پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ انتخاب: صبح شرفیاب شدم. عرض کردم: «آیا بوتو با اعلیحضرت همایونی توانست صحبت کند؟» فرمودند: «بلی صحبت کرد و خوشحال بود که مذاکرات عزیز احمد در پاریس با [سایروس] وَنس خوب بوده است» (وزرای خارجه پاکستان و آمریکا). ولی فرمودند: «در اخبار شنیدم که آمریکا دیگر هواپیما هم به پاکستان نخواهد فروخت.» عرض کردم: «این خبر را کس دیگر هم به غلام گفت، ولی خودم با آنکه دیروز و امروز با دقت اخبار ایران و بی. بی. سی. را گوش کردم، نشنیدم. ممکن است نقل از روزنامه باشد که بعضی رادیوها گفتهاند.
بعد عرض کردم: «آیا اجازه میفرمایند به وزیر خارجه ابلاغ کنم مبادله قرارداد را با افغانها به تاخیر بیندازند؟» فرمودند: «نه! من گفتم مطالعه کردند، پس از آنکه قانون به توشیح من رسیده و اعلان شده، دیگر مبادله نشدن قرارداد تاثیری ندارد.» من چنان از کوره در رفتم و گیج شدم که جسارت کرده به عرض رساندم «این هم مثل هزاران خلاف که به عرض مبارک میرسانند، خلاف محض است» و بلافاصله از این جسارت پشیمان سخت شدم. چون علاوه بر آنکه جسارت بود، هرگز نمیخواه خاطر این مرد بزرگ را ناراحت و آزرده کرده باشم. اما ایشان با خونسردی از جسارت من گذشتند و فرمودند: «خیر، همینطور [درست] است.» باز عرض کردم: «چطور ممکن است اینطور باشد؟ سندی تا به دست آنها نرسد، به چه چیز میتوانند استناد کنند؟ ما میگوییم یک وقتی مصلحت بود این قانون را به دلایل پروتکلهای فروش آب و ذخیره سیلابها برای سیستان که در دنبال داشت گذراندیم، و حالا نمیخواهیم و لغو میکنیم. آنها چه غلطی میتوانند بکنند؟» فرمودند: «نه، نمیخواهیم بین ما به هم بخورد.» عرض کردم: «در عالم غلامی این کار را به مصلحت شاهنشاه عزیز بزرگم نمیدانم و استدعا دارم امر فرمایید در این مطالعه تجدید نظر شود.» شاهنشاه چیزی نفرمودند. من گریهام گرفته بود، به زحمت خودداری کردم. ولی شاهنشاه متوجه شدند و صحبت را عوض فرمودند.
من بعد کارهای جاری را عرض و سوال کردم که «این گزارش صلیب سرخ که پریروز فرمودید به زودی منتشر خواهد شد و به خیلی گفتگوهای آمریکا در مورد حقوق بشر و مقالات علیه ما خاتمه خواهد داد، اعلیحضرت انتظار دارید که خوب است؟» فرمودند: «ساواک میگوید خوب خواهد بود.» عرض کردم: «ساواک از کجا خبر دارد؟» فرمودند: «وزیر خارجه انگلیس هم سفیر ما را در لندن دیده و گفته است گرچه گزارش صلیب سرخ راجع به ایران خوب نیست، ولی [چهره] image ایران بهبود کلی یافته است.» عرض کردم: «اینها که مغایر هم است.» دیگر چیزی نفرمودند.
من مرخص شدم. حالم بسیار بد و سرم درد گرفته بود. فکر کردم به دوستم و به شراب پناه ببرم. همین کار را کردم. ابدا تغییری نشد. تا امشب که این یادداشت را مینویسم، بدحال و بدبخت هستم. بعدازظهر هم کار کردم، ولی نه دل و نه دست به کار میچسبد. بعد که مرخص شدم یادداشتی از وزیر خارجه آمریکا تقدیم شده بود، فرستادم. امر فرمودند، فردا جواب مرحمت خواهند فرمود. بعدازظهر [غیاثالدین احمد] سفیر جدید پاکستان را پذیرفتم.