سرویس تاریخ «انتخاب»: جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۵۹ امام خمینی پیام مهمی را مبنی بر لزوم تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر و طی آن اعضای این ستاد را مشخص کردند: به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد، جلالالدین فارسی و علی شریعتمداری مسئولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزیِ رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آمادهسازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند. [صحیفه امام؛ ج. ۱۲، ص. ۴۳۱ – ۴۳۲]) تقریبا یک هفته بعد پس از اینکه ستاد مد نظر امام خمینی با اعضای نامبرده دو بار تشکیل جلسه داد، خبرنگار روزنامه اطلاعات به سراغ سخنگوی آن یعنی دکتر عبدالکریم سروش رفت تا درباره چگونگی کار آن جویا شود. دکتر سروش در این گفتگو اعلام کرد که این ستاد کاملا مستقل و آزاد از کشمکشهای سیاسی عمل خواهد کرد. مشروح این گفتگو را که در روزنامه اطلاعات مورخ ۳۱ خرداد ۵۹ منتشر شد، در ادامه میخوانید:
مسائل مطرحشده حاکی از اینکه در پس حوادث اخیر مربوط به شروع انقلاب فرهنگی یا به طور مشخصتر انقلاب آموزشی که در دانشگاهها بود هدفهای سیاسی و گروهی مشخصی وجود داشته آیا شما ارتباطی بین این دو مسئله قائل هستید؟
تا آنجایی که به ما مربوط میشود اعم از اینکه در گذشته چنین ارتباطی وجود داشته یا نه، ما کاملا یک نهاد مستقل هستیم که به وجود آمدهایم و اهمیت زیادی هم میدهیم که به هیچ جریان سیاسی از این جنبه وابسته نباشیم و نهایت اهمیت را به این امر میدهیم که کاملا استقلال خودمان را حفظ کنیم و در این کشاکشها و نوسانات و بهرهجوییهای سیاسی که از این امر میشود به هیچ وجه خودمان را طرح نکنیم؛ و اظهار نظرهای آینده این ستاد و راهی را که انتخاب خواهد کرد و برنامهریزی را که خواهد کرد امیدواریم این را به خوبی نشان بدهد. به هر حال این ستاد را ما یک نهاد مستقل و آزاد معنا میکنیم. مستقل از آن کشمکشها در گذشته و آزاد از تبعیت بعضی جریانهای سیاسی که شاید هوس بهرهبرداری نادرست را از چنین چیزی داشتهاند یا ممکن است داشته باشند و ما امیدواریم که در عمل این آزادی و استقلال را نشان بدهیم.
شما در مصاحبهای اخیرا اعلام کردید که برنامهریزی برای دانشگاهها در ۶ ماه امکانپذیر است، ممکن است توضیح بیشتری در این مورد بدهید؟
برنامهای که گفتم ظرف شش ماه میشود راجع بهش فکر کرد بیشتر نه از نظر محتوای دروس، بلکه صرفا به لحاظ نظام اداری آموزشی بود که شاید بشود یک فکری کرد که اولا از اساتید چگونه بهرهبرداری بشود برای تدریس، ثانیا در مواردی و در دروسی که استادان باسابقه کمتر داریم یا دروسی که لازمتر است تدریس بشود و یا دانشجو نسبت به آنها اقبال بیشتری میکند اگر بتوانیم از بعضی نظامها یعنی از روشهای تکنولوژیک جدید با استفاده از سیستمهای تلویزیونی و اینها استفاده کنیم ممکن هست با کار پیگیر بنا به حدسی که خود من میزنم بتوانیم ظرف شش ماه یک چنان نظام اداری را دستکم پیریزی کنیم، اما به لحاظ محتوای آموزشی این دروس مسئلهایست که الان حدسی دربارهاش نمیتوان زد به خاطر اینکه دروس دو دسته میشوند. به طور کلی البته، که علوم انسانی خواهند بود و علوم غیرانسانی مربوط به ریاضیات و دانشهای تجربی و پزشکی و مهندسی و فنی و این حرفها که شاید واقعا در محتوای آنها ما لازم نباشد تغییر خیلی زیادی بدهیم. ما باید از اساتیدی که صاحبنظرند در این فنون بهرهگیری کنیم و در آنجاها بیشتر ما با توجه به نیازهای مرحلهای مملکتمان و نیازهای درازمدتی که برآورد میکنیم آنها را تلفیق خواهیم کرد، اما در زمینه علوم انسانی یک کمی کار به نظر ما دشوارتر و تعیین محتوای این دروس از ظرافت بیشتری برخوردار است؛ بنابراین در آنجاها ما هرچقدر هم وقت صرف کنیم وقتش را ضایعشده نمیانگاریم.
شورای انقلاب فرهنگی حوزه کارش چیست؟ همان توضیحی که شما اول فرمودید.
ما بیشتر میپسندیم که این را فعلا ستاد انقلاب فرهنگی نام بدهیم، چون در فرمان امام هم ستاد ذکر شده است. ستاد انقلاب فرهنگی طبق مسئولیتهایی که امام به عهدهشان در فرمان خودشان گذاشتهاند و ما امیدواریم که با یک دیدار دیگری که از امام خواهیم داشت، اگر بتوانیم داشته باشیم این نکته را برای امام آشکارتر بکنیم به طور کلی رسیدگی است به تمام امور فرهنگی و بالاخص امور آموزشی این مملکت، اما حدود اختیارات اجرایی این ستاد هنوز به خوبی بر ما آشکار نیست و این نکتهای است که ما ضمن جلسات آینده بر خودمان آشکارتر خواهیم کرد.
آیا شما این شورا را آنقدر هماهنگ میبینید که بشود گفت: ستاد؟ چون ما معمولا ستاد به مجموعهای میگوییم که از یک انسجام خیلی بیشتری برخوردار باشد تا شورا.
ما تاکنون ناهماهنگی ندیدهایم و البته امید هم میبریم که ناهماهنگی بروز نکند بلکه فعالیت دستهجمعی به هماهنگتر شدن هم بینجامد، ولی توجه داشته باشید که این ستاد عمر خیلی کوتاهی داشته است و هنوز داوری در این زمینهها خیلی دشوار است.
آنچه ما تا حالا دیدیم یعنی میتوانیم قضاوت کنیم این بوده که یک مقدار تفاوتهای فکری میبینیم در گذشته نه آنچه که این ستاد نشان داده تو عمل خودش با برخورد و شناختی که از افراد تشکیلدهنده این ستاد داریم این فکر را به وجود آورده که شاید...
ما امیدواریم که صاحبنظرانی که در این ستاد شرکت میکنند این حسن تشخیص را داشته باشند که یکی از بالاترین علائم رشد شخصیت این است که انسانها بتوانند با همدیگر همکاری بکنند و در مواردی که فعالیت دستهجمعی و مسئولیت دستهجمعی به عهده آنها گذاشته میشود آن نکاتی که موجب افتراق هست فراموش کنند و موارد اتفاق را به میان بیاورند و همچنان که گفتم تا این مدت که از عمر ستاد گذشته هیچ چنان علامتی فعلا دیده نشده است و ما امید میبریم که این هماهنگی همچنان محفوظ بماند.
خیلی مایلیم که اساسا یک مقدار ریشهایتر راجع به انقلاب فرهنگی از دید خود شما که در این مورد همه صاحبنظر و همه دارای بینش مکتبی میباشید صحبت شود.
ما در مورد انقلاب فرهنگی فقط به انقلاب آموزشی فکر نمیکنیم. گرچه که انقلاب آموزشی را یکی از ارکان مهم انقلاب فرهنگی میدانیم. در حقیقت خود اینکه ما به فکر انقلاب فرهنگی افتادهایم این خودش یکی از علایم وقوع یافتن انقلاب فرهنگی است. یعنی در حقیقت به یک معنی توی این مملکت به صورت یک جریان مخفی، ولی نافذی انقلاب فرهنگی آغاز شده است و به وجود آمدن چنین ستادی و داده شدن چنان فرمانی از ناحیه امام و بعضی از حرکات دانشجویی که در این مملکت انجام شد خود اینها نه اینکه آغازکننده انقلاب فرهنگی باشد بلکه از محصولات انقلاب فرهنگیاند که در این جامعه اتفاق افتاده؛ بنابراین ما خودمان را به هیچ وجه اینجوری نظر نمیکنیم که ما میخواهیم انقلاب فرهنگی را توی این مملکت آغاز کنیم. ما معتقدیم که آغاز شده است.
به صورت یک جویباری هم هست، ولی ما امیدواریم که بتوانیم با کنار زدن بعضی از موانعی که بر سر راه این هست بتوانیم این جویهای کوچکی را که در جاهای مختلف آغاز شده به هم بپیوندیم و تبدیل به یک رود خروشان و شویندهاش بکنیم که سراپای این اجتماع را فرا بگیرد. انقلاب فرهنگی من حیثالمجموع دو رکن خواهد داشت: یکی انقلاب در امور دانشی و دیگری در امور ارزشی. شما با طرز فکر من شاید در این باب آشنا باشید که من معتقدم که دانش و ارزش گرچه که با هم همکاری دارند، ولی ارتباط زایشی و تولیدی با یکدیگر ندارند بنابراین در هر کدام از اینها باید جداگانه رسیدگی کرد. انقلاب دانشی مربوط میشود به تحول عظیمی که باید در دانشهایی که در اینجا آموخته میشود بدهیم. من در بعضی از بحثهای گذشته گفتهام که در انقلاب دانشی باید نوعی بینش تاریخی بر علوم خودمان و بر آموزشهای خودمان حاکم کنیم به طوری که دانشجو، دانشآموز، به طور کلی طالب علم هیچوقت بر سر یک سفره آمادهای نیاید که دیگران علوم را آماده کرده باشند و در اختیار او بگذارند بلکه او را از آشپزخانهها واردش بکنیم و ببیند که در مطبخ علم این علوم را چگونه طباخی میکنند؛ و این کار را جز به کمک نوعی رفتن در تاریخ علوم نمیتوان انجام داد؛ بنابراین این یک بخشی است که در انقلاب دانشی میتوانیم بکنیم. دومش هم عبارت است از اینکه ما با توجه به نیازهایی که در این جامعه داریم و با توجه به تغذیه لازمی که از اندیشههای دیگر میبایستی بکنیم که بیرون از ما هستند ما فرآوردههای علمی خودمان را غنیتر و سودمندتر و راهگشاتر بکنیم.
اما در انقلاب ارزشی مسئله کاملا متفاوت است؛ ما یک هویت فرهنگی خاصی داریم و این هویت فرهنگی ما تا حدود زیادی از ارزشهایی که از مذهب، از سنن گذشته ما چه به لحاظ ایرانی بودن و چه به لحاظ اسلامی بودن به ما رسیده با اینها شکل گرفته است. ما این هویت فرهنگیمان را میخواهیم احیا بکنیم یعنی در واقع میخواهیم که کسی باشیم تا بعد مشغول مبادله با سایر فرهنگها بشویم. در این زمینه ما مجبوریم که یک نوع خانهتکانی فرهنگی خیلی قوی و موثری انجام دهیم.
انقلاب ارزشی از دو طریق صورت میگیرد: یکی در مورد ارزشهایی که متکی است به شرایط مادی و خارجی زندگی، ما در آنجا مجبوریم که توصیه کنیم و نشان بدهیم و بیاموزیم که از بیرون میباید آغاز کرد تا به انقلاب ارزشی در درون رسید یک دسته ارزشهاییست که مستقل است از شرایط عینی زندگی آنها را میتوانیم راسا با آموزشهای مذهبی و ارزشی تاسیس بکنیم. این ملخص نظر من است در این باب، ولی هرکدام اینها البته قابل بسط زیاد هست.
شما ارزشها را در دو دسته کردید که یک دسته آنها باید از بیرون شروع کنیم که خوب بیشتر در ذهن من تداعی شد همان جهاد اکبر و جهاد اصغر که اول جنگ در بیرون است مبارزه در بیرون است و بعد به قسمت دوم میرسیم یعنی تحقق ارزشها در خودمان. مسئله دوم را لطفا یک مقدار روشنتر کنید.
ما یک رشته ارزشهای کلی داریم. نقش اینکه باید انقلاب فرهنگی کرد خود این مسئله که آیا باید انقلاب فرهنگی را از اقتصاد آغاز کرد یا انقلاب فرهنگی را باید بر آن متکی کرد. از روشهایی نظیر معنویت، نظیر خداگرایی، نظیر پاکسازی درونی انسان، اینها به نظر ما ارزشهایی است. خود ارزشهایی مثل علماندوزی فرضا یعنی مطلوبیت و محبوبیت علماندوزی؛ و خداگرایی که اینها ارزشهایی است که اینها مستقل است از شرایط خارجی، در همه احوال میتوان انسانها را به اینها دعوت کرد فقط آنهایی که تفاوت میکند شکلهای خارجی تطبیق و پیاده کردن این ارزشهاست به هر حال آن دو گونه که میگفتم: گونه دومش از این قبیل است.
آنچه ما در عمل دیدیم انقلاب فرهنگی لااقل به طور خیلی واضح از دانشگاهها شروع شد. خوب چرا باید از دانشگاه شروع کرد؟
در حقیقت انقلاب فرهنگی از دانشگاه شروع نشد برای اینکه انقلاب فرهنگی امری ضروری است از دانشگاه شروع شد و البته دانشجویان هم که این کار را کردند دستکم یک عدهشان مایل بودند که حداقل در حیطه دانشگاه این کار را بکنند، ولی آن را اگر ما بخواهیم نام دقیق و صحیح روی آن بگذاریم فرای انقلاب آموزشی دانشگاهی بود و نه البته یعنی عمل این بود منتها در سطح وسیعتری میشد آن را به انقلاب فرهنگی البته تعبیر کرد و توسعه داد منتها آنطور که من ابتدا هم گفتم انقلاب فرهنگی در واقع آغاز شد حتی آغاز شده بود. آن ندایی که از درون دانشگاهها درآمد جزء محصولات انقلاب فرهنگی بود که در مجموع جامعه در جریان بود منتهی به آن مورد خاص آموزشی دانشگاهها به علت حاد و حساس بودن دانشجویان خوب بیشتر دغدغه خاطر داشتند و خوب دلشان میخواست که در آنجا اثر فوریتر و مستقیمترش را ببینند.
شما شخصا به کدامیک از ارگانها، نهادها یا به طور کلی قشرهای جامعه در تحقق این انقلاب فرهنگی اولویت میدهید؟
به خود مردم.
بعد در عمل هم همین هست، یعنی در عمل این امکانپذیر هم هست که ما انقلاب فرهنگی را از مردم شروع کنیم؟
به نظر من از مردم آغاز شده است. یعنی ما شروع نمیکنیم بلکه به نظر من آغاز شده است.
آیا شما تعطیلی دانشگاه را ملازم با انقلاب فرهنگی میدانید؟
ما لازمه انقلاب فرهنگی را نه بستن دانشگاهها میدانیم نه باز بودن دانشگاهها. هیچکدام. در واقع این انقلاب فرهنگی خواهد گفت که دانشگاهها باز بماند یا بسته شود ما فعلا تصمیمی در این زمینه نگرفتهایم. یعنی از نظر این ستاد فعلا این امر کاملا مسکوت است. هر وقت رسیدیم و تصمیم بارزی در این امر بود البته اعلام خواهد شد؛ و اینجا باز خوب است من اینها را اشاره کنم که آن نکتهای که در اطلاعات ذکر شده بود که دانشگاهها تا تدوین برنامه آموزشی تعطیل خواهد بود صرفا یک نظر شخصی بوده حتی نظر شخصی که مبتنی بر مباحثات این جلسات باشد هم نبوده و به این ترتیب آن را نباید نظری دانست که اعلامشده از طرف این مجموعه باشد.
اصلا تاکنون در جلساتی که داشتهاید هیچ صحبتی در مورد باز بودن یا بسته بودن دانشگاهها نشده؟
نخیر، نخیر اصلا.
با به وجود آمدن ستاد انقلاب فرهنگی وزارت علوم چه نقشی پیدا میکند؟
اینها سوالاتی است که برای خود ما هم مطرح است و باید دانه دانه اینها را روشن بکنیم. من گفتم حدود اختیارات این ستاد چیزی است که در دستور کار ماست که باید برای خودمان روشن کنیم و اینکه آیا آرای اینجا باید از طریق وزارت علوم ابلاغ بشود؟ از طریق مجلس شورا باید ابلاغ بشود؟ اینها چیزهایی است که هنوز ما در مرحله بحث درباره آن هستیم؛ بنابراین فعلا وزارت علوم برجاست. این ستاد هم برجاست. وقتی که حدود اختیارات روشن شد بعدا این مسائل هم روشن خواهد شد.
اصولا تاکنون کار ستاد به کجا رسیده است؟
این ستاد عمر خیلی کوتاهی داشته. در واقع امروز چهارشنبه که ما پیش هم هستیم ستاد سومین جلسهاش بناست همین نیم ساعت دیگر آغاز بشود؛ بنابراین تاکنون فقط دو جلسه ما دور هم بودهایم و در این دو جلسه بیشترین کاری که صورت گرفته این بوده که اولا ما سعی کردهایم که یک اندیشه مشترک و مشابهی برای جمعمان فراهم بیاوریم در زمینه مفهوم دقیق انقلاب فرهنگی، و اینکه ما چه میفهمیم از این مقوله. هرکدام ما چه میفهمد و بلکه با بحث و مبادله نظر به یک نظر واحد و نزدیک به هم برسیم؛ که این هنوز در جریان است و نکته دوم اینکه میباید تقسیم مسئولیت کنیم و به هر حال به عهده هرکسی مسئولیتی گذاشته شود. دستکم. آقای دکتر باهنر که دبیر این ستاد هستند و من که سخنگو هستم بخشی از مسئولیتهایمان مشخص شده است، ولی بقیه هنوز چنین نیست. در مرتبه سوم ما تصمیم گرفتیم که اطلاعیههایی بنویسیم که در همین جلسه امروز مطرح خواهد شد و به مطبوعات داده خواهد شد. این اطلاعیهها در حال حاضر بیشتر در مورد دعوت صاحبنظران و گروههای مختلف خواهد بود به اینکه آرایشان را بفرستند. پیشنهادهایشان را عرضه کنند و اگر فعالیتهایی تاکنون داشتهاند ما را در جریان بگذارند و در مرتبه بعد کار دیگری که کردهایم این بوده است که ما گروههایی را که خودمان میشناختیم که اینها در این زمینه فکر میکردند و گام میزدند از اینها دعوت کنیم با اینها دیدار کنیم و فعالیتهایشان را بشناسیم و بدانیم که چیست. تاکنون هم با جامعه اسلامی دانشگاهیان ملاقات داشتهایم و با دانشجویان دفتر تحکیم و گروههای دیگری هم هستند که اینها در برنامهاند و انشاءالله خواهند آمد و نظریاتشان را خواهند داد. ما در واقع اینکه از ابتدا هم میگفتیم که این انقلاب فرهنگی آغاز شده است، یک سخن گزافی نیست. واقعا اینطور است. ما الان خودمان با مجموعه عظیمی از طرحها روبهرو هستیم که ضمن همین دو سه ماهی که از آغاز ندای آشکار انقلاب فرهنگی گذشته اینها به گروهها و کمیسیونهای مختلفی که خودشان تشکیل شده بودند رسیده است با آموزش و پرورش که تماس گرفتیم گفت که شاید حدود صدوهشتاد طرح برای آنها رسیده بود در زمینه انقلاب آموزشی که آنها حدود هفده طرحش را طرحهای پختهای تشخیص داده بودند. جامعه اسلامی دانشگاهیان میگفتند از میان شاید ۵۰۰ پیشنهاد و طرح وارده نزدیک به ۶۰ طرح خیلی پخته و خوب در اختیارشان باشد. به این ترتیب بود که خوب ما اولا فهمیدیم که همانطور که گفتم این جریان خیلی خوب و در اجتماع ما وجود دارد و این طرحها از جاهای مختلف از شهرستانهای مختلف از خود تهران رسیده بود؛ و بنابراین آشنایی با این گروهها برای ما و دانستن فعالیتهای آنها و گرفتن طرحهایی که نزد آنها هست و همچنین برقرار کردن آشنایی و خواستن اظهار نظر از شخصیتهای دیگری که تاکنون در این امر شرکت فعال نکردهاند یکی از برنامههایی است که ما در جریانش هستیم و عزم داریم که با توجه خیلی زیاد این امر را انجام دهیم.
اینها به طور ملخص مجموع فعالیتهایی است که تاکنون انجام گرفته، یک کار دیگری هم که بوده این بوده که ما فعلا در جستوجوی محلی برای استقرار ستاد هستیم. بعد مایلیم از دانشجویان کمک بگیریم که بیایند و برای بعضی از کارهایی که مورد نیاز ماست کمک کنند تا انشاءالله نوبت به آن امور اصلی و مهم برسد که بیشتر سوالها هم الان در جامعه ما در آن زمینه است.
یک کمیتهای از طرف وزارت علوم و آموزش عالی تشکیل شده است به نام کمیته هماهنگی برنامهریزی نظام آموزشی خواستم ببینم چقدر با این کمیته در ارتباط هستید؟
بعضی از افرادی که در این ستاد هستند در این کمیته شرکت داشتهاند و آنها از نظر ما منهای اینکه معلقاند به وزارت علوم، صرفا به لحاظ یک گروهی که در زمینه انقلاب آموزشی دارند کار میکنند ما به همان مقدار با آنها در تماس هستیم و از محصول کارشان بهره خواهیم جست. صحبت اینها شده است و تا آنجایی که اطلاع داریم چند تا کمیته هم داشته است: هنری، علوم انسانی و ... که من خودم عضو یکی از اینها بودم.
قبل از تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی چندین کمیته و گروه به تحقیقات و مطالعاتی دست میزدند، آیا با تشکیل ستاد فرهنگی توقفی در کار اینها به وجود میآید؟
ما یکی از توجهاتی که داشتهایم این بوده است که چه به گروههایی که وزارت علوم هستند و چه در جاهای دیگر حالی بکنیم که به هیچ وجه تزلزلی در کار خودشان به وجود نیاورند و هیچوقت فکر نکنند که رسالت آنها به پایان رسید و دیگران دارند آن کارها را میکنند. ما حداکثر اگر کاری بتوانیم بکنیم، یک کار کوتاهمدت ما این است که این گروهها را توصیه کنیم که کارشان را مشتاقانهتر ادامه دهند و ما تا حدودی فقط هماهنگ کنیم و از دوبارهکاری جلوگیری کنیم. نه آنها به هیچ وجه تعطیل نخواهند شد.
با صرف نظر از اینکه ستاد به چه نتیجهای برسد، فعلا دانشگاهها تعطیل شده است. در مورد جذب نیروهای آزادشده از دانشگاهها شخصا هیچ طرحی دارید؟ آیا اینها باید جذب کارهایی مانند جهاد سازندگی و امثال آن شوند یا نه همه باید در جهت تحقق انقلاب در بخش انقلاب آموزشی بسیج شوند؟
در این ستاد در این زمینه هنوز تصمیمی گرفته نشده است. فرصتی هم که بوده برای این کار اجازه نمیداده، ولی همانطور که اطلاع دارید خوب کارهایی که به صورت صنفی دانشجویی در حال انجام است و یا جذب شدن دانشجویان به نهادهایی مانند سوادآموزی و جهاد سازندگی تا حدودی برآورنده آنی نیازی که میگویید هست. برای استادها هنوز کار مشخصی در صورت تعطیل محتمل دانشگاهها در نظر گرفته نشده است تنها سخن از این رفته که احتمالا آنهایی که بخواهند در جهاد، سوادآموزی و ... شرکت کنند که به جای خود و دیگرانی که در اینجا شرکت نمیکنند عملا به تدوین محتوای آموزشی آینده دانشگاهها میپردازند و به طور مشخص با نوشتن کتابها، ترجمه بعضی متون مفید تحت یک نظارت مرکزی این کار را انجام خواهند داد، ولی اگر کلا بخواهید بپرسید، نه. اگر وزارت علوم طرحی داشته باشد من از آن بیاطلاعم. خود ما هم فعلا در این زمینه حرفی نداریم.
سمیناری از طرف دفتر تحکیم وحدت در کانون توحید پیرامون مسئله انسان، دین، علم گذاشته شده بود. خواستم ببینم این سمینار توانسته است به نتیجه واحدی برسد که مورد قبول این ستاد باشد یا آیا ستاد میخواهد از نتایج این سمینار بهرهبرداری کند؟ میخواهد اینها را بررسی کند؟ آنچه که بود، قبول دارد؟ میزگردهایی که تشکیل شده از نظر شما اساسا به یک نتیجه واحدی رسیده و اگر رسیده شما این نتیجه را قبول دارید؟
ما این بحث را اینجا به طور اخص نکردیم، ولی ما مشغول تدوین یک مجموعهای به صورت پروندههای و فیشهایی هستیم که مجموع آرایی که در زمینه انقلاب فرهنگی چه در مطبوعات و چه از ناحیه صاحبنظران در سمینارها و سخنرانیها ابراز شده همه را داریم جمعآوری میکنیم بنابراین مسلما نظری که آنجا ابراز شده باشد اولا اینجا طرح خواهد شد و بعدا هم بهرهبرداری خواهد شد. ولی راجع به آن سمینار به طور خاص نه صحبتی اینجا نشده است. در حقیقت مقدار زیادی از این کار را دیگران کردهاند و الان هم دارند در اختیار ما قرار میدهند؛ که مفید هم هست و خیلی از بار ما را هم سبک خواهد کرد. وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم مقدار زیادی از تمام نوشتههایی که در مطبوعات در زمینه انقلاب فرهنگی بوده همه را جمعآوری کرده بعضی از گروههای دانشجویی حتی آرای صاحبنظران و اینها را هم جمعآوری کردهاند این محصول سمینارها و سخنرانیها هم به صورت خلاصهشده موجود است. حتی وزارت آموزش و پرورش به ما گفت که با بعضی از احزاب و دستهجات هم تماس گرفتهاند یعنی فقط گروههای مسلمان نبودهاند. با غیرمسلمانها هم تماس گرفتهاند و نظرخواهی کردهاند و بنابراین یک مجموعه نسبتا مدون و سودمندی از آرای مختلف چه مربوط به سخنرانیها و سمینارها، چه منعکسشده در مطبوعات و چه به طور اظهار نظرهای خصوصی اینها فعلا فراهم آورده شده و انشاءالله مورد استفاده قرار خواهد گرفت. بدون شک!
بنابراین آرا فقط به صورت طرحهای اجرایی نخواهد بود، چون این سمینار به این شکل بود که طرز تلقی از انسان، علم، دین و ارتباط اینها با هم را بررسی میکرد.
بله، یقینا همینطور خواهد بود. یعنی در دادن بینش به ما در مشخص کردن هدف. در تمام اینها به ما کمک خواهد کرد. همینطور است؛ و ما نیازمندیم و اینجا ما خواهش میکنیم که صاحبنظران اگر حتی آرای خودشان را برای ما نمیفرستند ضمن سخنرانیها به طور هرچه مشخصتر و صریحتر بیان کنند. این به نفع ما خواهد بود و ما از آنها سود خواهیم جست.
حدس میزنید که کار این ستاد تا کی طول بکشد که بتواند طرحها را از مراحل بررسی به مرحله اجرا برساند؟
ما هیچ برآوردی در این زمینه نداریم. من شخصا فکر میکنم که این ستاد اگر بخواهد ستاد کارآیی باشد باید ظرف یک سال تقریبا محصول خودش را مشخص کرده باشد.
چطور کامل؟
یعنی به منزله یک مرحله موقتی که حداقل بتواند انقلاب آموزشی را به ثمر برساند فکر میکنم که اگر دیرتر از این باشد شاید کند حرکت کرده باشد البته این مشروط به این است که دوستان ما که اینجا شرکت میکنند و از جمله خود من هم فراغت بیشتری را برای این کار بگذارند تا با برنامهریزی صحیح بتوانیم نیروهای مشتاقی را جذب کنیم که با ما همکاری موثری داشته باشند و هیچ امر استثنائی هم که غیر قابل محاسبه باشد پیش نیاید. بله من اینطور میبینم که اگر بخواهد بعد از یک سال هیچ چیز چشمگیری از اینجا بیرون نیامده باشد آن موقع دیگر حرکت قابل قبولی نخواهد بود.
پس از این مدت را شما به عنوان حداکثر مدت ذکر میکنید؟
حداکثر مدت برای یک مرحله حداقل، یک مرحل چشمگیر مثلا برای طرح آموزشی دادن برای مجموعه دانشگاهها...
در این فاصله فکر یک برنامههای کوتاهمدتتری برای نیازهای فوری در نظر گرفته شده یا نه؟
یعنی زمانبندی شده باشد، نه.
سمینار هیچ قصد دارد که ضمن اینکه این جلسات، جلسات بررسی هستند خودشان به جلسات آموزشی هم تبدیل شوند مثلا اینکه این جلسات از طریق رسانههای گروهی، رادیو تلویزیون، مطبوعت در معرض اطلاع مردم قرار بگیرد؟
ما در این زمینه بحثی نکردیم، ولی فکر میکنیم پیشنهاد خوبی است. اگر ببینیم که اینها به نظر مردم برسد سودمند است این کار را خواهیم کرد. دریغ نیست از این امر.