صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۵۴۳۹۴۱
تاریخ انتشار: ۵۸ : ۲۳ - ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹
به من فرمودند: «عمل خُل خُلی که تو کردی چقدر امروز مارا راحت کرد» _البته در نهایت صمیمیت فرمودند. اشاره شاهنشاه به لوله‌کشی نفت تصفیه‌شده از آبادان به ماهشهر است، که من هنگامی که نخست‌وزیر بودم، برای این‌که از شر راهنمایی عرب‌ها خلاص شویم، انجام دادم...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح فقط دو سه دقیقه شرفیاب شدم تا مطلب لازمی را عرض کنم. وزیر خارجه عربستان سعودی، عمر سقاف، مدت نسبتاً طولانی شرفیاب بود. قبل از شرفیابی نیم ساعتی پیش من بود. نسبت به عرب‌ها آدم فهمیده‌ای بود. خیلی به سیاست آمریکا حمله می‌کرد که «دوست و دشمن خودشان را تمیز نمی‌دهند.»
بعدازظهر شرفیاب شدم. خیلی طولانی و قابل توجه بود. اولاً راجع به اظهار عقیده‌ای که در خصوص عمل عراقی‌ها کرده بودم، عقیده شاهنشاه را پرسیدم و عرض کرم: «تصور نمی‌فرمایید این ممکن است تحریک نفتی‌ها باشد؟» فرمودند: «خودم هم همین فکر را کرده بودم، بعد فکر کردم که نمی‌تواند چنین باشد، زیرا صد میلیون تن نفت ما و شصت میلیون تن نفت عراق مورد بحث است و کمپانی‌ها نمی‌توانند از این مقدار صرف نظر کنند.» عرض کردم: «تمام این مقدار که از بین نمی‌رود فقط ما در آبادان و آن‌ها در فاو صدمه می‌دیدند.» فرمودند: «این‌ها حساب یک شاهی را هم دارند، چون حالا ما در آبادان حق تصفیه را کمتر می‌گیریم و نسبت به سایر نقاط دنیا چند سنت از تصفیه آبادان استفاده می‌کنند، فکر نمی‌کنم و نمی‌کردم که راضی بشوند این عایدات‌شان صدمه ببیند.» ماشاءاله شاه چقدر حساب می‌کند و چقدر وارد است! خدا عمرش بدهد. بعد به من فرمودند:: «عمل خُل خُلی که تو کردی چقدر امروز ما را راحت کرد» _البته در نهایت صمیمیت فرمودند. اشاره شاهنشاه به لوله‌کشی نفت تصفیه‌شده از آبادان به ماهشهر است، که من هنگامی که نخست‌وزیر بودم، برای این‌که از شر راهنمایی عرب‌ها خلاص شویم، انجام دادم؛ یعنی به کنسرسیوم فشار آوردم که این لوله را بسازند. گفتند در برنامه ۱۹۷۲ است...
من اعتنا نکردم، کنترات را با یک کمپانی خارجی بستم و گفتم [بابت هزینه نصب]لوله از کشتی‌های نفتکش تاکس خواهم گرفت. شرکت‌های نفتی از عمل تاکس گرفتن به هر نحوی باشد خیلی می‌ترسند، چون در ممالک مجاور سرمشق می‌شود. وقتی دیدند مطلب جدی است، آمدند برای لوله‌کشی حاضر شدند و لوله‌ها را کشیدند و ما راحت شدیم. وگرنه حالا برای نفتکش‌ها زحمات غیر قابل تصور پیش می‌آمد...
تلگراف مفصلی از انصاری، سفیر ما در واشنگتن، راجع به روابط آمریکایی‌ها و روس‌ها و مسائل نفتی و مسائل حساس دیگر رسیده بود. روس‌ها بر سر مسئله خاورمیانه در باطن با آمریکایی‌ها نزدیک شده‌اند و در ظاهر با پیشنهاد دوگل همگامی می‌کنند. فرمودند: «عجب بچه باهوش و زرنگی است.» بعد یکدفعه فرمودند: «اگر بین تو و وزیر خارجه بد نبود می‌گفتم از او بپرسی آیا حاضر است و میل دارد که به سفارت پاریس برود؟» این مطلب را شاهنشاه چند ماه قبل هم فرموده بودند و معلوم می‌شود از فکرشان خارج نشده است. عرض کردم من با وزیر خارجه آشتی کردم. فرمودند: «با وصف این ممکن است خیال بکند که تو مرا به این فکر انداخته‌ای.» عرض کردم: «پس به نخست‌وزیر بفرمایید صحبت کند.»
کشتی ابن سینا حرکت کرد و رفت و عراقی‌ها عکس‌العملی نشان ندادند...

منبع: یادداشت‌های علم، جلد اول، ۱۳۴۷ و ۱۳۴۸، چاپ چهارم، صص ۳۱۰ و ۳۱۱.