صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۲ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۵۳۱۳۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۱۶ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۹
روزنامه‌گردی در «انتخاب»؛
اصولا در مرجع تقلید تعیین و جانشین معرفی کردن به این صورت وجود ندارد و شیعیان به تدریج وقتی به علم و تقوای یک نفر معتقد شدند از او تقلید می‌کنند یعنی احکام دینی را از او فرا گرفته و به فتوای او عمل می‌کنند گاهی ممکن است یک رهبر دینی در زمان حیات خود عملیت و تقوای یک فرد را تصدیق کند این تصدیق به معنای تعیین نیست ولیکن ممکن است خود مردم تصدیق او را از موجبات استحقاق و لیاقت آن فرد دانسته و به او بگروند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: ساعت ۱۰ و ۱۵ دقیقه شامگاه دوشنبه یازدهم خرداد ۱۳۴۹ آیت‌الله سید محسن طباطبایی حکیم، مرجع وقت بخش بزرگی از شیعیان جهان، در عراق رحلت کردند. یکی از مسائل مهم بعد از درگذشت ایشان، مسئله جانشینی‌شان بود، مسئله‌ای که نه تنها برای نهاد دینی که برای شاکله سیاسی کشوری، چون ایران بسیار اهمیت داشت، به همین علت هم فردای آن روز وقتی اسدالله علم وزیر دربار به حضور شاه شرفیاب شد، بیش‌تر صحبت‌های‌شان بر سر همین گذشت. شاه تصمیم گرفته بود که تلگراف تسلیتی برای آیت‌الله شریعتمداری بفرستند، اما علم مخالف بود، وزیر دربار اعتقاد داشت پرهیزکاری و مدرم‌مداری آیت‌الله خوانساری بیش از شریعتمداری است. اهمیت این بحث بدین جهت بود که به محض تلگراف شاه به یکی از این مراجع در دیدگاه عموم او به عنوان جانشین آیت‌الله حکیم شناخته می‌شد، به هر روی با مخالفت علم و اصرار شاه بالاخره تصمیم بر این شد که برای هردوی این مراجع تلگراف تسلیت ارسال شود، اما آیا خود آیت‌الله حکیم پیش از رحلت جانشینی معین نکرده بودند، این پرسشی است که خبرنگار اطلاعات روز چهارشنبه ۱۳ خرداد ۴۹ با «واعظ دانشمند آقای دکتر مهاجرانی» در میان گذاشت. مهاجرانی ضمن پاسخ به این پرسش به طور اجمالی درباره شخصیت علمی و سیاسی آیت‌الله حکیم چنین گفت:

تولد مرحوم آیت‌الله حکیم در روز عید فطر سال ۱۳۰۶ قمری در نجف اشرف واقع شد او ۶ ساله و کودک خردسالی بود که پدر را از دست داد و یتیم شد. پدرش مرحوم آیت‌الله سید مهدی حکیم نیز از فحول فق‌ها و روحانیون بود، بعد از مرگ پدر، برادر بزرگ ایشان آقای سید محمود حکیم سرپرستی برادر را به عهده گرفت و محیط خانوادگی‌اش محیط تقوی و علم بود.

بیشتر بخوانید:

سلسله پدری حکیم نوعا بزرگان علم و معنویت بودند. مرحوم حکیم هشت ساله بود که خواندن و نوشتن را به خوبی فرا گرفت و نه ساله بود که لباس مخصوص طلاب علوم دینی را به تن کرد و معمم شد. حکیم به زودی علوم عربی را در صرف و نحو معانی و بیان و بعد منطق و سپس مبادی فقه و اصول را فراگرفت و در سال ۱۳۲۶ از دروس سطح فراغت پیدا کرد و در درس تحقیقی دانشمند معروف آخوند ملا محمدکاظم خراسانی شرکت جست و آخرین دوره درس اصول و فقه آن مرحوم را درک کرد و چندی هم از محضر درس مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی و حاج میرزا حسین نائینی استفاده کرد؛ و سپس خود مرحوم آیت‌الله حکیم از سال ۱۳۳۷ به تدریس دروس تحقیقی پرداخت و اسلوب و طرز تدریس آن مرحوم و بلاغت و دقتش به زودی شاگردان بسیاری دور او جمع کرد.

نهضت استقلال‌طلبی عراق

در جنگ بین‌الملل اول آیت‌الله حکیم شخصا در مبارزات ضدانگلیسی شرکت جست و در میان رهبران نهضت احترام خاصی پیدا کرد و مرحوم سید محمدسعید حبوبی که نفوذ کلمه بسیار در صفوف مجاهدین داشت نسبت به مرحوم حکیم اعتماد بسیار پیدا کرد و مهر مخصوص خود را به دست او داد و حکیم رابط بین حبوبی و عشایر عراق در گسترش دامنه نهضت شد.

دو روز بعد از وفات حبوبی در حضور جمع کثیری از بزرگان نهضت مهر مخصوص حبوبی را بیرون آورد و در هاونی انداخت و آن را شکست و به داخل نهر ریخت از آن روز به بعد در تمام حرکات و جنبش‌های ضداستعماری و ضدبیدادگری که در عراق پیش می‌آمد آیت‌الله حکیم پشتیبان و مرجع امیدبخشی برای مردم بود.

فتوای معروف

[..]کمونیست‌ها که در عراق به آن‌ها شیوعیون می‌گویند با ارعاب و تهدید همه آزادی‌خواهان را خاموش کرده بودند و تنها آیت‌الله حکیم بود که استقامت بسیار نشان داد و با خطر‌هایی که به خود او و فرزندانش متوجه می‌شد فتوای معروفی صادر کرد و فرمود: (الشیوعیه کفر و الحاد) کمونیسم کفر و بی‌دینی و انکار خدا است و بر هر مسلمانی مبارزه با آن واجب است و این فتوای مرحوم حکیم از نفوذ و فریبکاری کمونیست‌ها در خاورمیانه تا حد زیادی کاست.

وحدت اسلامی

آیت‌الله حکیم از دعات و جانبداران برادری اسلامی و وحدت صفوف مسلمانان بود و در این راه از بذل هر نوع کمک دریغ نداشت خود من چند بار که به حضورشان شرفیاب شدم بیش‌تر بحث و گفتگو درباره پیدا کردن نزدیک‌ترین راه‌ها و ایجاد هماهنگی و وحدت بین مسلمین بود و به افرادی که به خارج از عراق اعزام می‌فرمود: توصیه می‌کرد که پیک وحدت و محبت باشند نه برانگیزاننده اختلافات و دشمنی‌ها.

آیت‌الله حکیم سعی داشت که بینش و فرهنگ اسلامی در جامعه گسترش پیدا کند و لذا در تاسیس کتابخانه‌ها و ساختن مدارس و مراکز تبلیغاتی اسلامی سعی بلیغ داشت چه در عراق و چه در سایر کشور‌ها و چندین مدرسه و مسجد و حسینیه بزرگ به نام معظم‌له در کشور‌های اسلامی ساخته شد و از طرف دیگر تالیفات علمی ایشان که در کتابخانه‌های فق‌ها و علمای دینی مورد استفاده روزمره است و از کتاب‌هایی هستند که مورد مراجعه است. مخصوصا تالیف کتاب گرانبهای ایشان به نام «مستمسک العوه‌الوثقی» که تقریبا یک دوره کامل از فقه اسلامی است.

مسئله جانشینی

اصولا در مرجع تقلید تعیین و جانشین معرفی کردن به این صورت وجود ندارد و شیعیان به تدریج وقتی به علم و تقوای یک نفر معتقد شدند از او تقلید می‌کنند یعنی احکام دینی را از او فرا گرفته و به فتوای او عمل می‌کنند گاهی ممکن است یک رهبر دینی در زمان حیات خود عملیت و تقوای یک فرد را تصدیق کند این تصدیق به معنای تعیین نیست ولیکن ممکن است خود مردم تصدیق او را از موجبات استحقاق و لیاقت آن فرد دانسته و به او بگروند، در هر حال مرجع تقلید دینی باید مجتهد و عادل باشد و شرایط مرجعیت در او جمع باشد و امروز چند نفر از بزرگان فقه و علوم دینی هستند که ممکن است مرجعیت کل برای یکی از آن‌ها تدریجا درست شود.