پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود.
متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۷۶ که برای نخستین بار در «انتخاب» منتشر می شود، در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعت هفت صبح براى ديدن نمايشگاه سنگ و ماشين و ابزار معادن سنگ و سنگبرى به نمايشگاه بينالمللى رفتيم؛ جالب بود. هم براى صادرات و هم مصارف داخلى رونق گرفته است. استفاده از معادن، برخلاف گذشته كه با انفجار بهرهبردارى مىشده و مقدار زيادى از معادن با ارزش تلف مىشده، شكل علمى و صحيح به خود گرفته است. صنعتگران و معدنكاران هم از سياستهاى دولت و وزارت معادن و فلزات راضى بودند.
به دفترم رفتم. [آقاي محمود حجتي]، استاندار سيستان و بلوچستان و معاونان براى توضيح تهيه مقدمات شروع كار بندر آزاد چابهار آمدند. قرار شد با تصويب مقررات لازم، كار شروع شود.
آقاى [مرتضي] مقتدايى، [رييس ديوانعاليكشور] آمد. گزارش كار ديوانعالى كشور را داد و از سياست دولت و سازندگى وسيع كشور تشكر كرد. اظهارات خودش را دربارة ديه قتل كه منجر به اعتراض رانندگان و پسگرفتن اظهاراتش شد، توجيه نمود و براى كارها، از جمله محاكمات [قاچاق] مواد مخدر و اصفهان كمك خواست.
آقاى [عبدالله] نورى، [وزير كشور] آمد. از تهاجمى كه عليه [آقاي سيد محمد خاتمي]، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي شروع شده است، اظهار نگرانى كرد و براى احتمال شروع فشار نمايندگان جديد عليه استانداران و فرمانداران مخالف خط خود چارهجويى نمود. راجع به انتخابات و احتمال دخالت [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران در انتخابات گذشته مذاكره شد. آقاى [علي اكبر] ناطق نوري آمد. راجع به مرحله دوم انتخابات، رياست مجلس و مسايل اختلافى مذاكره شد؛ خودش را براى رياست مجلس آماده مىكند؛ نظر رهبرى هم موافق است.
تا ساعت چهار بعد از ظهر كارها را انجام دادم. تلويزيون سي ان ان، مرتب اخبار و تصاوير شورش سياهپوستان در شهر لسآنجلس را گزارش مىكند. عصر با ماشين به سد لتيان رفتيم. شب فاطى و فائزه هم آمدند. عفت آخر شب آمد. هوا خوب است و آب فراوان كه دارند تخليه مىكنند.
سال ۱۳۷۲
همراه با خانواده و بعضى از بستگان در لتيان بوديم. مقدار زيادى كار آورده بودم كه قسمت عمده وقتم را گرفت؛ كمى هم پيادهروى كرديم. سد هنوز پر نشده و معمولاً تا خرداد پر مىشود.
ساعت ده شب به خانه رسيديم. مهدى گزارشى از انجام مقدمات كار تأسيس شركت سازههاى دريايى را داد و از عدم همكارى گله داشت.
سال ۱۳۷۳
دیشب و امروز، در بسیاری از نقاط کشور باران خوبی باریده است. اول وقت به کارخانه نفتپارس، نزدیک کرج رفتیم. از کارخانههای موفق قدیمی است که روغن موتور و گریس تولید میکند. خط تولید روغن کشتی و واحد جدید واکیوم افتتاح شد. به خاطر جلوگیری از صادرات محصولات، شکایت داشتند.
به مناسبت [اول ماه می]، روز جهانی کارگر، جمعیت انبوهی از کارخانههای دیگر، در فضای باز کارخانه اجتماع کرده بودند. [آقای حسین کمالی]، وزیر کار و امور اجتماعی و [آقای علیرضا محجوب]، دبیرکل خانهکارگر گزارش دادند. جوایز کارگران نمونه را دادم و برایشان صحبت کردم و خدمات برنامه اول برای کارگران در اصلاح مزد و ایجاد اشتغال و آموزش و اجرای قانون کار را گفتم. به دفتر برگشتم.
باران نم نم میبارید. با میهمانان کشور مالی به ملاقات آیتالله خامنهای رفتیم. قبل از آمدن آنها، توضیحاتی در وضع و خواستهای آنها به ایشان دادم. جلسه خوبی بود؛ صحبتها معتدل و دوستانه بود. سپس در دفترم، دور دوم مذاکرات را انجام دادیم.
تا ساعت هفتونیم بعدازظهر، کارهای دفتر را انجام دادم. برای استقبال از [آقای لی دونک انه] رییسجمهور ویتنام، به فرودگاه مهرآباد رفتیم. سر موعد مقرر رسیدند. باران شدیدی میبارید و گارد احترام را به زحمت انداخته بود. با مراسم رسمی استقبال شدند. هر دو مصاحبه نمودیم. به سوی میهمانسرای سعدآباد رفتیم. در راه سئوالات زیادی از اوضاع ویتنام کردم. اکثراً آنها را خوب جواب داد. آنها به استراحت پرداختند. من به منزل رفتم و جزوه اطلاعات مربوط به کشور ویتنام را خواندم.
آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی سپاه] آمد. گزارشی از معاملات مخفی وزارت اطلاعات با عراق و توقیف شناورها داد. اظهار دلتنگی و خستگی از شغلش کرد؛ تشویقش کردم که دلگرم باشد.
برای مراسم ضیافت شام، به سعدآباد رفتیم. قبل و هنگام صرف شام، سئوال و جوابهای فراوانی دربارة ویتنام داشتم. بعد از شام، من و او نطق ایراد کردیم؛ من ازبر و او از روی نوشته. ساعت یازده شب به خانه رسیدم.
سال ۱۳۷۴
به کارخانه شماره دو کفش ملی رفتیم . مدیران توضیح دادند و از سالن تولید بازدید کردم. خوشبختانه تقریباً همه مواد در داخل تولید میشود. در جوار این کارخانه، در اجتماع عظیم کارگران به مناسبت هفته کار و روز کارگر شرکت کردم. بعد از گزارش [آقای حسین کمالی]، وزیر کار و امور اجتماعی و [آقای علیرضا محجوب]، دبیرکل خانهکارگر و اعطای جوایز کارگران نمونه، من دربارة خدماتی که در دوره مسئولیتهایم به کارگران شده، سخنرانی کردم.[۱] یکی از کارگران، با صدای بلند از بالابودن حقوق خویش ابراز خوشحالی کرد. او گفت، با بیست و هفت هزار تومان حقوق، زندگی خوبی دارم.
جلسه تنظیم بازار داشتیم با چند مصوبه؛ با تأخیر رسیدم. عصر در جلسه هیأت دولت، گزارش وضع ارزی و گردش نقدینگی را شنیدیم. شب میهمان رهبری بودم. دربارة معاینه قلبی ایشان، خرید کارخانه شکر از مصر در ازای طلبمان، اظهارات منفی آقای [احمد] جنتی در نمازجمعه، تقاضای [حیدر] علیاف، [رئیس جمهور آذربایجان]، برای سفر به ایران، انتقال گاز به ارمنستان، سئوالات محققان صداوسیما در نظرخواهی از مردم در مورد تُرکها که باعث ناراحتی آنها شده و تعیین نماینده دوم ایشان در شورای عالی امنیت ملی صحبت شد. ایشان از خطبههای جمعه من به خاطر امید و نشاطدادن به مردم، بسیار خوشنود و متشکر بودند
سال ۱۳۷۵
در خانه بودم. کار زیادی نداشتم. دربارة شخصیت ذوالقرنین که در قرآن آمده است، مطالعه کردم که علامه [سیدمحمدحسین] طباطبایی، [صاحب تفسیر المیزان]، به تبع از ابوالکلام آزاد، [صاحب تفسیر ترجمانالقرآن]، ترجیح میدهد که همان کوروش باشد؛ گرچه دخول زیادی دراینباره نیست. ظهر بچهها جمع بودند.
سال ۱۳۷۶
براى افتتاح همايش مديريت انرژى، از منزل به محل همايشهاى صداوسيما رفتم. از نمايشگاه آن بازديد كرديم. در اجلاس، بعد از گزارش و خيرمقدم [آقای بیژن نامدار زنگنه]، وزير نيرو و دكتر [محمدرضا] اميدخواه، [دبیر همایش] و دادن نشان لياقت به آقاى [محسن صفایی] فراهانى، [مشاور وزیر نیرو] سخنرانى كردم. در مورد اهميت انرژى در زندگى امروز بشر و فراواني منابع انرژى در ايران و نيز تكنولوژى بهرهگيرى از منابع و راههاى اصلاح مصرف انرژى در ايران كه افراد خيلى مُسرفانه مصرف مىشود و يكى از عوامل اقتدار و استحكام ايران را همين امكانات معرفى كردم و شكست تهاجم اخير اروپا، به دنبال اقدام دادگاه ميكونوس كه در بيانیه ديشب وزراى امورخارجه اتحاديه اروپا آمده و خوددارى از تحريم كه خواسته آمريكا است و مراجعت سفیران آنها و نيز توضيح اينكه اعلان توقف گفتوگوی انتقادى فقط ظاهرسازى است، چون قبلاً به خاطر انتقادات هفتگانه ما به اروپا متوقف شده بود، صحبتكردم.
به دفترم رفتم. [محمدعلی قانعزاده]، سفيرمان در نيجريه آمد. دربارة اهميت نيجريه و لزوم نزديك شدن به آن همكارى در نفت توضيح داد. آقاى انصارى قمی، برادر مرحوم [شیخ مرتضی] انصارى- واعظ قمى- آمد. از خدمات من به ايران و عزت دادن به روحانيت و اسلام تشكر كردند و خواست كه براى آزادى 252 نفر از علماى شيعه ايرانى كه از 17 سال پيش در عراق زندانىاند، منجمله برادرش آقاى شيخ احمد كه هيچ خبرى هم از آنها نيست،كمك كنم
داستانى نقل كرد كه برادرش در زمان اقامت امام در نجف، هر روز مقدارى ماست كه از شير گاوى كه توسط شخص صاحب گاو در خانهاش مىدوشيده، براى امام مىبرده است. يك بار در يك هفته، گاودار نيامده و امام پيغام دادهاند كه احتياج به شير دارند. پيگيري كرده و معلوم شده، صاحب گاو مرده و همسرش خانه را نمىدانسته و با پيشنهاد ايشان گاو را آزاد گذاشته و به دنبال آن حركت كرده و به در خانه آمده است. از من خواست، اگر به مكه رفتم، از آنها بخواهيم كه وضع بقيع را بهتركنند و نيز به مديران قم بگويم، در طرح ميدان بزرگ آستان، شبحان را حفظ كنند.
آقاى [حسن] كامران و همسرش، خانم [نیره] اخوان، نماينده اصفهان آمدند و براى طرحهاى عمرانى استمداد كردند و از رفتار مخالفان خطى گله كردند و دربارة ریيسجمهور آينده نظرم را خواستند؛ گفتم بينظرم. آقاى [محمدحسن] تولایى، [مدیرعامل سازمان صنایع هوایی نیروهای مسلح] و مديران آمدند و در مورد قرارداد ساخت موتور هواپيما با روسيه و تعمير و نگهداري گزارش دادند.
اخوى محمد، [معاون اجرایی رییس جمهور]، براى امور جارى، منجمله تلفن و مسایل ماهواره آمد. عصر در جلسه هِیأت دولت چند مصوبه داشتيم. دربارة احتمال هماهنگ شدن كشورهاى اروپایى عليه ما، بار ديگر به خاطر اظهارات رهبرى كه فعلاً سفير آلمان نياید و سپس اظهار فرانسه كه آلمان را تنها نمىگذارد. در گزارشها، فشار ارتشىها و لائيكهاى تركيه بر دولت اربكان مورد توجه است.