پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ انتخاب: صبح شرفیاب شدم. شاهنشاهم را چندان خوشحال و سر حال نیافتم و متاسفانه نتوانستم علت را هم جویا شوم. تنها کاری که کردم چون روز شرفیابی نظامیها بود، سر و ته کارها را یک جوری هم آوردم. دو خبر خارجی نسبتا مهم به عرض رساندم. شاهنشاه جواب وَنس را با حضور من به بهادری دیکته فرمودند که نسخه آن را فردا اینجا میگذارم. بعضی کارهای آستان قدس را هم به عرض رساندم.
خودم مرخص شدم. هنوز در حالت بهت و خرابی دیروز هستم. دیشب هم با قرص خواب خوابیدم. مقداری در این فکر بودم که این دولت هویدا به شاهنشاه من خدمت یا خیانت میکند؟ ارزش وجود یک ولایت با امور اقتصادی سنجیده شود! یا للعجب! یک وجب خاک [میهن] به میلیارد میارزد، آن وقت بگویند سیستان که ارزش اقتصادی ندارد. حداکثر سال ۴۰ میلیون تومان عایدی میدهد. من در عجبم. بعد هم عرایض غلط و دروغ که مبادله اسنادِ محکومیتِ ابدی ما تاثیری ندارد، چون قانون از مجلس گذشته است و شاهنشاه توشیح فرمودهاند. عجب! هرچه فکر کردم پیش دوستم بروم، نتوانستم قدم بردارم. ناچار در دفتر ماندم و به کارهای متفرقه برای تفرقه حواس پرداختم. تنها امید من روشنبینی و آیندهنگری شاه است و بس. کسی چه میداند که ضمیمه شدن افغانستان به ایران در مخیله بزرگش نباشد!
بعدازظهر هم تمام کار کردم. سفیر سابق آمریکا را که به ایران آمده است، پذیرفتم.
همچنین [گرهارد رتزل] سفیر جدید آلمان را.
شاهنشاه بعدازظهر گردش رفتند. بعد که مرخص شدم یادداشت دیگری از سفارت آمریکا رسید که تقدیم کردم و اینجا میگذارم.
سفیر آلمان که قبلا در چکسلواکی بود به من میگفت تمام شرکتهای تعاونی چکسلواکی میلنگند و مردم از زیر کار درمیروند. فقط جایی که بیچاره [الکساندر] دوبچک (رئیسالوزاری سابق، قبل از اشغال چکسلواکی) فعلا رئیس آن است، در حد اعلای خوبی است و مردم به اعتماد و احترام او تمام وظایف آنجا را بر خلاف میل باطنی خودشان محض خاطر او انجام میدهند. این است اعتماد عمومی و افکار عمومی که با هیچ فشاری قابل عوض کردن و تغییر جهت دادن نیست.