى و اجتماعى اندونزى گرفتم. همه چيز گران و بدون سوبسيد[= يارانه] است و مزد كارگران كم است. بعد از ناهار و استراحت و تماشاى تلويزيون، استحمام كردم.
عصر علما و سران روحانى شهر جاكارتا آمدند. لباس‌شان شبيه مردم عادى است و مثل ما نيست. عربى هم كمى بلدند. يكى از بزرگان‌شان صحبت كرد و خيرمقدم گفت. اول صحبتش آيه و حديثى خواند، سپس با زبان اندونزيايى حرف زد. يكى از طلاب آنها كه در ايران درس خوانده است، حرف‌هايش را به فارسي ترجمه مي‌كرد. سپس من حرف زدم و همان طلبه به زبان اندونزيايي ترجمه كرد. جلسه دوستانه و گرمى بود. موقع خداحافظى، با همه آنان مصافحه كردم و خودشان را معرفى نمودند. بعضى‌هاشان شيعه بودند و بعضى‌ها به ايران آمده بودند.
سر شب رفتيم و مقدارى شهر را گشتيم. خيابان‌هاى نبحل و بحرين و سودرمن كه از مهم‌ترين‌اند. آقاى [سيد اصغر] قريشى، سفيرمان توضيحات خوبى داد.
برگشتيم، شام خورديم و برنامه‌هاى تلويزيون را تماشا كرديم. بچه‌ها به هتل رفتند و من و عفت و ياسر و جمعى از پاسداران مانديم. در اخبار كنفرانس، به هيأت ايرانى توجه خوبى مى‌شود.

 

 

سال ۱۳۷۲
در گزارش‌ها توافق ساف و اسراييل بر سر ايجاد خودمختارى براى فلسطينى‌ها در نوار غزه و شهر اريحا تحول مهمى است كه در هر دو طرف، مخالفان جدى هم دارد. براى شركت در كنفرانس انجمن اوليا و مربيان به حسينيه ارشاد رفتيم. بعد از قرآن و سرود و خيرمقدم و گزارش [آقای محمدعلی نجفی]، وزير آموزش و پرورش، صحبت کردم.
ساعت نُه به دفترم رسيدم.آقاى دين پرور آمد. گزارش سفر به هندوستان و خدمات مدارس طلاب و آموزش‌ها و مخالفت دولت هند با مراجعت او به هند را داد و براى بنياد نهج‌البلاغه استمداد كرد. عقد ازدواج يكى از كاركنان نهاد[ریاست جمهوری] را بستم و هديه‌اى دادم.
آقاى [حمید] ميرزاده، [معاون اجرایی رییس‌جمهور] آمد و گزارش وضع كيش را داد. مدعى است مصوبه اخير در مورد كارت‌ها، فعاليت [تجاری] در كيش را راكد كرده است. گفت شركت [هواپیمایی] اِيركيش هم ضرر مى‌دهد.
مهندس [عباس] آخوندى، [وزیر مسکن و شهرسازی] آمد. سياست‌هاى جديد راجع به مسكن را گفت و نظر من را خواست. عصر دكتر [محمدحسین] عادلى، [رییس کل بانک مرکزی] آمد. خبر داد مذاكرات اخذ ده ميليارد دلار وام كه چند روز متوقف بود، دوباره فعال مى‌شود و مورد جديدى هم پيش آمده است. در مورد سياست تسهيلات ريالى بيشتر براى واحدهاى توليدى پرسيد كه نظر موافق دادم.
شوراى عالى ادارى جلسه داشت. در مورد اصلاح ساختار وزارت مسكن و شهرسازی و سرعت كار در اداره پُست، تصميماتی اتخاذ شد. ساعت نُه و نیم شب به خانه رسيدم. آقاى شيخ حسين هاشميان تلفنى وقت فورى خواست. بعداً اطلاع داد كه ديروقت است و وقت براي فردا خواست.

 

 

سال ۱۳۷۳
عقد ازدواج يكى از كارمندان را بستم و هديه‌اى دادم. آقاى [محمد] مؤمنى شهميرزادى كه براى جواب عقد آمده بود، براى معالجه و وسيله نقليه استمداد كرد. پيشنماز نهاد [ریاست‏ جمهوری] است. به بیماری سرطان مبتلا شده است.
آقاى ميرزاده، [معاون اجرایی رییس‏ جمهور] آمد و گزارش بازسازى استان ايلام و به خصوص شهر مهران را داد. آقاى [جلیل] بشارتى آمد و گزارش عملكرد مناطق محروم را داد؛ هر دو اعتبار بيشتر خواستند.
مديران وزارت اطلاعات و معاونت اطلاعات خارجى آمدند. آقاى [مصطفی] پورمحمدى گزارش داد و از فشار دولت‌هاى غربى، براى طرد نيروهاى اطلاعاتى گفت و من صحبت مفصل، براى تعیين جهت كارشان داشتم.1
عصر آقاى [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] آمد. در مورد واگذارى ساخت سد كرخه به سپاه و يا پيمانكاران ديگر مشورت كرد؛ گفتم ترجيح دارد به سپاه بدهيم، به شرط مراعات همه ضوابط مورد نظر. كار بزرگ و مهمى است.
در جلسه هیأت دولت، دكتر حبيبى گزارش سفر به چين را داد. مصوباتى داشتيم. به خانه آمدم؛ كسى نبود. برای شام، از قورمه‌هاى سوغاتى رييس‏ جمهور تركمنستان، به‏ تنهايى خوردم.

 

 

سال ۱۳۷۴
اعضاي هيأت مؤتلفه آمدند. آقاي [حبیب‏الله]عسگراولادي، به عنوان سخنگو از خدمات دولت تجليل كرد و من از خدمات مؤتلفه و آثار عظيم انقلاب گفتم. آقاي [محمدحسن] تولایي، [قائم‏ مقام وزیر دفاع] آمد. نتايج سفر به روسيه و اوكراين را گزارش داد و گفت، با هر دو كشور براي مشاركت در ساخت هواپيما به توافق رسيده، ولي شرايط اوكراين بهتر است و نيز توافق براي دادن تكنولوژي موشك‌هاي دوربرد كرده‌اند.
هيأت نظامي بوسني و هرزگوين آمدند. سئوالات زيادي از مسایل آنجا كردم. با طرح آمريكا مخالف‌اند و به كروات‌ها بي‏اعتماد و متشكر از كمك‌هاي ايران هستند. يك قطعه نشان نظامي، به عنوان تشكر از كمك‌هاي ايران، به من دادند.
عصر به خانه آمدم. ياسر كه به جنگل گلستان رفته بود، آمد و خبر خاموش‏ كردن آتش‏ سوزي به كمك مردم و نيروهاي مسلح را داد.

 

 

سال ۱۳۷۵
براى اقامه نمازجمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبه اول را دربارة دستاوردهاى دوران سازندگى- به مناسبت هفته دولت- و خطبه دوم را به ساير مناسبت‌ها اختصاص دادم. ديشب تا نزديك صبح، رعد و برق و باران داشتيم كه اين وضع در چنين فصلى نادر است.
عصر مهدى [هاشمی، مدیرعامل شرکت تأسیسات دریایی] آمد. پيشنهاد داشت، اگر طرح‌هاى نفت را داخلي اجرا كنيم و هزينه‌هاى ارزى از بازار جهانى تهيه شود، به صرفه است؛ بنا شد پيگيرى كنيم. در گزارش‌ها، بحراني‏ شدن وضع كردستان عراق، با جنگ دو حزب اصلى [= اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی و حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی] و حمايت [ایران] از طالبانى‌ها و عراق از بارزانى‌ها و نيز موفق شدن مذاكرات صلح در چچن مورد توجه است.

 

 

سال ۱۳۷۶
آقايان قاضى، سعيدى، وافى، نواب، ايرانى و باقی، [اعضای هیأت مدیره مرکز خدمات حوزه علمیه] از قم آمدند. گزارشى از كارهاى رفاهى مؤسسه خدماتى را دادند كه با كمك رهبرى، به طلاب وام و كالا و بيمه و... مى‌دهد. از من به خاطر كمك‌هايم به صندوق وام و نيز به عهده دولت‏ گرفتن بيمه روحانيت، قدردانى كردند. لوح سپاس آوردند و خواستند كه به امور حوزه‌ها بيشتر برسم؛ پذيرفتم.
اخوى محمود، همراه آقاى قاسمى، حافظ منافع ما در قاهره آمدند. گزارش پيشرفت همكارى با مصر را داد و خواست كه اجازه بالا بردن روابط تا سطح سفارت داده شود كه گفتم نظر رهبرى مساعد نيست.
حاج‏ حسن پوربختيار آمد و از وضع دامدارى و گاودارى‌هایى كه در قزوين و قم با هدايت جهاد ايجاد كرده است، گزارش داد و تقاضا كرد كه تأكيد نمايم، طلبش را بپردازند. شير و گوشتش را به جهاد [سازندگی] مى‌فروشد.
عصر آقاى [علی‏اصغر] مرواريد آمد. درخواست كمك براى تقويت مؤسسه فرهنگى‌اش [= انتشارات دارالفکر] را داشت و موافقت براى كانديدا شد برادرش [آقای محمدتقی مروارید]، براى [انتخابات مجلس] خبرگان از شيراز و تقاضاى عفو آقاى سرفرازى را آورد و خواست از مؤسسه‌اش ديدار داشته باشم.
آقايان [مهدی] صفرى، سفيرمان در روسيه و آقاى دانش، ریيس‏ كارخانه موشك‏ سازى شهيد همت آمدند. از پيشرفت در ساخت موشك‌هاي اسكاد E با برد 1300 كيلومتر و نيز اصلاح دقت هدف‌گيرى تا سطح پنج متر اختلاف به كمك روس‌ها و نيز طرحى دو هزار و 504 كيلومترى و نيز پرتاب‏ كننده‌ ماهواره‌هاى سبك گزارش دادند و خواستار تقويت همكارى با روسيه شدند و از كمك‌هاى من و كميسيون ويژه قدردانى كردند.
شب میهمان رهبرى بودم. دربارة امام‏ جمعه موقت اصفهان، همكارى‌هاي نظامى با روسيه، مسأله مصر و اروپا و آذربايجان و درياى خزر مذاكره كرديم. رهبرى بنا ندارند در مقابل اروپا و آمريكا كوتاه بيايند و نيز در رابطه با مصر تغيير موضع بدهند.